ديدار


غزل تر از غزل ، گل تر ز گل ، زيباتر از زيبا

تو از « الله اکبر » آمدي ، از « اشهد ان لا ...»



شهادت مي دهم معراج يعني چشمهاي تو

شهادت مي دهم چشم تو يعني سور اسرا



غريبه نيستي ، اين روزها بسيار دلتنگم

براي اين دل تنهاترم دستي ببر بالا



دلم زرد است ، شب هايم همه سر است ، يا خورشيد

بقيعستان اشکم بسته شد يا « قبة الخضرا »



تو مي گويي زمان ديدن هم ، باز هم فردا !

و من مي گويم امشب ، زودتر ، حالا ، همين حالا !



عليرضا قزوه