چگونگي قيام


وقتي ظلم و تباهي چهره عالم را سياه و ظلماني کرده است و آنگاه که ستمگران گستره زمين را جولانگه بدي ها و نامردي ها ساخته اند و مظلومان جهان، دستهاي ياري خواهي را به آسمان گشوده اند؛ ناگهان ندايي آسماني، سياهي شب را مي درد و در ماه خدا، رمضان، ظهور موعود بزرگ را بشارت مي دهد [1] ، قلب ها به تپش مي افتد و چشم ها خيره مي گردد! شب پرستان، مضطرب و هراسان از طلوع صبح ايمان، در پي راه چاره اي هستند و منتظران مهدي عليه السلام از هر کسي سراغ کوي يار مي گيرند و براي ديدار او و حضور در زمره ياوران او سر از پا نمي شناسند.

در آن زمان، سفياني که بر منطقه وسيعي مانند سوريه، اردن و فلسطين سلطه دارد سپاهي را تجهيز مي کند تا با امام مقابله کند. لشگر سفياني که در مسير مکّه به تعقيب امام پرداخته است در محلي به نام بيداء به کام زمين مي رود و نابود مي گردد. [2] .

پس از شهادت نفس زکيّه به فاصله کوتاهي، امام مهدي عليه السلام در سيماي مردي جوان در مسجدالحرام ظهور مي کند در حالي که پيراهن مبارک پيامبرصلي الله عليه وآله را بر تن دارد و پرچم پيامبر را به دست گرفته است. او به ديوار کعبه تکيه مي زند و در بين رکن و مقام سرود ظهور را زمزمه مي کند و پس از حمد و ثناي الهي و درود و سلام بر پيامبر و خاندان او مي فرمايد:

اي مردم ما از خداي توانا ياري مي طلبيم و نيز هر کس از جهانيان را که به نداي ما پاسخ دهد به ياوري مي خوانيم.

آنگاه خود و خاندانش را معرفي مي کند و ندا مي دهد:

فَاللّه اللّه فينا لاتَخْذُلُونا وَانْصُرُونا يَنْصُرْکُمُ اللّهُ تَعالي.

درباره رعايت حقوق ما، خدا را در نظر بگيريد. ما را [در ميدان عدالت گستري و ستم ستيزي] تنها نگذاريد و ياريمان کنيد که خدا شما را ياري خواهد کرد.

پس از پايان گرفتن سخنان امام، آسمانيان بر زمينيان سبقت مي گيرند و گروه گروه فرود مي آيند و با امام بيعت مي کنند در حالي که پيشاپيش آنها فرشته وحي، جبرئيل با امام دست همراهي مي دهد. آنگاه 313 ستاره زميني که از نقاط مختلف عالم به سرزمين وحي آمده اند بر گرد خورشيد تابناک امامت حلقه زده و پيمان وفا داري مي بندند و اين جريان سبز جاري است تا آنکه ده هزار سرباز جان بر کف در اردوگاه امام عليه السلام حضور مي يابند و با آن فرزند پيامبرصلي الله عليه وآله بيعت مي کنند. [3] .

امام عليه السلام با خيل ياوران، پرچم قيام را برافراشته و به سرعت بر مکه و اطراف آن مسلط مي شوند و سرزمين پيامبر را از وجود نااهلان، پاک مي کنند. آنگاه راهي مدينه مي شود تا سايه عدالت و مهر را بر آن بگستراند و سرکشان شهر را بر جاي خود بنشاند. سپس عازم عراق گشته و شهر کوفه را به عنوان مرکز حکومت جهاني برمي گزيند و از آنجا به مديريّت قيام مي پردازد و براي دعوت جهانيان به اسلام و زندگي در پرتو قوانين قرآن و در هم کوبيدن بساط ظلم و ستم، ياران و سپاهيان نور را به نقاط مختلف عالم گسيل مي دارد.

امام عليه السلام يک به يک سنگرهاي کليدي جهان را فتح مي کند زيرا که علاوه بر يارانِ وفادار و مؤمن، از امداد فرشتگان الهي نيز برخوردار است و مانند پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله از لشگر رعب و وحشت مدد مي گيرد و خداوند توانا چنان ترسي از او و يارانش در دل هاي دشمنان مي افکند که هيچ قدرتي را توان رويارويي با آن حضرت نيست.

امام باقرعليه السلام فرمود:

قائم از ما به وسيله رُعب (وحشت در دل دشمنان) ياري مي شود. [4] .

گفتني است يکي از نقاط جهان که به وسيله سپاه امام فتح مي شود بيت المقدس است [5] و پس از آن واقعه بسيار مبارکي اتفاق مي افتد که در جريان قيام و انقلاب امام مهدي سرنوشت ساز است و جبهه آن حضرت را تقويت مي کند و آن فرود آمدن حضرت عيسي عليه السلام از آسمان است. حضرت مسيح عليه السلام که به فرموده قرآن زنده است و در آسمان ها به سر مي برد به زمين مي آيد و پشت سر امام مهدي عليه السلام به نماز مي ايستد و بدين وسيله فضيلت و برتري پيشواي دوازدهم شيعيان را بر خود و پيروي خود را از امام مهدي عليه السلام به همگان اعلام مي کند.

پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله فرمود:

سوگند به آن کس که مرا به حق برانگيخت در حالي که بشارت دهنده مردمان باشم، اگر از عمر دنيا نمانده باشد مگر يک روز، خداوند آن روز را چنان طولاني مي کند تا فرزندم مهدي عليه السلام در آن قيام کند، پس از آن عيسي بن مريم عليه السلام فرود مي آيد و پشت سر مهدي عليه السلام نماز مي خواند. [6] .

به دنبال اين اقدام حضرت عيسي عليه السلام بسياري از مسيحيان که جمعيت فراواني از جهان را تشکيل مي دهند به آخرين ذخيره الهي و پيشواي شيعيان، ايمان مي آورند. گويي خداوند، عيسي عليه السلام را براي چنان روزي حفظ کرده است تا چراغ هدايتي براي حق طلبان باشد.

البتّه ظهور معجزات به دستِ هدايتگر حضرت مهدي عليه السلام و طرح مباحث فکري براي راهنمايي بشريّت از برنامه هاي انقلاب بزرگ مهدوي است که راه را براي هدايت مردم باز مي کند.

در همين راستا، امام، الواح تورات تحريف نشده - کتاب مقدس يهود - را که در نقاط خاصي از دنيا دفن شده است خارج مي کند [7] و يهوديان که نشانه هاي امامت او را در الواح مي بينند، به آن حضرت ايمان مي آورند. و پيروان اديان ديگر نيز با مشاهده اين تحول بزرگ و نيز شنيدن پيام حق امام و ديدن معجزات از آن حضرت، گروه گروه به آن حضرت مي پيوندند و اينگونه است که وعده حتمي پروردگار محقّق مي گردد و اسلام عزيز همه عالم را زير پرچم خود مي گيرد.

هُوَالَّذِي اَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدي وَ دينِ الْحَقِّ لِيَظْهِرَهُ عَلَي الدّينِ کُلِّه وَلَوْکَرِهَ الْمُشْرِکُونَ. [8] .

و او خدايي است که پيامبرش را با (دلائل) هدايت و دين حق فرستاد تا (سرانجام) آن را بر همه دين ها غالب گرداند اگرچه کافران را خوش نيايد.

با توجه به تصويري که ترسيم شد تنها قلدران و ظالمان مي مانند که حاضر به تسليم شدن در برابر حق و حقيقت نيستند و اين عده در مقابل جريان غالب و اکثريت مؤمنان تاب مقاومت ندارند و با شمشير عدالت مهدي عليه السلام به کيفر اعمال ننگين خود خواهند رسيد و زمين و اهل آن براي هميشه از شرّ و فساد آنها ايمن خواهد شد.


پاورقي

[1] غيبت نعماني، باب 14، ح 17.

[2] بحارالانوار، ج 53، ص 10.

[3] غيبت نعماني، باب 14، ح 67.

[4] کمال الدين، ج 1، باب 32، ح 16، ص 603.

[5] روزگار رهايي، ج 1، ص 554.

[6] بحارالانوار، ج 51، ص 71.

[7] روزگار رهايي، ج 1، ص 522.

[8] سوره توبه، آيه 33.