فلسفه غيبت


بدون شک غيبت آخرين حجّت الهي، حضرت مهدي عليه السلام، پديده اي است که به اين صورت هرگز در تاريخ اتفاق نيفتاده و طبيعي است که ذهن جست و جو گر انسان، همواره اين پرسش را مطرح کند که چرا چنين رخدادي به وجود آمده است؟!

در پاسخ به اين پرسش به برخي از حکمت ها و علت هاي اين رويداد، با استفاده ازکلام معصومين عليه السلام اشاره مي شود.

در ابتدا گفتني است که پنهان زيستي آخرين ذخيره الهي، به طور قطع از اسرار خداوندي است که پرنده انديشه و فکر را توان پرواز تا آن قله رفيع نيست و اگر در اين راه توفيقي رفيق گردد، به يمن انفاس قدسي مقربان درگاه حق ائمه معصومين عليهم السلام است که گاه گوشه اي از آن پرده رازها را به کناري زده، در حد ظرفيت مخاطب و فهم او، حقايقي را آشکار ساخته اند.

رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله حقيقت سرّ بودن اين امر را چنين بيان فرموده است:

«يا جابِرُ! اِنَّ هَذا الاَمْرِ اللَّهِ وَسِرٌّ مِنْ سِرِّ اللَّهِ مَطوِيٌ عَنْ عِبادِاللَّهِ، فَاِيّاکَ وَالشَّکَّ؛ فَاِنَّ الشَّکَّ فِي اللَّهِ کُفْرٌ»؛ «اي جابر! همانا اين امر؛ امري است از امر خداوندي و سِرّي است از سِرّ خدا که بر بندگان او پوشيده است. پس بر حذر باش که دچار ترديدنشوي. همانا شک درباره خداکفراست». [1] .

امام صادق عليه السلام اين حقيقت را چنين تبيين فرموده اند: «اين امر، امري از امر خدا و سرّي از سرّ خدا و غيبي از غيب خدا است و زماني که مي دانيم خداوند بزرگ مرتبه حکيم است، تصديق مي کنيم که همه کارهاي او از روي حکمت است؛ گرچه علت آن کارها بر ما روشن نباشد». [2] .

اينک با استفاده از روايات معصومين عليه السلام برخي از دلايل غيبت امام زمان عليه السلام را بيان مي کنيم.


پاورقي

[1] شيخ صدوق، کمال الدين و تمام النعمة، ج 1، ص 287.

[2] شيخ صدوق، علل الشرايع، ج 1 ص 245.