چشم تو


هلا روز و شب فاني چشم تو

دلم شد چراغاني چشم تو



به مهمان، شراب عطش مي دهد

شگفت است مهماني چشم تو



بنا را بر اصل خماري نهاد

ز روز ازل باني چشم تو



پر از مثنويهاي رندانه است

شب شعر عرفاني چشم تو



تويي قطب روحاني جان من

منم سالک فاني چشم تو



دلم نيمه شب ها قدم مي زند

در آفاق باراني چشم تو



شفا مي دهد آشکارا به دل

اشارات پنهاني چشم تو



هلا توشه راه دريادلان

مفاهيم طولاني چشم تو



مرا جذب آيين آيينه کرد

کرامات نوراني چشم تو



از اين پس مريد نگاه توام

به آيات قرآني چشم تو!


 



حسن حسيني