سرانجام دعوت ميرزا بهاء


وقتي که ميرزا حسينعلي احساس کرد، دعوت او مؤ‌ثّر افتاد و عدّه‌اي بر گرد او حلقه زدند، نوع دعوتش را در مراحل مختلف زماني تغيير داد. وي پس از ادّعاي «من يظهره الله» و مهدويت، دعوي «رجعت حسيني» و «رجعت مسيحي» نمود. و به تدريج سلسلهِ صعودي اين ادّعاها به رسالت و شارعيت و حلول خدا در او با تجسّد و تجسّم خداوند (و بالاخره دعوي خداوندي «انا الهيکل الاعلي») منتهي شد.

لازم به ذکر است که بهاء در بغداد و اسلامبول و ادرنه و نيز در عکا همواره با تقيّه و تظاهر به اسلام زندگي مي‌کرد تا خشم حکومت عثماني عليه خود بر انگيخته نشود. وي در نماز جمعهِ عکّا شرکت مي‌جست و ماه رمضان به روزه‌داري تظاهر مي‌نمود و با اين حال، رابطهِ سرّي خود را با «بابيّان» ايران که بعدها «بهائي» نام گرفتند، قطع ننموده و همواره مکتوبات و وحي‌هاي ادّعايي، يا تجلّيات «خدا منشانه»ي خود را براي آنان مي‌فرستاد يا باز مي‌گفت.

وي بالاخره در سال 1892 ميلادي (حوالي 1310 هجري قمري) بعد از سال‌ها سکونت در عکّا به اسهال خوني مبتلا شد و درگذشت و در عکّا به خاک سپرده شد.