انتظارشان


انتظار آنها اين است که نظم و حرکت جهان روي روال عادي و طبيعي افتد، هر کس بتواند به حق خود آن چنان که مورد نظر است برسد، زندگي اقتصادي بر اساس عدل و قسط باشد، سياست جهان سياستي چاره ساز باشد، اخلاق و تربيت انساني بر همگان حکومت کند، دانش و فرهنگ در خداست بشريت باشد نه در جنايت آنها و... اينها منتظر آند در جهان حرکت و جنبشي پديد آيد و در سايه آن ظلم ها و ستم ها از ميان بروند، زالو صفتان و آنها که عمري به استثمار بشريت پرداختند از ميان برداشته شوند، بساط خدعه و مکر و حيله و فريب از



[ صفحه 45]



سطح زمين جمع گردد، حيات عادلانه و معقول براي همگان فراهم گردد. آنها در انتظار رهبري هستند که قاطع، آگاه، خير خواه، روشن و حامي محرومان باشد. زيرا معتقدند رهبران کنوني بشر را آن عرضه و لياقت نيست که براي خير بشريت گام بردارند. رهبري بايد الهي و آسماني باشد تا با تاييدات الهي بتواند بر مشکلات فائق آيد. و آن گاه خود در سايه رهبري چنين فردي به ادامه حيات معقول خود ادامه دهند.