ناجوانمردي و بيعت شکني



سفياني از پيمان خويش دست کشيده و بيعت خويش با حجت خدا و خليفه ي راستين او را مي شکند و به تشويق سران سپاه تجاوزکار خود،
براي پيکار با حق و عدالت آماده مي شود.

سحرگاه يکي از روزها، پيکار نهايي حق و باطل آغاز مي گردد و خداوند پس از نبردي خونبار ميان دو سپاه عدل و ظلم، حجت خدا
و ياران حق گراي او را پيروزي کامل مي بخشد و آنان، سپاه حق ستيز سفياني را بطور کامل نابود مي سازند. [1]
.

طبق روايت ديگري، سفياني از سرنوشت شوم و تکاندهنده ي سپاه خويش که در راه مکه به زمين فرو مي رود و زمين به فرمان خدا
آنها را مي بلعد درس عبرت گرفته و مي کوشد تا فرمان امام مهدي عليه السلام را گردن نهد. به همين جهت بيعت مي کند اما پس از
اندک زماني بيعت خويش را مي شکند و سرکشي مي کند و پس از نبردي خونين به اسارت درمي آيد و نابود مي گردد.
[2]
.

به روايت ديگري، پس از دستگيري به دستور حضرت مهدي عليه السلام در دروازه





بيت المقدس کشته مي شود. [3] .

و بدينسان شهرها و بندگان خدا، از شرارت اين عناصر پليد و ميکروبهاي مرگباري که آن اصلاحگر بزرگ جهاني آنها را ريشه کن
مي سازد، همگي راحت مي شوند.

يک پرسش:

در اينجا پرسش اين است که: «اين همه مصائب و فجايع، چرا؟»

رنجها و غمهايي که کودکان را پير مي سازد و زندگي زن و مرد، پير و جوان، کوچک و بزرگ را تيره و تار مي سازد و همه را
فرامي گيرد، چرا اين تباهيها و مصائب رخ مي دهد؟

چرا انسانها در خور اين رنجها و دردها و بلاها مي گردند؟

چرا استحقاق اين را مي يابند که شرارت پيشگاني اينگونه بر سرنوشت آنان تسلط يابند و جامعه ها و تمدنها و هستي مردم را
بسان توپ به بازي گيرند و با سرنوشت و هستي آنان بازي کنند، براي چه؟

پاسخ:

پيش از هر چيز، يادآوري اين نکته ضروري است که يک انسان، يکبار قانون شکني مي کند و به کيفر اين قانون شکني به زندان،
جريمه ي مالي، کيفر بدني يا تبعيد محکوم مي گردد، گاه براي جنايتي به زندان ابد با اعمال شاقه محکوم مي شود و ممکن است براي
يک گناه، يک قانون شکني و يک جنايت، به کيفري اينگونه براساس حق و عدالت محکوم گردد، اينک بايد پرسيد: «اين انسان، اگر
قوانين الهي را شکست، آن هم نه يکبار و نه يک نفر، بلکه بارها و بارها و آن هم در





بعد جامعه ها و تمدنها... چگونه؟»

آيا چنين جامعه و تمدن و مردمي سزاوار کيفري اينگونه نيستند؟

آيا مخالفت با سنن الهي، قوانين خدا و مقررات او بدون کيفر مي ماند؟

هنگامي که بيشتر واجبات شرعي ترک گرديد و محرمات مباح شمرده شد و انحرافات عقيدتي، بويژه ميان نسل جوان گسترش يافت و
کار به جايي رسيد که برخي از مسلمانان، راه انکار حق و آفريدگار هستي را در پيش گرفتند و ارزشهاي عقيدتي و مقدسات ديني و
انساني را به باد تمسخر گرفتند و... آيا اين انحرافات عقيدتي و عملي بدون کيفر طبيعي مي ماند؟

ما اينک در مقام برشمردن گناهان و انحرافات جاري در ميان جامعه ها نيستيم، چرا که اگر بخواهيم اين آفتها و انحرافات را
برشماريم، بحث و شکل و محتواي کتاب تغيير مي کند، تنها بطور فشرده، نگرشي بر اوضاع جامعه هاي اسلامي مي اندازمي و مي گذريم
تا مطلب روشن شود.

اينک خود مي نگريم که بسياري از مسلمانان نماز نمي خوانند؛ بسياري روزه نمي گيرند و حقوق مالي خويش را نمي پردازند.

در بسياري از کشورهاي اسلامي، ضدارزشها فراوان و حرام خدا را حلال و مباح شمرده مي شود و جرائم و جنايات مجاز اعلام مي
گردد.

آيا شما خواننده ي عزيز! کشوري از دنياي اسلام يا ديگر کشورها را مي شناسي که در آن سرقت و تجاوز به اموال ديگران يافت
نشود؟

ما خود در مراسم حج در کنار حرم امن الهي بسيار شاهد بوده ايم که پول زائران به سرقت رفته است، برخي حتي قرآنها را از
مساجد و مراکز عبادي مي برند و به بهاي اندکي مي فروشند.

در جهان اسلام، مشروبات حرام توليد مي شود و با کمال جرأت و آزادي کامل از کشورهاي غير اسلامي نيز وارد مي گردد و بطور
علني فروخته مي شود و مصرف مي شود...

بي عفتي و فحشا، سوگمندانه از پديده هاي شوم اين روزگار است، آفت برهنگي





و بلاي بي بندوباري با عنوان دروغين رهايي از قيد و بند و افکار کهنه و نشان تمدن، دامنگير جامعه ها شده است.

رباخوارگي و مکيدن خون توده هاي دربند جزء گسست ناپذير امور اقتصادي گشته و از واردات گرفته تا صادرات و تجارت تا بازار
ريشه دوانيده و بانکها با پوشش قانوني، سالانه صدها ميلون... بهره ي بانکي مي گيرند و در کنار اين شبکه هاي رسمي، رباخوارگي
ديگر از کساني که حرفه و کارشان رباخوارگي و گوشت و پوستشان از رباست، مگو و مپرس.

کشورهاي مسلمان انواع گوشتهاي يخ زده و کنسرو و بسته بندي شده را از کشورهاي بيگانه، وارد مي کنند و مسلمانان با آگاهي
به حرمت آنها همه را مصرف مي کنند.

رسواتر و فاجعه بارتر اينکه: در کشورهاي اسلامي بسياري به نارواگويي و اهانت به مقدسات ديني و مذهبي عادت کرده و به
گونه اي با ارزشهاي والاي مذهبي گاه برخورد مي شود که انسان از بيان آن شرمنده شده و پيشاني از تصور آن سرخ مي گردد.

احزاب و سازمانهاي منحرف آشکار و نهان، جهان اسلام را به اشغال درآورده و نسل جوان را به پرتگاه سقوط، سوق داده و
مقدسات و ارزشهاي ما را به باد استهزا گرفته اند.

و علاوه بر آنچه اشاره رفت، ميليونها گناه، معصيت، جنايت و جرمي که بتدريج بصورت پديده هاي ناچيز و بي اهميت درآمده، در
ميان مسلمانان رواج يافته است به گونه اي که هيچ گناه و معصيتي را نمي توان يافت جز اينکه برخي از مسلمانان بدان آلوده اند.

در ميان ملل غير مسلمان وضعيت غمبارتر است. آنان گويي همه ي گناهان و معاصي را براساس فلسفه ي زندگي و مذهب خويش روا
شناخته اند و کار به جايي رسيده است که از مرزهاي انساني تجاوز نموده و به مخالفت با فطرت و طبيعت





انساني برخاسته اند.

در بيشتر کشورهاي عربي و شرق آسيا، باشگاههاي برهنگان دائر است و مردان و زنان و کودکان، لخت مادرزاد، درست بسان
حيوانات که ذره اي مفهوم حيا و عفت را درنمي يابند، وارد مي گردند.

در مراکز رقص، کاباره ها و... دختران جوان، برهنه و عريان در برابر هزاران چشم حريص و تماشاگر، مي رقصند و ميليونها نفر
بدين مراکز تباهي و رسوايي رفت و آمد مي کنند و با آن پيکرهاي برهنه، تفريح مي کنند.

آري! خواننده ي گرامي! اينها تنها عناوين کلي گناهان و جناياتي است که سوگمندانه موج آن جامعه هاي اسلامي و غير اسلامي
را دربرگرفته است، آفتهايي که موازين اخلاقي، معيارهاي عقيدتي و ارزشهاي والاي آسماني و انساني، آنها را دور ريخته و از آنها
بيزاري جسته است.

آري! اينها تازه نمونه هايي از جنايات و آفتها و پليديهاست، شما خواننده ي گرامي! مي توانيد با مراجعه به معلومات خويش
و با مطالعه ي مجلات و روزنامه ها، با هزاران قتل و غارت، آدم ربايي و غصب حقوق ديگران، تجاوزکاري و زورگويي و انواع ظلم و
ستم و خودکامگي که بشريت با آن دست به گريبان است، روبرو گردي.

اينک، آيا اين انسان تجاوزکاري و آلوده به پليديها در واپسين حرکت تاريخ سزاوار نيست که سفياني و سپاه خونريز و تبهکار
و بي بند و بار او، بر آن سلطه يابد و همه را بسان خوشه هاي گندم درو کند و از کشته ها پشته بسازد و انسانها را سبان حشرات
قتل عام کند؟

چرا! چنين جامعه و مردمي، سزاوار بيداد سفياني هستند و در خور کيفري خوارکننده تر از آن.

با اين بيان، مي توان سبب اصلي جنگهاي ويرانگر و نيز جنگ سوم جهاني را -که دور از انتظار نيست و در صورت وقوع، ساکنان
زمين را به کام شعله هاي هستي سوزش خواهد کشيد و همه جا را به ويرانه اي تبديل خواهد ساخت- دريافت.





آري! عامل حقيقي و اصلي اين نگونساريها و سقوطها، امواج گناه و جنايت و انحرافات اخلاقي و عقيدتي است که همه ي شهرها و
خانه ها را دربرمي گيرد و همه جا را آلوده مي سازد.

اينک بايد پرسيد که: «جامعه و تمدن و دنيايي اينگونه چه ارزشي مي تواند داشته باشد؟»

بشريت با اين فجايع و جنايات، داراي چه کرامت و بهايي است؟

و براي چه خدوند آفتها و بلاها را از اين موجود آلوده و تبهکار و پرده در -که در برابر آفريدگار خويش به سرکشي برخاسته
است- برطرف سازد؟

خداوند زمين را به حکمت خويش از اين موجودات پليد، پاک و پاکيزه مي سازد همانگونه که فضا و مزرعه ها و کشتزارها را از
ميکروبهاي زيانبار که آفت جان گلها و گياهان و دانه ها و انسان و حيوان است، ضد عفوني مي کند.



[1] بحارالانوار، ج 52، ص 388 و معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام، ج 3، ص 316.

[2] عقدالدرر، ص 133 و معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام، ج 1، ص 505.

[3] عقدالدرر، ص 85 و معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام، ج 3، ص 313.