چه کساني رجعت خواهند کرد؟



پس از اينکه در پرتو قرآن و روايات و عقل ثابت گرديد که: «رجعت يک واقعيت ترديدناپذير قرآني و اسلامي و عقلي است.» اينک جاي
اين سؤال است که: «چه کساني رجعت خواهند کرد؟»

پاسخ اين است که: منظور از رجعت عبارت است از:

1- بازگشت امامان معصوم عليهم السلام به دنيا، به اراده ي حکيمانه ي خدا.

2- زنده شدن برخي از مردگان به اراده ي خدا و خروج آنان از قبر به هنگامه ي ظهور





امام مهدي عليه السلام.

در مورد بازگشت برخي از مردگان به زندگي دنيا در بحث گذشته اندکي گفتگو شد.

1- امام صادق عليه السلام فرمود:

«... ان الرجعة ليست بعامة و هي خاصة، لا يرجع الي الدنيا الا من محض الايمان محضا، أو محض الکفر محضا.» color=red> [1] .

يعين: رجعت براي همه ي مردم نيست، بلکه براي گروههايي خاص است: مؤمنان خالص و کافران محض.

2- مفضل آورده است که در حضور امام صادق عليه السلام از قائم آل محمد صلي الله عليه و اله و سلم و اصحاب او که در
انتظارش از دنيا مي روند سخن به ميان آمد، آن حضرت فرمود:

«اذ قام اتي المؤمن في قبره، فيقال له: يا هذا! انه قد ظهر صاحبک، فان تشأ أن تلحق به فالحق و ان تشأ أن تقيم في کرامة
ربک فأقم.» [2] .

يعني: هنگامي که قائم قيام کند فرستاده اي کنار قبر مؤمن مي آيد و به او مي گويد: «هان اي بنده ي خدا! امام تو قيام
کرده است. اگر مي خواهي به او بپيوندي بپا خيز و اگر نمي خواهي و بر آن هستي که همچنان در جوار رحمت پروردگارت اقامت گزيني،
همينجا اقامت کن.»

3- و نيز امامان اهل بيت عليهم السلام شيعيان خويش را دستور به دعا و نيايش به بارگاه خدا مي داند تا از خدا بخواهند که
آنان را پس از ظهور حضرت مهدي عليه السلام به دنيا بازگشت دهد، تا آن روزگار مبارک و پرشکوه حکومت او را درک نمايند.

آنان به پيروان خويش دعاهاي ارزنده و پرمحتوايي را براي اين خواسته ي مخصوص مي آموختند که براي نمونه به فرازهايي از
آنها که اشاره به رجعت و بازگشت برخي از مردگان به دنيا در عصر ظهور دارد، مي نگريم.





1- امام صادق عليه السلام در دعاي عهد که از آن گرامي روايت شده است مي فرمايد:

«... اللهم ان حال بيني و بينه (أي الامام المهدي) الموت - الذي جعلته علي عبادک حتما مقضيا - فأخرجني من قبري مؤتزرا
کفني، شاهرا سيفي، مجردا قناتي! ملبيا دعوة الداعي....» [3] .

يعني: بارخدايا! اگر ميان من و او، قانون مرگ که آن را بر بندگانت مقرر داشتي حائل شد، مرا از قبرم بيرون آور در حالي
که کفن خود را بر کمر بسته و با شمشيراز نيام کشيده و نيز، برافراشته در شهر و بيابان لبيک گوي او باشم.

2- و نيز در زيارت حضرت هادي و حضرت عسکري عليهم السلام است که:

«... و ان حال بيني و بين لقائه الموت الذي جعلته علي عبادک حتما و أقدرت به علي خليقتک رغما - فابعثني عند خروجه ظاهرا
من حفرتي، مؤتزرا کفني - حتي أجاهد بين يديه، في الصف الذي أثنيت علي أهله في کتابک، فقلت: «کأنهم بنيان مرصوص.» color=red> [4] .

اللهم! اني ادين بالرجعة، بين يدي صاحب هذه البقعة....» [5] .

يعني: و اگر ميان من و امام مهدي عليه السلام و ظهور و ديدارش، قانون مرگ که آن را بصورت يک اصل تخلف ناپذير طبيعي بر
بندگان مقرر و برخلاف ميلشان بر آنها مسلط ساختي، حائل شد از بارگاهت مي خواهم که مرا به هنگام ظهور او از آرامگاهم در حالي
که کفن خويش را بر شانه و کمر، بسته ام برانگيزي، تا پيشاروي ياران آن حضرت جهاد کنم و از طلايه داران سپاهي باشم که آنان را
در کتاب آسماني ات ستودي و همانند ديواري خواندي که اجزايش را با سرب به هم پيوند داده باشند، مي جنگند.

بارخدايا! من در برابر صاحب اين قبر مقدس و مکان پرشکوه، به عقيده ي رجعت ملتزم مي شوم.





3- و نيز در زيارت امام مهدي عليه السلام مي خوانيم که:

«... و ان أدرکني الموت قبل ظهورک، فأتوسل بک الي الله سبحانه أن يصلي علي محمد و آل محمد و أن يجعل لي کرة في ظهورک و
رجعة في أيامک....»

يعني: سالار من! اگر مرگ، پيش از ظهور شما، مرا دريابد به شما توسل جسته و شما را به بارگاه خدا مي برم که بر محمد و
خاندانش درود فرستد. و بار ديگر ما را در عصر ظهور و حکومت عادلانه و شکوهبار شما به دنيا بازگشت دهد....

اينها برخي از رواياتي است که پيرامون رجعت و بازگشت برخي از مردگان، در عصر ظهور وارد شده است.



[1] بحارالانوار، ج 53، ص 39 و منتخب البصائر، ص 24.

[2] حق اليقين شبر، ج 2، ص 14 و بحارالانوار، ج 53، ص 91.

[3] بحارالانوار، ج 53، ص 96.

[4] سوره صف، آيه 4.

[5] بحارالانوار، ج 102، ص 103.