منتفي شدن کامل مفاسد اخلاقي و خالي شدن روانها از عقده ها و ک


امام خميني قدس سره درباره ي عظمت مقام صاحب عليه السلام به شامل بودن مفهوم عدل در زمان ظهور اشاره کرده و مي فرمايد: «قضيه ي غيبت حضرت صاحب، قضيه ي مهمي است که به ما مسائلي مي فهماند، منجمله اينکه براي يک همچو کار بزرگي که در تمام دنيا عدالت به معناي واقعي اجرا بشود، در تمام بشر نبوده کسي الا مهدي موعود عليه السلام که خداي تبارک و تعالي او را ذخيره کرده است براي بشر... آن کسي که به اين معنا موفق خواهد شد و عدالت را در تمام دنيا اجرا خواهد کرد نه آن هم عدالتي که مردم عادي مي فهمند که فقط عدالت در زمين براي رفاه مردم باشد بلکه عدالت در تمام مراتب انسانيت...تمام نفوسي که هستند انحرافات در آنها هست حتي نفوس اشخاص کامل هم در آنها انحرافاتي هست ولو خودش نداند. در اخلاقها انحراف هست، در عقائد انحراف هست، در اعمال انحراف هست، و در تمام کارهايي که بشر مي کند انحرافش معلوم است و ايشان مأمورند براي اينکه تمام اين کجي ها را مستقيم کنند و تمام اين انحرافات را برگردانند به اعتدال که واقعا صدق بکند «يملأ الارض عدلا بعد ما ملئت جورا...». [1] .

اين سخنان نشان مي دهد که امام زمان عليه السلام در برنامه ي کار خود از اين نقطه ي زيربنايي و مهم که همان انسان سازي و جهاد اکبر براي همه مردم است، شروع مي کنند، زيرا تا انسانها ساخته نشوند جامعه بنياد صحيح نخواهد يافت. و در اين زمينه، باتوجه به اينکه در حکومت جهاني امام زمان عليه السلام، نهادهاي اجتماعي فاسد و شيطاني نيز از



[ صفحه 196]



بين رفته اند، بنابراين امکان تحقق اين ايده آل که تمام مفاسد ريشه کن شود و در صحنه ي اجتماع ظهور و بروز نداشته باشد، کاملا قابل تصور است. «در آيات قرآن مجيد (نيز) آمده است که شيطان پس از رانده شدن از درگاه خدا از پيشگاه مقدس او تقاضا کرد که عمر جاويدان (تا پايان دنيا) براي اغواي بني آدم پيدا کند. و اين هم از شيطنت او بود که تقاضاي بازگشت و توبه نکرد، بلکه تقاضاي ادامه گناه و فساد و ويرانگري نمود! عرض کرد: «رب فانظرني الي يوم يبعثون» (پروردگارا! مرا تا روز قيامت مهلت ده). ولي در برابر اين درخواست به او چنين خطاب شد: «انک من المنظرين الي يوم الوقت العلوم». (به تو مهلت داده مي شود، اما تا روز وقت معين)... از سوي ديگر در حالات امام مهدي عليه السلام چنين آمده است که (يوم الوقت المعلوم) زمان ظهور آن حضرت و برقراري حکومت عدل الهي او مي باشد. در حديثي چنين مي خوانيم: در صحف ادريس پيامبر آمده است: «تو زمان معيني مهلت داده خواهي شد، تا زماني که مقدر کرده ام زمين را از کفر و شرک و معاصي پاک کنم، و براي آن روز بندگاني انتخاب کرده ام که قلوبشان را براي ايمان آزموده ام، آنان را جانشينان در زمين قرار مي دهم، و دينشان را پا برجا مي کنم، تا مرا بپرستند و چيزي را شريک من قرار ندهند، من در آن روز تو (شيطان) و سواره و پياده لشگرت را همگي نابود مي کنم». [2] .

البته... چون ابزار کارش از دستش گرفته شده است گويي مرده است و قدرت براغواگري ندارد. لشگر شيطان و ابزار او، استکبار جهاني، حکومتهاي خودکامه، ثروتهاي نامشروع، مراکز فساد، تبليغات زهرآگين و گمراه کننده و مانند اينها است. و مي دانيم در آن حکومت حق و عدالت جايي براي اين لشکريان و آن ابزار نخواهد بود.

البته هيچگاه آزادي اراده و اختيار از انسانها گرفته نخواهد شد، و ريشه ي شهوات



[ صفحه 197]



نيز در وجود انسان باقي خواهد بود، اما عواملي که به آنها دامن بزند وجود نخواهد داشت، و به عکس وسائل حاکميت عقل و ايمان، بر شهوات براي طالبان حق و سالکان راه خدا آماده است». [3] .

بدين ترتيب انحرافات اخلاقي نيز برطرف شده و گناهان و مفاسد اجتماعي فردي زمينه ي ظهور را نخواهد يافت و ناسازگاريهاي اجتماعي که ريشه در کينه توزي انسانها نسبت به يکديگر دارد، تبديل به صلح و صفا و محبت و تعاون مي گردد، و امنيت پايدار اجتماعي که ناشي از متمدن بودن و موحد بودن واقعي انسانهاست، حاصل مي گردد:

امام علي عليه السلام در اين باره مي فرمايد: «... و بنا يدفع الله الزمان الکلب... ولو قد قام قائمنا لذهب الشحناء من قلوب العباد، و اصطلحت السباع و البهائم حتي تمشي المرأة بين العراق الي الشام... علي رأسها زبيلها لا يهيجها سبع و لا تخافه.» [4] .

به دست ما (حکومت ما) روزگار سختيها و تشنه کاميها سپري گردد... و چون قائم ما قيام کند کينه ها از دلها بيرون رود، حيوانات نيز با هم سازگاري کنند. درآن روزگار، زن با همه بارو بنه ي خويش، از عراق درآيد و تا شام برود و از هيچ چيز نترسد...

امام صادق عليه السلام نيز درباره ي ويژگيهاي آن عصر طلايي مي فرمايد: «... و يجتمع الله الکلمة، و يولف بين القلوب مختلفة، و لا يعصي الله - عزوجل - في ارضه...» [5] .

[در آن عصر طلايي] خداوند وحدت کلمه پديد مي آورد، و افکار و قلوب ناسازگار را سازگار مي کند و خداوند عزوجل در زمين معصيت نشود...



[ صفحه 198]




پاورقي

[1] صحيفه ي نور؛ جلد 12، ص 208-207.

[2] بحارالانوار؛ ج 52، ص 384.

[3] مأخذ 3؛ مکارم شيرازي؛ ص 19-17.

[4] بحارالانوا؛ ج 52، ص 316.

[5] کمال الدين؛ جلد 2، ص 646.