زندگاني شخصي حضرت مهدي


سؤال:

آيا حضرت صاحب الامر عليه السلام همسر دارند و صاحب عائله و فرزند مي باشند.

اگر دارند کجا اقامت دارند و آيا آنها شناخته شده اند يا بطور ناشناس زندگي مي کنند و کسي آنها را نمي شناسد؟

جواب:

بايد متذکر بود که جواب اين پرسش، در هاله قدس غيبت امام عليه السلام قرار دارد و خفاء امر امام عليه السلام که يکي از نشانه ها و خصايص آن حضرت است، در پاسخ اين سؤال نيز اثر مي گذارد، لذا بطور تحقيق و يقين نمي توان به آن پاسخ داد، چون در اين زمينه احاديث و روايات اطمينان بخشي در دست نداريم، يا اينکه به نظر حقير



[ صفحه 54]



نرسيده است؛ و اگر در عصر ائمه: و در وقت صدور ساير روايات، اينگونه پرسش ها مطرح شده باشد، شايد بعضي از روات احاديث، براي اينکه در جوهر مطلب دخالت نداشته اند، به حفظ و ضبط احاديث آن همّت نگماشته اند.

بعضي از رواياتي هم که در دسترس است با چشم پوشي از وضع سند و متون آنها، يا از جهت اختلاف نسخه يا غرابت متن، ضعف دارند. مانند روايت شيخ الطائفه (شيخ طوسي) در کتاب «غيبت» از «مفضّل بن عمر» از حضرت صادق عليه السلام روايت کرده که اگر چه اين جمله آن: «لا يطلع علي موضعه أحد من ولده ولا غيره [1] = بر مکان ايشان هيچ کس، حتي فرزندي از فرزندانش اطلاع ندارد». که با قطع نظر از مناقشه بعضي در آن، بر وجود فرزند براي آن حضرت دلالت دارد. اما «غيبت نعماني» اين جمله را چنين روايت کرده است: «لا يطلع علي موضعه أحد من ولي ولا غيره [2] = از مکان ايشان هيچ کس حتي دوستدارانشان نيز خبر ندارند».

با وجود اين اختلاف، استناد به نقل «غيبت شيخ» اطمينان بخش نيست؛ بلکه نقل «غيبت نعماني» از برخي جهات، مانند علوّ سند و لفظ حديث، معتبرتر به نظر مي رسد.



[ صفحه 55]



بعضي از روايات، مثل خبر «کمال الدين انباري» و خبر «زين الدين مازندراني» از جهت غرابت و ضعف ظاهري که در متن آنها است، قابل استناد نمي باشند.

و بعضي ديگر، همچون فقرات برخي از «ادعيه و زيارات» نيز صراحت ندارند؛ و قابل حمل بر عصر ظهور مي باشند. علاوه بر اين، با فرض قبول دلالت، متعرض خصوصيات و تفصيلات نبوده، فقط بطور اجمال، اصل متزوج بودن و فرزند داشتن آن حضرت را بيان مي کنند.

و خلاصه سخن آنکه، اگر چه همسر و فرزند داشتن آن حضرت محتمل است، اما در بررسي اخبار و احاديث به حديث معتبري که موجب اطمينان باشد، و خصوصاً متضمن تفاصيل اين موضوع باشد، نرسيديم، و دنبال کردن و تعقيب اين موضوع هم لزومي ندارد.

چنانکه وضع جناب «خضر» که به اتفاق شيعه و سني در حيات است، و بنا بر تفاسير، همان بنده اي است که در سوره کهف، سرگذشت حضرت «موسي» با سرگذشت ايشان آمده است، از اين جهات نيز بر ما نامعلوم است.

و همچنين وضع حضرت «عيسي» با اينکه زنده است، در اين امور عادي، از جهات متعدد نا معلوم است. بلکه وضع «دجال» بنا بر قول آنانکه فعلاً او را زنده مي دانند، و «ابن صائد» و «ابن صياد» که مسلم در «صحيح» و ترمذي و ابوداوود و ابن ماجه هر يک



[ صفحه 56]



در «سنن» خود روايت نموده اند [3] از اين جهات همه مجهول است؛ و با وجود اين، اهل سنت به وجود آنها و حيات فعلي آنها معترفند.



[ صفحه 57]




پاورقي

[1] غيبت شيخ، ص102.

[2] منتخب الاثر، ص252.

[3] به کتاب منتخب الاثر ص274 و 275 مراجعه شود.