امام حسن و نويد از حضرت مهدي


امام حسن عليه السلام فرزند گرانمايه اميرمؤ منان عليه السلام ، سالار جوانان بهشت ، نواده بزرگ پيامبر و يكى از پيشوايان معصوم و گرانقدرى است كه از وجود گرانمايه امام مهدى عليه السلام و ظهور حيات بخش و دگرگونساز او نويد مى دهد.

و اگر روايات رسيده از آن گرامى ، بويژه در مورد حضرت مهدى عليه السلام از نظر شما اندك است (133) جاى شگفتى ندارد، نبايد فراموش كرد كه دوران خلافت آن بزرگوار كه از شهادت اميرمؤ منان عليه السلام آغاز گرديد و تا شهادت جانسوز حضرتش ادامه داشت بيش از ده سال نبود و آن هم در جوى مالامال از رنج و اندوه و نگردانى و فشار، سپرى شد و فرصتى براى حركت فكرى و فرهنگى مورد نظر پيش نيامد.

((معاويه )) فرزند آن زن جگر خواره ، بر كرسى قدرت تكيه زد و شرايط و اوضاع جارى او را در جنگ پايان ناپذير و خشونت بار و كور و بى هدفش بر ضد خاندان پيامبر، يارى كرد. او در بيت المال مسلمانان را، غاصبانه گشود و بوسيله آن وجدانها را خريد و مزدوران را به خدمت استبداد گرفت ، تا از سويى با روايات دروغين و ساختگى ، نام نيك و بلند آوازه خاندان وحى و رسالت را لكه دار و وجاهت و معنويت آنان را در هم شكسته و طهارت و قداستشان را، آلوده سازند، و از دگر سو با سرهم كردن احاديث ساختگى براى ((شجره ملعونه )) فضيلت بتراشند تا بدينوسيله جامه پاكى و شرافت بر اندام پليد امويان بپوشانند و خاندان وحى و رسالت را از صحنه زندگى جامعه ها و هدايت عصرها و نسلها، براى هميشه كنار زنند.

و براستى كه در همه ادوار تاريخ ، ((زر و سيم )) در زشت جلوه دادن واقعيتها، تحريف حقايق و نشر و پخش ‍ نارواها، نقش فوق العاده اى داشته است ، بويژه كه با قدرت ظالمانه و خشونت بار نيز همدوش و همراه باشد.

بدينسان مكتب اهل بيت و پيروان آنان در سخت ترين فشار و سركوب و ناامنى و نگردانى ، روزگار مى گذراندند و گردبادهاى سياست ، افكار و آرزوها را درهم مى نورديدند.

حضرت مجتبى عليه السلام در شرايط عجيب و مشكلات سهمگين و رنج و مصائب بسيارى مى زيست با اين وصف چگونه زمان مناسبى براى نشر حقايق و بيان واقعيات مى يافت ؟

و كجا امكانات بدو فرصت مى داد تا از امور عظيمى كه تنها دلهاى آرام آنها را مى پذيرد و تنها افكار و انديشه هاى سالم با آنها انسجام مى يابد، سخن گويد؟

اما با وجودى كه در آن مقطع از تاريخ در مردم گرايش به شنيدن حديث و ضبط آن نبود و هيچ اهتمامى به فراگرفتن دانش از سرچشمه پاك و گواراى آن به چشم نمى خورد، با اين وصف امام مجتبى عليه السلام نويد و ستايش از دوازهمين امام نور، حضرت مهدى عليه السلام را وانگذاشت و هنگامى كه از سختى شرايط سخن مى گفت با بهره ورى شايسته از فرصت فرمود:

((...اما علمتم انه ما منا احد الا ويقع فى عنقه بيعة لطاغية زمانه الا القائم الذى يصلى روح الله عيسى بن مريم خلفه ، فان الله عزوجل يخفى ولادته و يغيب شخصه لثلا يكون لاحدى عنقه بيعة اذا خرج ذاك التعسع من ولد اخى الحسين ، ابن سيدة الاماء، يطيل الله عمره فى غيبة ثم يظهره بقدرته فى صورة شاب ابن دون اربعين سنة ، ذلك ليعلم ان الله على كل شى قدير.)) (134)

يعنى : مردم ! آيا نمى دانستيد كه هر كدام از ما خاندان وحى و رسالت تحت سيطره و حاكميت طاغوت زمانش ‍ زندگى مى كند و بناچار فشار ستم بر او تحميل مى گردد جز ((قائم )) ما، همو كه روح خدا، عيسى بن مريم ، به امامت او نماز مى گذارد، چرا كه خداوند ولادت او را مخفى و شخصيت او را نهان مى دارد تا هنگامى كه به دستور او ظهور كند، بيعت قدرتمدارى را به گردن نداشته و تحت حاكميت ظالمى زندگى نكند.

او نهمين امام معصوم ، از نسل برادرم حسين است و فرزند بهترين زنان . خداوند در پشت پرده غيبت عمر او را به بلنداى آفتاب طولانى مى سازد و آنگاه به قدرت خويش او را در چهره جوانى ، كمتر از چهل سال ظاهر مى سازد تا همگان بدانند كه خداوند بر هر كارى تواناست .