به انتظار تو هر کوچه اي چراغاني ست
هواي چشم من از اشتياق ، باراني ست
چه روزها که به ديدارت آقتاب شتافت
کرشمه هاي تو اما هميشه پنهاني است
نسيم ، بوي بهار تو را خبر داده است
پرنده هر چه به عشق تو در غزلخواني ست
به آبروي تو سوگند مي دهم ، که بيا
و گرنه باغ شود خشک رو به ويراني است
بيا به پاي تو پرپر شده ست خرمن گل
ازين بهار ، درين لاله زار ، ارزاني ست
چو غنچه دل به گلي بسته ام که بي خار است
چه احتياج به خضري که خود بياباني ست
به ديدن تو اگر قالبم تهي نشود
قصيده مي شوم از وصف تو که طولاني ست
چقدر فاصله داري مگر ستاره صبح ؟
حضور سبز تو دور از زمين ظلماني ست ؟
به دوستان تو امروز اعتمادي نيست
که هر گروه ، گره خورده پريشاني ست
براي باز شناسي ، فراز گنبد عشق
کبوتر حرم آماده نگهباني ست
شبي به شيوه شيرين ، کسي دلم را برد
قيافه مثل همين قافيه که نوراني ست