اثر اميد بخشي


در ميدانهاي نبرد تمام کوشش گروهي از سربازان زبده و فداکار اين است که پرچم، در برابر حملات دشمن همچنان سر پا در اهتزاز باشد در حالي که سربازان دشمن دائماً مي کوشند پرچم مخالفان را سرنگون



[ صفحه 225]



سازند، چرا که بر قرار بودن پرچم مايه دلگرمي سربازان و تلاش و کوشش مستمرّ آنها است.

همچنين وجود فرمانده لشکر در مقرّ فرماندهي ـ هر چند ظاهراً خاموش و ساکت باشد ـ خون گرم و پر حرارتي در عروق سربازان به حرکت در مي آورد، و آنها را به تلاش بيشتر وا مي دارد که فرمانده ما زنده است و پرچممان در اهتزاز!

امّا هر گاه خبر قتل فرمانده در ميان سپاه پخش شود يک لشکر عظيم با کارائي فوق العاده يکمرتبه متلاشي مي گردد، گوئي آب سردي بر سر همه ريخته اند، نه، بلکه روح از تنشان بيرون رفته!

رئيس يک جمعيّت يا يک کشور مادام که زنده است، هر چند مثلا در سفر يا فرضاً در بستر بيماري باشد، مايه حيات و حرکت و نظم و آرامش آنها است ولي شنيدن خبر از دست رفتن او گرد و غبار يأس و نوميدي را بر همه مي پاشد.

جمعيّت شيعه طبق عقيده اي که به وجود امام زنده دارد، هر چند او را در ميان خود نمي بيند، خود را تنها نمي داند. (دقّت کنيد)

او همواره انتظار بازگشت آن سفر کرده را که قافله هاي دل همراه اوست مي کشد، انتظاري سازنده و اثر بخش، او هر روز احتمال ظهور او را مي دهد.

اثر رواني اين طرز فکر در زنده نگهداشتن اميد در دلها و وادار ساختن افراد به خود سازي و آمادگي براي آن انقلاب بزرگ که شرحش در بحث «انتظار» گذشت، کاملا قابل درک است.



[ صفحه 226]



امّا اگر اين رهبر اصلا وجود خارجي نداشته باشد و علاقه مندان مکتبش در انتظار تولّد و پرورش او در آينده باشند وضع بسيار فرق مي کند.

و اگر يک نکته ديگر را به اين موضوع بيفزائيم مسأله شکل جدّي تري به خود مي گيرد، و آن اينکه:

طبق اعتقاد عمومي شيعه که در روايات بسيار زيادي در منابع مذهبي آمده است، امام به طور مداوم، در دوران غيبت، مراقب حال پيروان خويش است و طبق يک الهام الهي از وضع اعمال آنها آگاه مي گردد و به تعبير روايات همه هفته برنامه اعمال آنها به نظر او مي رسد و از چگونگي رفتار و کردار و گفتار آنها آگاه مي گردد. [1] .

اين فکر سبب مي شود که همه معتقدان در يک حال مراقبت دائمي فرو روند و به هنگام ورود در هر کار توجّه به آن «نظارت عالي» داشته باشند اثر تربيتي اين طرز فکر نيز قابل انکار نيست.


پاورقي

[1] اين روايات در تفسير برهان، در ذيل آيه «قل اعملوا فسيري اللّه عملکم و رسوله والمؤمنون» (سوره توبه، آيه 105) آمده است و ما در جلد هشتم تفسير نمونه بحثي جالب پيرامون آن داريم.