اي عابر بزرگ


عشق از نگاه من و تو تشکيل مي شود

گاهي تمام من به تو تبديل مي شود



وقتي به داستان نگاه تو مي رسم

يکباره شعر وارد تمثيل مي شود



اي عابر بزرگ که با گام هاي تو

از انتظار پنجره تجليل مي شود



تاکي سکوت و خلوت اين کوچه هاي سرد

بر چشم هاي پنجره تحميل مي شود



آيا دوباره مثل همان سالهاي پيش

امسال هم بدون تو تحويل مي شود ؟



بي شک شبي به پاس غزل هاي چشم تو

بازار وزن و قافيه تعطيل مي شود



آن روز هفت سين اهورايي بهار

موعود با سلام تو تکميل مي شود




زهرا بيدکي