تحصيلات شيخ


شيخ بعضي علوم و بعضي از معارف را تحصيل نمود بي آن که براي او شفاي قلبي حاصل شود و توشه اي معنوي برگيرد. خود مي گويد: «در 25 سالگي در خواب ديدم که کتابي در مقابل من باز شد و اين قول خداوند: «الذي خلق فسوي و الذي قدر فهدي» [1] را چنين تفسير مي کرد: الذي خلق؛ يعني اصل شي را که هيولا باشد، خلق کرد. فسوي؛ يعني صورت نوعيه ي آن. قدر؛ اسباب آن. فهدي؛ يعني از اين نوع به خير و شر هدايت کرد. بر اثر اين خواب، انقلابي عجيب در من ايجاد شد که مرا از ادامه ي تحصيل علوم که ظاهري و غيرواقعي است، بازداشت».

بنابراين ادعا، اين مطلب برايش از اين علوم و معارف که آن ها را صرفاً ظاهري مي داند، بهتر است! زيرا گويي منادي غيبي، او را مورد خطاب قرار داده است، چيزي شبيه به وحي يا اشراق و الهام.

در ادامه مي گويد: «پس از عزلتي چند، و در نفس خود، امور ديگري را احساس کردم».

مريدان او ادعا کرده اند که شيخ، علمش را از عالم اعلي گرفته است برخلاف ديگران که با همه ي سعي و کوشش وافر خود از آن عاجز هستند، براي او در علوم مختلف، 300 تأليف ذکر کرده اند و تنها يک هزارم فضايل او مطرح شده است. در هر فن و علمي از تمام متخصصان بالاتر است.

گفته شده ايشان سفرهاي زيادي به بلاد مختلف داشته، خصوصاً بلاد و شهرهايي که داراي حوزه ي علميه بوده و علماي بزرگ در آن زندگي مي کردند. شرکت در درس آن علما باعث شد که علوم زيادي فراگرفته و از او يک عالم بزرگ و شخصيتي مقدس و متّقي بسازد. منتها اين ادعا را اموري تکذيب و از اهميت آن مي کاهد که اينک آن ها را بر مي شماريم:

1 - بنابر آن چه که از ايشان نقل شده است يا به او نسبت داده اند، او نه براي آموختن، بلکه صرفاً براي آزمايش علما در دروس شرکت مي کرد.

2 - بنابر تصريح خود يا نقلي که از او شده است، با ديدن آن خواب، حقايق علوم را دريافت و به او الهام گشت.

3 - ادعاي اين که علم او لَدُنّي بود.

گويند: بعضي از علوم مانند فلسفه و تصوّف و بعضي علوم غريبه را در سفرهايش آموخت و به دليل همين علوم يا به خاطر اعتماد بر بعضي از روايات که معناي آن را نفهميده بود، دچار چنين سرانجامي شد.

شيخ احمد احسائي در اوايل امر به تقوي، زهد و ورع توصيف شده است و لذا بعضي او را مدح کرده اند. ليک با بيان اعتقادات غلوآميز و ادعاهايش، انحراف او مشخص گشت. بدين سبب، علما به تکفير او حکم دادند.


پاورقي

[1] الاعلي، 2 و 3.