دفاع نقلي از فلسفه غيبت


با شهادت امام موسى كاظم عليه السلام شكاف ديگرى در ميان اماميه به وجود آمد. گروهى او را همان امام غايب پنداشتند. آنان به تدريج به چهار گروه كوچك تر تقسيم شدند و اين زنگ اعلان خطرى بود به عالمان دين . در اين عصر هنوز عقل گرايى به شكل معتزله در شيعه رونق نيافته و بود و راويان حديث با جمع آورى سخنان پيشوايان تشيع و نشر و پخش آن مى كوشيدند به پرسشهاى مردم پاسخ دهند. به همين دليل تعدادى از ارباب نظر با تدوين مجموعه هاى روايى مربوط به غيبت كوشيدند تا مردم را از گم گشتگى رها سازند.

حسن بن محبوب زراد، صاحب كتاب مشيخه كه در اصول شيعه مشهورتر از كتاب مزنى و امثال اوست و بيش از صد سال جلوتر از عصر غيبت زندگى مى كرد برخى از اخبار مربوط به غيبت امام را در آن درج كرد.

على بن حسن بن محمد طائى طاطرى ، از اصحاب موسى بن جعفر نيز كتابى در غيبت نوشت .(609) على بن عمر اعرج كوى و ابراهيم بن صالح انماطى كوفى ، دو تن ديگر از اصحاب امام موسى بن جعفر نيز درباره غيبت كتاب نوشتند.

اين مهم ، در عصر امام رضا، عليه السلام ، نيز ادامه يافت .

عباس بن عشام ناشدى اسدى (م : 220 ه‍ ق .) و فضل بن شاذان ازدى نيشابورى (م : 260 ه‍ ق ) و حسن بن على بن ابى حمزه سالم بطاينى كوفى كه همگى از اصحاب و معاصران امام رضا عليه السلام بودند آثارى را در زمينه ياد شده گردآورى كردند.