اميرمؤ منان و نويد از حضرت مهدي


امام امير مؤ منان عليه السلام دروازه علم و دانش پيامبر و پدر گرانمايه امامان راستين و سالار خاندان پيامبر است .

بيان آن حضرت ميان همه مسلمانان شهرت يافته است كه مى فرمود:

((علمنى رسول الله (ص ) الف باب من العلم ، يفتح لى من كل باب الف باب )) (116)

يعنى : پيامبر خدا يك هزار باب از علم و دانش را به من آموخت كه از هر باب آن هزار باب گشوده مى شود.

آن حضرت از رخدادهاى فراوان و قضاياى بسيارى پيش از رخ دادن آنها، بطور شگفت انگيزى خبر داد: از استيلاء سردسته پليد اموى معاويه بركشورهاى اسلامى (117) از شهادت امام حسين عليه السلام در كربلا بيست سال پيش ‍ از فاجعه غمبار عاشورا(118) از سردمداران خودكامه رژيم تبهكار عباسى ، از بناى بغداد و از انقراض سلسله عباسى بدست مغول و... خبر داد.

براى نمونه :

1_ از آن حضرت آورده اند كه فرمود: ((بغداد! و تو چه مى دانى كه بغداد چيست ؟ سرزمينى است با درختان گز، در آنجا بناها و ساختمان هاى پرشكوهى بنياد مى گردد و زرداران و زورمندان در آنجا جاى مى گيرند.

فرزندان ((عباس )) آنجا را به عنوان پايگاه قدرت و وطن خويش بر مى گزينند و مركز زر و زيور و زينت و تجملات خود قرار مى دهند.

پايگاه عياشى و بدمستى و بازى بنى عباس ، مركز بيداد بيدادگران ، پايتخت حكومت ترور و وحشت ، قرارگاه رهبران و زمامداران فاسق و فاجر و وزيران خيانتكار مى گردد.

و فرزندان ((ايران )) و ((روم )) به اين تبهكاران و رژيم بيدادگر آنان خدمت مى كنند. آنان مردم را به هيچ كار شايسته اى فرانمى خوانند و خود نيز اگر بدان دعوت شوند عمل نمى كنند و نه از هيچ عمل زشت ناپسندى ، اجتناب مى ورزند و نه ديگرى را از آن باز مى دارند. فساد و تباهى در ميان آنان به گونه اى موج بر مى دارد كه همجنس بازى رايج مى گردد و مردان به مردان و زنان به زنان بسنده مى كنند و در اين شرايط فاجعه بار رژيم عباسى است كه آن اندوه فراگير و آن گريه و حزن طولانى فرا مى رسيد... .

واى به حال ((بغداد)) و مردم آن از تسلط نژاد ترك ، آنان مردمى چشم تنگ هستند و چهره هايشان گرد و كوچك است . لباسهايشان حرير و چهره كوسه و بى مو هستند.

اينان از همانجا بسوى رژيم عباسى مى تازند كه حكومتشان سرچشمه گرفته ، رهبر اين گروه مهاجم ، صدايش ‍ رساست و شجاعت و شهامتش بسيار و همتش بلند است . به هيچ شهرى روى نمى آورد جز اينكه آن را فتح مى كند. و پرچمى بر ضد او برافراشته نمى گردد، جز اينكه آن را سرنگون مى سازد.

واى بر كسى كه با او دشمنى ورزد... و همينگونه خواهد بود تا بر همه قلمرو رژيم ((عباسى )) سيره يابد))(119)

من نيازى به شرح اين خطبه نمى بينم بويژه كه خود آن ، مورد نظر نيست بلكه به عنوان نمونه آمده است ، اما در خطبه نكته ظريفى است كه بدان اشاره مى رود و آن اين است كه اميرمؤ منان خبر داد كه حكومت فرزندان عباسى از خراسان طلوع مى كند و از همانجا هم افول و غروب مى نمايد.

و شگفت اين است كه بعدها روشن شد كه رژيم بنى عباس از خراسان و بدست ((ابومسلم خراسانى )) آغاز گرديد و اساس آن از آنجا تاءسيس شد و هجوم و حمله مغول نيز از همانجا شروع شد و همه چيز را با خاك يكسان كرد و خاكستر آن را به باد داد.

اميرمؤ منان عليه السلام ده سال پيش از وقوع ، در اين مورد فرمود:

((ياءتى من حيث بداء ملكهم ))

يعنى : آفت و عامل انحطاط و سقوط بنى عباس ، از همان نقطه طلوعشان خواهد آمد.

و تاريخ گواه است كه همه پيش بينى ها و پيشگويهاى دقيق آن حضرت همانگونه كه فرموده بود به تحقق پيوست . بغداد همانگونه بنياد گرديد و همانگونه شد كه به وصف آمده بود. و مغول نيز از سوى خراسان آمدند و در بلاد اسلامى همانگونه كه گفته شد عمل كردند كه ((ابن ابى الحديد)) شرح آن را آورده است .

كوتاه سخن اينكه :

اميرمؤ منان عليه السلام از رويدادهاى بسيار و فاجعه هاى متعددى خبر داده است كه بيشتر آنها به وقوع پيوسته است .(120)

از جمله اخبار آن حضرت از آينده جهان و انسان ، خبر از امام مهدى عليه السلام است كه در بخش تفسير آيات پيرامون وجود گرانمايه حضرت مهدى آورديم و اينك به برخى ديگر از روايات از آن حضرت توجه كنيد:

1_ حضرت جواد عليه السلام از پدران گردانقدرش عليه السلام آورده است كه اميرمؤ منان عليه السلام فرمود:

((للقائم نا غيبة امدها طويل كانى بالشيعه يجولون جولان النعم فى غيبته يطلبون المرعى فلا يجدونه .

الا فمن ثبت منهم على دينه و لم يقس قلبه لطول امد امامه فهو معى فى درجتى يوم القيامة .))

((... ان القائم منا اذا قام لمن يكن الاحد فى عنقه بيعة فلذلك تحفى ولادته و يغيب شخصه .)) (121)

يعنى : براى ((قائم )) ما غيبتى بسيار طولانى است و من شيعيان را مى نگرم كه در غيبت او بسان گله بدون شبان سرگردان دنبال چراگاهند و نمى يابند.

آگاه باشيد كه هر كس از اينان بر دين خويشتن استوار باشد و قلبش بخاطر غيبت طولانى آن حضرت سخت نگردد چنين كسى با من است و در قيامت در درجه من .

آنگاه فرمود: قائم از ماست ! هنگامى كه ظهور مى كند بيعت هيچ كس را بر عهده ندارد و به همين جهت ، هم ولادت او در نهان انجام گرفت و از نظر غايب گرديد

2. و نيز حضرت راضا عليه السلام از پدرانش آورده است كه اميرمؤ منان عليه السلام به امام حسين عليه السلام فرمود:

((التاسع من ولدك يا حسين ! هو القائم بالحق ، المظهر للدين ، الباسط للعدل .

قال الحسين عليه السلام : فقلت ، يا اميرالمؤ منين ! و ان ذلك لكائن ؟

فقال : اى و الذى بعث محمدا بالنبوة و اصطفاه على جميع البرية و لكن بعد غيبة و حيرة لا يثبت فيها على دينه الا المخلصون المباشرون لروح اليقين ، الذين اخذ الله ميثاقهم بولايتنا و كتب فى قلوبهم الايمان و ايدهم بروح منه .))

يعنى : حسين جان ! نهمين فرزند تو قائم بحق است و آشكار كننده دين و گسترش دهنده عدالت .

امام حسين عليه السلام مى فرمايد: ((گفتم : يا اميرمؤ منان ! اين خبر براستى تحقق يافتنى است ؟))

فرمود: ((آرى ! بخدايى كه محمد را فرمان رسالت داد و او را بر همه انسانيت برگزيد اين كار شدنى است ، اما پس ‍ از غيبت طولانى و سرگردانى و نابسامانى بسيار، مردمى كه در آن شرايط زندگى مى كنند، جز خالصانى كه در اوج يقين هستند و خدا از آنان به ولايت ما پيمان گرفته و در دلهايشان ايمان را مرقوم داشته و به روحى از جانب خويش ‍ آنان را تاءييد فرموده است ؛ جز اينان ، كسى بر دين خويشتن استوار نمى ماند.))

3_ و نيز مى فرمايد:

((فانظروا اهل بيت نبيكم فلئن لبدوا فالبدوا! و ان استنصروكم فانصروهم ! فليفرجن الله الفتنة برجل منا اهل البيت . باءبى ابن خيرة الاماء، لا يعطيهم الا السيف هرجا و هرجا، موضوعا على عاتقة ثماينة اشهر، حتى تقول قريش ، لوكان هذا من ولد فاطمة لرحمنا.

يغريه الله ببنى امية _ اى يسلطه الله عليم _ حتى يجعلهم حطاما و رفاتا ((ملعونين اينما ثقفوا اخذوا و قتلوا تقتيلا# سنة الله فى الذين خلوا من قبل و لن تجد لسنة الله تبديلا.)) (122)(123)

يعنى : به خاندان پيامبرتان بنگريد، اگر بپا خاستند، شما نيز بپا خيزيد و اگر يارى طلبيدند آنان را با همه وجود يارى كنيد، خداوند بوسيله مردى گرانمايه از ما اهل بيت پيامبر، فتنه ها و تباهيها را برطرف مى سازد. پدرم ، فداى پسر بهترين كنيزان كه به سران فتنه ها و تاريكيها و بيدادگريها، جز شمشير، حق را به ارمغان نخواهد آورد و شميشير عدالتش هشت ماه بر دوش اوست و پيكار مى كند تا عوامل فتنه و تباهى را بر كند... تا آنجا كه قريش مى گويند ((اگر اين مصلح جهانى ، از فرزندان فاطمه عليهاالسلام بود به ما ترحم مى كرد.))

خداوند او را بر رهروان بنى اميه و بقاياى فكرى آنان اقتدار خواهد بخشيد تا آنان را به خاك و خاشاك تبديل سازد اينان لعنت شدگانند. به هر جا كه يافته شوند بايد دستگير گردند و به سختى كشته شوند.

((اين سنت خداست كه در ميان پيشينيان نيز بوده است و در سنت خدا تغييرى نخواهد يافت .))

3_ و نيز قندوزى حنفى از آن حضرت آورده است كه :

پس از پايان پيكار ((نهروان )) سخنرانى كرد و ضمن پيش بينى و خبر از رخدادهاى آينده از جمله قيام حضرت مهدى عليه السلام فرمود:

((... ذاك امر الله و هو كائن وقتا مريحا. فيا ابن خيرة الاماء! متى تنتظر؟ ابشر بنصر قريب من رب رحيم . فبابى و امى عدة قليلة اسماؤ هم فى الارض مجهولة ...)) (124)

يعنى : اين فرمان خداست و در هنگامه مناسب خود بطور قطع روى خواهد داد.

هان اى فرزندان بهترين بانوان ! تاكى براى دريافت فرمان ظهور از جانب خدا، انتظار خواهى كشيد؟

به پيروزى بزرگ و نزديكى از پروردگار بخشايشگر مژده ده .

پدر و مادرم فداى آن گروه كه از نظر شمار اندك اند و در شكوه و عظمت بسيار و نامشان در روى زمين ناشناخته .

4_ و نيز آورده است كه آن حضرت فرمود:

((سياءتى الله بقوم يحبهم الله و يحبونه و يملك من هو بينهم غريب فهو المهدى ، احمر الوجه ، بشعره صهوبة يملا الارض عدلا بلاصعوبة ...)) (125)

يعنى : بزودى مردمى را مى آورد كه آنان را دوست مى داد و آنان نيز خدا را دوست مى دارند و بزرگمردى كه ميان آنان غريب و ناشناخته است فرمانروا و زمامدار امور مى گردد. آن وجود گرانمايه مهدى عليه السلام است كه چهره اش درخشان و گندمگون و موهايش بور است . جهان را به آسانى لبريز از عدل و داد مى كند. او در خردسالى و كودكى از مادر و پدر جدا مى گردد و در رويشگاه و جايگاه تربيت خويش گرامى است .

كشورهاى مسلمان نشين را با امن و امان فرمانروا مى شود و از پى آنان زمين و زمان در قلمرو قدرت او قرار مى گيرد.

سخن او را مى شنوند و نسل جوان و سالخورده اطاعتش مى كنند و او زمين را لبريز از عدالت مى كند همانسان كه از جور و بيداد لبريز گشته است .

آنگاه است كه امامت كامل و خلافتش استوار مى شود. خداوند مردگان را بر مى انگيزد. زمين با ظهور او آباد مى گردد و به بركت ((مهدى )) خويش ، خالص و پاك و شكوفا و پرطراوت مى شود و نهرهاى آن جريان مى يابد. و فتنه ها و تجاوزگريها ريشه كن مى شود و خير و بركتها بسيار مى گردد.

5_ و نيز آورده اند كه آن حضرت ضمن خطبه اى در ستايش پيامبر و امامان نور فرمود:

((فتن انوار السماوات و الارض و سفن النجاة و فينا مكنون العلم و الينا مصير الامور و بمهدينا تقطع الحجج فهو خاتم الائمة و منقذ الامة و منتهى النور و غامض السر. فليهنا من استمسك بعروتنا و حشر على محبتنا.)) (126)

يعنى : ما پرتو آسمانها و زمين و كشتيهاى نجات هستيم . دانش در ما نهان است و ما گنجينه آنيم و فرجام كارها بسوى ماست و به مهدى ما، حجتها تمام مى گردد.

او آخرين امام معصوم نجات بخش امتها، آخرين نور رسالت و امامت و معماى پيچيده آفرينش است . از اين رو كسانى كه به رشته محبت ولايت ما چنگ زده و با عشق ما محشور مى گردند بايد شادمان باشند.

6_ و نيز آورده اند كه فرمود:

((...يظهر صاحب الراية المحمدية و الدولة الاحمديه . القائم بالسيف و الحال الصادق فى المقال ، يمهد الارض و يحيى السنة و الفرض .))