يک نکته ظريف قبل از روايات
ما در اينجا از علم و آگاهي امام عليه السلام و چگونگي اخبار او از آينده دور و نزديک، سخن نداريم و تنها با طرح يک نکته
ظريف و دقيق به مطالعه روايات مورد اشاره مي پردازيم.
نکته مورد نظر اين است که روايات رسيده از پيامبر گرامي صلي الله عليه و اله و سلم در مورد آينده به سه دسته قابل تقسيم
است:
1- دسته نخست رواياتي است که در مورد وجود گرانمايه ي حضرت مهدي عليه السلام و مسايل مربوط به اوست که شمار اينها از
صدها فراتر است ودر کتابهاي شيعه و اهل سنت موجود است.
2- دسته دوم رواياتي است که از آينده نزديک و دور پس از رحلت پيامبر و نيز از تسلط تبهکارانه رژيم سياهکار اموي وعباسي،
خبر مي دهد.
3- دسته سوم رواياتي است که از آينده جهان و انسان و واپسين حرکت تاريخي و دگرگوني اوضاع و احوال در آخر الزمان، سخن
دارد.
اصل و ريشه و سرچشمه اين سه دسته از روايات رسيده از پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم کجاست؟ و آن حضرت اين رخدادهاي
دور و نزديک و وقوع آنها را از چه منشأ و منبعي گرفته و خبر مي دهد؟ هر پاسخي که براي اين سؤال داده شود، درست همين پاسخ مي
تواند پاسخ ما به ريشه و سرچشمه روايات رسيده از امامان معصوم - پيرامون آينده جهان و انسان بطور اعم و در مورد نويدهاي آنان
از وجود گرانمايه حضرت مهدي عليه السلام بطور اخص - باشد و هيچ بحثي هم در اينجا از علم امام معصوم عليه السلام نداريم.
اگر براستي علم پيامبر برخاسته از وحي الهي است، که بي ترديد از ديدگاه ما چنين است، سرچشمه دانشها و علوم امامان نور
عليه السلام نيز، نياي گرانقدرشان پيامبر و فرشته امين وحي و ذات اقدس الهي است و اين علم غيب هم نيست چرا که علم غيب در
درجه نخست ويژه خداست و بس.
در مورد علم غيب دانشمندان گذشته و معاصر کتابهاي بسياري نوشته اند و ما نيز در جلد اول «شرح نهج البلاغه» و نيز کتاب
«فاطمه من المهد الي اللحد» برخي از روايات رسيده در اين مورد را آورده ايم و عصاره بحث، اين است که: سرچشمه دانشها و
آگاهيهاي متنوع و گسترده امامان معصوم عليه السلام گوناگون است از آن جمله:
1- برخي از اين علوم و دانشها را از پيامبر گرامي شنيده و آموخته و روايت کرده اند.
2- برخي ديگر در کتاب ويژه علي عليه السلام و مصحف فاطمه عليهاالسلام آمده است.
3- برخي در کتاب خاصي به نام «جفر احمر» آمده است.
4- و برخي ديگر از آگاهيهاي شگفت امامان نور، از ويژگيهاي امام معصوم
و راستين است که بحث در اين مورد نياز به فرصت و مجال ديگري دارد.
اميدوارم خداوند ما را در نگارش کتابي در اين مورد، توفيق ارزاني دارد.
بازگشت به بحث
هنگامي که به مجموعه هاي حديثي که در برگيرنده روايات خاندان پيامبر است مراجعه کنيم با انبوهي از نويدها روبرو مي
گرديم که از همه امامان يازده گانه در مورد دوازدهمين امام نور عليه السلام موج مي زند. و بيانگر نهايت درجه اهميت و بها
دادن آن بزرگ مردان تاريخ به اين موضوع حساس عقيدتي و اسلامي است. اين مطلب بويژه، پس از آگاهي به موقعيتهاي حساس و جايگاهها
و شرايط بي نظيري که امامان راستين پيرامون امام مهدي عليه السلام، به آگاهي بخشي پرداخته و آن گرانمايه را با نام و نشان
ستوده اند، روشنتر مي گردد و طبيعي هم هست که امامان اهل بيت با وجود شرايط خاص سياسي -اجتماعي باز هم با همه امکان و تا سر
حد جهاد و فداکاري، در راه استواري بخشيدن به اين واقعيت اساسي و اصل عقيدتي، بکوشند.
و اگر روايات رسيده از آنان از نظر شما و نيز از نظر روشن يا اجمال و سر بسته بودن، متفاوت است جاي شگفتي ندارد، چرا که
شرايط حاکم بر زمان آنان مختلف بود و به برخي فرصت و اجازه نمي داد تا اين اصل عقيدتي و اجتماعي و ديني ار بصورت روشنتر
بيان کنند و يا بطور گسترده از آن سخن به ميان آورند. و اينک برخي از آن روايات: