خيانت و فساد در برخي از کارگزاران سازمان وکالت


هرچند ائمه هدي عليهم السلام براي تعيين وکلاي خود، به لحاظ اهميت و حساسيت اين وظيفه، نهايت دقت را مبذول مي داشتند و کساني را که مورد اعتماد و داراي شرايط لازم بودند انتخاب مي کردند، ولي با توجه به اين که انسان در صورت عدم تهذيب نفس و عدم کسب شرايط لازم برايش وجود دارد، در بين وکلاي ائمه عليهم السلام نيز شاهد بروز و ظهور کساني هستيم که با وجود داشتن شرايط لازم براي وکالت در ابتداي امر، به علت قرار گرفتن در وضعيتي جديد و مهيا شدن زمينه هاي مناسب و وجود ريشه هاي مقتضي براي فساد و خيانت در وجودشان، دست به انجام امور ناشايستي زدند که در نتيجه، موجبات لعن، عزل و طرد آنان توسط ائمه هدي عليهم السلام فراهم آمد.

البته نمي توان ريشه همه اين خيانت ها و لغزش ها را به امر واحدي بازگرداند. در ريشه يابي انگيزه هاي خيانت مي توان به امور متفاوتي برخورد نمود، گرچه به اعتباري مي توان همه را به مهذب نبودن آنان بازگرداند. انگيزه اين وکلا از خيانت، زماني روشن تر خواهد شد که شخصيت آنان يک به يک معرفي و انگيزه آنان نيز بررسي شود. بنابراين، در حد گنجايش ‍ بحث، ابتدا به يادآوري اين جريانات در دوران پيش از «غيبت صغري» مي پردازيم و سپس شخصيت وکلاي خائن در عصر «غيبت صغري» را بررسي مي کنيم.