دو دستت برگرفت از آستين تا کسب نور از عرش
که آرد در شبت داوود فانوس زبور از عرش
بمان با درد خود در انتظار حضرت موعود
که نازل مي شود بر خاک، ايوبي صبور از عرش
به قوطي لايموت از آسمان ها خاک محتاج است
نگاه خاکيان بي نور تو افتاده دور از عرش
شبيه چشم هاي روشنت يک شب دعا فرما
بباران بر قنوت تشنه ام باران نور از عرش
کدامين روز مي پيچد بهشتي بر تن اين خاک؟
بگو کي مي دمد موسيقي گرم ظهور از عرش
بيا با محشري کبري و با غوغاي رستاخيز
بگو نازل شود انفاس تو چون نفخ صور از عرش