امام حسن و نويد از حضرت مهدي
امام حسن عليه السلام فرزند گرانمايه ي اميرمؤمنان عليه السلام، سالار جوانان بهشت، نواده ي بزرگ پيامبر و يکي از پيشيوايان
معصوم و گرانقدري است که از وجود گرانمايه امام مهدي عليه السلام و ظهور حيات بخش و دگرگونساز او، نويد مي دهد.
و اگر روايات رسيده از آن گرامي، بويژه در مورد حضرت مهدي عليه السلام از نظر شمار اندک است، [1]
جاي شگفتي ندارد. نبايد فراموش کرد که دوران خلافت آن بزرگوار که از شهادت امير مؤمنان عليه السلام آغاز گرديد و تا
شهادت جانسوز حضرتش ادامه داشت بيش از ده سال نبود و آن هم در جوي مالامال از رنج و اندوه و نگراني و فشار سپري شد و فرصتي
براي حرکت فکري و فرهنگي مورد نظر پيش نيامد. «معاويه» فرزند آن زن جگر خواره، بر کرسي قدرت تکيه زد و شرايط و اوضاع جاري،او
را در جنگ پايان ناپذير و خشونت بار و کور و بي هدفش بر ضد خاندان پيامبر، ياري کرد. او در بيت المال مسلمانان را، غاصبانه
گشود و بوسيله آن وجدانها را خريد و مزدوران را به خدمت استبداد گرفت، تا از سويي با روايات دروغين وساختگي، نام نيک و بلند
آوازه خاندان وحي و رسالت را لکه دار و وجاهت ومعنويت آنان را درهم شکسته و طهارت و قداستشان را، آلوده سازند. و از دگر سو
با سر هم کردن احاديث ساختگي براي «شجره ملعونه»، فضيلت بتراشند تا بدينوسيله جامه پاکي و شرافت بر اندام پليد امويان
بپوشانند و خاندان وحي و رسالت را از صحنه زندگي جامعه ها و هدايت عصرها و نسلها، براي هميشه کنار زنند.
و براستي که در همه ادوار تاريخ، «زر و سيم» در زشت جلوه دادن واقعيتها، تحريف حقايق و نشر و پخش نارواها، نقش فوق
العاده اي داشته است، بويژه که با
قدرت ظالمانه و خشونت بار نيز همدوش و همراه باشد.
بدينسان مکتب اهل بيت و پيروان آنان در سخت ترين فشار و سرکوب و ناامني و نگراني، روزگار مي گذراندند و گردبادهاي
سياست، افکار و آرزوها را در هم مي نورديدند.
حضرت مجتبي عليه السلام در شرايط عجيب و مشکلات سهمگين و رنج و مصائب بسيار مي زيست با اين وصف چگونه زمان مناسبي براي
نشر حقايق و بيان واقعيات مي يافت؟
و کجا امکانات بدو فرصت مي داد تا از امور عظيمي که تنها دلهاي آرام آنها را مي پذيرد و تنها افکار و انديشه هاي سالم
با آنها انسجام مي يابد سخن گويد؟
اما با وجودي که در آن مقطع از تاريخ در مردم گرايش به شنيدن حديث و ضبط آن نبود و هيچ اهتمامي به فراگرفتن دانش از سر
چشمه پاک و گواراي آن به چشم نمي خورد، با اين وصف امام مجتبي عليه السلام نويد و ستايش از دوازدهمين امام نور عليه السلام،
حضرت مهدي عليه السلام را وانگذاشت و به هنگامي که از سختي شرايط سخن مي گفت با بهره وري شايسته از فرصت فرمود:
«... أما علمتم أنه ما منا أحد الا و يقع في عنقه بيعة لطاغية زمانه الا القائم الذي يصلي روح الله عيسي بن مريم، خلفه
فان الله عزوجل يخفي ولادته و يغيب شخصه لئلا يکون لاحد في عنقه بيعة اذا خرج ذاک التاسع من ولد اخي الحسين، ابن سيدة
الاماء، يطيل الله عمره في غيبة، ثم يظهره بقدرته في صورة شاب ابن دون اربعين سنة، ذلک ليعلم أن الله علي کل شي ء قدير.»
[2] .
يعني: مردم! آيا نمي دانستيد که هر کدام از ما خاندان وحي و رسالت تحت سيطره و حاکميت طاغوت زمانش زندگي مي کند و
بناچار فشار ستم بر او تحميل مي گردد جز «قائم» ما، همو که روح خدا، عيصسي بن مريم، به امامت او نماز مي گذارد، چرا که
خداوند ولادت او را مخفي وشخصيت او را نهان مي دارد تا
هنگامي که به دستور او ظهور کند، بيعت قدرتمداري را به گردن نداشته و تحت حاکميت ظالمي زندگي نکند.
او نهمين امام معصوم، از نسل برادرم حسين است و فرزند بهترين زنان، خداوند در پشت پرده غيبت عمر او را به بلنداي آفتاب
طولاني مي سازد و آنگاه به قدرت خويش او را در چهره جواني، کمتر از چهل سال ظاهر مي سازد تا همگان بدانند که خداوند بر هر
کاري تواناست.
[1] در کتاب گرانقدر معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام با اينکه کوشش در جمع آوري تمام
احاديث پيرامون حضرت ولي عصر ارواحنا فداه شده، اما مجموع رواياتي که از امام مجتبي عليه السلام وارد شده از مرز ده عدد
تجاوز نمي کند. رجوع شود به معجم احاديث الاامام المهدي، ج 3، ص 163.
[2] بحارالانوار، ج 51، ص 132.