پايه گذاري فلسفه ها


برخي از انديشمندان راه اصلاح جهان را در پايه گذاري فلسفه هاي جديد ديده اند و گمان کرده اند که کمبود مکتب و فلسفه سبب اين نابسامانيهاست. بهمين جهت نشستند و طرح مدينه هاي



[ صفحه 72]



فاضله اي را در کتابخانه ها و اطاق هاي در بسته ريخته اند. مکتب ساختند، ايسم به وجود آوردند، نه يکي نه دو تا، نه ده تا و.... تعداد مکاتبي که در يک قرن اخير در جهان پايه گذاري شد با مجموعه مکاتب چندين ده قرن گذشته برابري مي کند و شايد هنوز هم بيشتر باشد. هر کس از هر گوشه اي برخاست و تز و نظري عرضه کرد و براي درمان درد مردم راه حل ارائه کرد. اما در اين مدت وضع نه تنها بهتر نشد بلکه از بد هم بدتر شد. اين مسالک و فلسفه ها و اين اهداف و برنامه هاي مجعول نتوانستند بشريت را از گرداب بدبختي نجات دهند. ارزش هاي عرضه و معرفي شده نتوانستند در درون نفوذ کرده و جذب گردند. در نتيجه طرز فکر نيهليسم آمد و به نفي همه ارزشها پرداخت. و بالاخره بشر ماند و دردهايش.