عدم رهبري لايق


استبعاد ديگري که براي شان وجود دارد در زمينه رهبري نهضتي است که بخواهد دنيا را ادره کنند. و مسير جديدي در پيش پاي بشريت قرار دهد. آنها مي گويند اين همه فسادها و آلودگي ها امروز دنيا را چه کسي مي تواند اصلاح کند؟ اين همه تقلب ها و انحطاط ها و عقب ماندگي ها را که مي تواند از ميان بردارد؟ اين همه دردها را که مي تواند درمان کند؟ اين همه اضطرابها و واماندگي ها را که مي توان چاره نمايد. براي آنها بعيد بنظر مي رسد رهبري لايق، از ميان زمامداراني کنوني بتواند بر اين مسائل و مشکلات غلبه نمايد. چون انديشه شان مادي است، تصور پيدايش رهبري از جانب خدا هم براي شان دشوار است. مي گويند امکان ندارد رهبري پديد آيد که بتنهائي بتواند انتقام حق و عدالت را از زورگويان و ظالمان بگيرد کسي نيست که بتواند دگرگوني عميق در حيات جهان پديد آورد و تضادها را از ميان بردارد. بنظر آنها ويران کردن اين بنا و پايه گذاري دنيائي بر اساس حق و



[ صفحه 50]



عدالت بسيار سخت است امکان اينکه رهبري بيايد و تاريخ را عوض کند و جهان را وارد مرحله اي جديد نمايد نيست. بهمين نظر آينده را به بدبيني مي نگرند.