ديدار


اي مهربان که نام تو را يار گفته اند

چشم تو را فروغ شب تار گفته اند



از دست هاي مهر تو اعجاز چيده اند

از گام هاي سبز تو بسيار گفته اند



ما با در و دريچه و روزن غريبه ام

با ما سخن هميشه زديوار گفته اند



واکن زنور پنجره اي رو به سوي آسمان

کز ابرهاي تيره به تکرار گفته اند



بر خيز و پرده برکش از آن روي تا که ما

باور کنيم آن چه ز ديدار گفته اند



الهام امين