حقگرايان



در برابر اين گروه متعصب و گرفتار آفت جمود و افراط کاري، انبوه انبوه انسانها بوده و هستند که وجدان آنان آلوده نشده و
انديشه و فکرشان از باروري و بالندگي بازنيايستاده و احساساتشان را از دست نداده اند. در برابر حق و عدالت به هنگامي که
آشکار گردد، خضوع مي کنند و خود پرستي و خودبزرگ بيني را دور مي اندازند و از کساني نيستند که مشمول اين آيه قرآن گردند که
مي فرمايد:

«اخذته العزة بالاثم.» [1] .

يعني: غرور و خودپرستي او را به گناه و بدکاري برانگيزد.

آري! انبوه مردم اينگونه اند، ولي فاجعه بزرگ، فاجعه اين گروه متعصب و افراطکار و حق ستيز است و اين آفت هستي سوز و
انحطاط آفرين است که از چهارده قرن پيش تاکنون جامعه اسلامي بدان گرفتار است.

بازگشت به بحث

... سخن در رواياتي بود که از پيامبر گرامي رسيده و بيانگر نام و نشان وشمار و نسب امامان اهل بيت عليه السلام است و حق
ستيزان در نقشه تأويل نارواي اين روايات اند تا به امامان نور تطبيق نکند.

ما بر اين باوريم که روايات مورد اشاره، هيچ نيازي به تأويل ندارد چرا که پيامبر گرامي با اين روايات پرده هاي ابهام را
کنار زده و حقيقت را آشکار ساخته و آنجه





لازم و شايسته مي نمود همه را به صراحت بيان فرموده است. هرگز از پيامبر فرزانه اي، عاقلانه و حکيمانه نيست که از
امامان پس از خويش مبهم و نامشخص خبر دهد، چرا که اين گونه سخن گفتن با بلاغت و حکمت ناسازگار است.

و مطلب در اين مورد شرح و تفصيل مي طلبد، نه اجمال و ابهام. چرا که موضوع مورد بحث يک موضوع استراتژيک و در نهايت
حساسيت و اهميت است و يا سرنوشت اسلام و جامعه اسلامي و رهبري آن مرتبط است.



[1] سوره بقره، آيه 206.