اکراه آميز شدن زندگي


و بالاخره در آينده اوضاع به گونه اي خواهد شد که زندگي به گذران خود نمي ارزد و براي افراد قابل ادامه نيست.



[ صفحه 71]



فقر و تبعيض، جهل و مرض، درگيري و جنگ دمار از روزگار همگان بر مي آورد و زندگي را بر کام همگان تلخ مي کند. مردم از يکسو مواجه با مسائل و مشکلات زندگي هستند، از سوي ديگر مواجه با بيکاري، از سوي سوم مواجه با اسراف ها و اتراف ها، از سوي چهارم مواجه با ناحقي ها، جورها، فسادها، جرم ها و جنايت ها... فسادها از کوچه ها و خيابان ها به خانه کشانده مي شوند واقعيت و آرامش مردم را بهم مي زنند دامنه ضايعات زياد مي شود آن چنان که در خانه اي و فاميلي دردي، مرگي، مرضي، نابساماني و آشوبي، آشفتگي و فسادي ديده خواهد شد. مردم به اينجا مي رسند که اين زندگي ارزش ادامه ندارد و بايد از آن دست برداشت و مهار آن را به دوش علاقمندانش نهاد. و اين امر خود تاييدي است براي تحقق انديشه اسلامي در اصلاح جهان.