بيقرار


غايب آشکار، يعني تو

رحمت کردگار، يعني تو



قرنها بيقرار، يعني ما

در دل ما قرار، يعني تو



منتظر مانده هر ديار ـ ترا

رونق هر ديار، يعني تو



خير دنيا و آخرت، از توست

نعمت بي شمار، يعني تو



فخر ما اينکه دوستدار توئيم

مايه ي افتخار يعني تو



حدّ دين را ـ حريم قرآن را

درجهان،پاسدار ـ يعني تو



دادگستر به مرکب و شمشير

آن سوار، آن سوار يعني تو



در ظهورت تجسمي زعليست

صاحب ذوالفقار ، يعني تو