الف) مستور بودن


امام صادق(عليه السلام) فرمود: «در صاحب اين امر سنّتهايى از پيامبران(عليهم السلام)است: سنّتى از موسى بن عمران، سنّتى از عيسى، سنّتى از يوسف، سنّتى از محمد(صلى الله عليه وآله وسلم) :



امّا سنّتى كه از موسى(عليه السلام) دارد، آنست كه خائف و منتظر فرصت نشسته است.



امّا سنّتى كه از عيسى (عليه السلام) دارد آنست كه در باره اش بگويند آنچه را كه در باره عيسى(عليه السلام) مى گفتند.



امّا سنّتى كه از يوسف(عليه السلام) دارد، مستور بودن است. خداوند بين او و مردم حجابى قرار مى دهد، بطورى كه او را مى بينند ولى نمى شناسند.



و امّا سنّتى كه از محمد(صلى الله عليه وآله وسلم) دارد، آنست كه هدايت شده به هدايت او و سير كننده به سيرت اوست.»( [5] )



با توجّه به اين روايت و نظاير آن، زندگى حضرت مهدى (عليه السلام) در دوران غيبت، به شكل طبيعى صورت مى گيرد و حتّى مردم عادى نيز به ديدار او توفيق مى يابند، امّا از شناخت او ناتوان اند.



با اين تفسير، غيبت آن بزرگوار، فقط به عنوان «حجاب معرفت» و «مانع شناخت» مطرح مى شود كه آن هم بر ديده و دل مردم كشيده شده است نه بر وجود شريف او. و بدين ترتيب مى توان گفت كه هرگاه آن حجاب و مانع از چشم و سريره مردم برداشته شود (يَرَونه و يعرفونه) او را خواهند ديد و خواهند شناخت.


پاورقي

[5] ـ كمال الدين ج 2، باب 33، ح 46، ص 351.