بازگشت

وصفي شورانگيز از كلام امام حسن عسكري (ع)



" وَ کَأنَّکَ يا بُنَيَّ ، بِتَأييدِ نَصرِالله وَ قَد آنَ وَ بِتَيسيرِ الفَرَج وَ عُلُّوِ الکَعبِ وَقَد حانَ ، وَ بِالرّاياتِ الصُّفرِ وَ الاَعلامِ البيضِ تَخفِقُ عَلي اَثناءِ اَعطافِکَ ما بَينَ الحَطيمِ وَ زَمزَمَ ! وَ کاَنَّکَ بِتَرادُفِ البَيعَه وَ تَصادُفِ الوَلِيِّ ، يَتَناظَمُ عَلَيکَ تَناظُمَ الدُّرِّفي مَثانِي العُقُودِ وَ تَصافٌقِ الاَکُفِّ عَلي جَنَباتِ الحَجَرِ الاَسوَدِ تَلُوذُ بِفِناکَ ، مِن مَلاَءٍ بَرَّ اَهُمُ الله في طَهارَهِ الوِلادَتِ وَنَفاسَهِ التُّربَه ، مُقَدَّسَهٌ قُلُوبُهُم مِن دَنَسِ النِّفاقِ ، مُهَذَّبَه اَفئِدَتُهُم مِن رِجسِ الشِّقاقِ ، لَيِّنَه عَرائِکُهُم لِلدّينِ ، خَشِنَه ضَرائِبُهُم عَلَي المُعتَدينَ ، وَاضِحَه بِالقَبُولِ وُجُوهُهُم ، نَضِرَه بِالفَضلِ عُيُونُهُم ، يَدينُونَ بِدينِ الحَقِّ وَاَهلِهِ . . فَاِذا اشتَدَّت اَرکانُهُم ، وَتَقَوَّمَت اَعمِدَتُهُم ، قَدِمَت بِمُکانَفَتِهِم طَبَقاتُ الاُمَمِ اِلي مُبايِعَتِکَ ، في ظِلالِ دَوحَه بَسَقَت غُصُونُها عَلي حافّاتِ بُحَيرَه الطَّبَرِيَّه فَعِندَها يَتَلَا لَاُصُبحُ الحَقِّ ، وَيَنجَلي ظَلامٌ الباطِلِ ، وَ يَقصِمُ الله بِکَ الطُّغيانَ ، وَيُعيدُ مَعالِمَ الاِيمانِ . فَيَطهُرُ بِکَ اَقسامَ الآفاقِ ، وَ يُظهِرُ بِکَ السَّلامَ لِلرِّفاقِ ! . . يَوَدُّ الطِّفلُ فِي المَهدِ لَوِاستَطاعَ اِلَيکَ نُهُوضاً ! . وَنواشطُ الوَحشُ لَو وَجَدَ نَحوَکَ مَجازاً ! تَهتَزُّ بِکَ اَطرافُ الدُّنيا بَهجَه ، وَتَهتَزُّ بِکَاَعطافُ العِّزِّ نُضرَ ،وَتَستَقِرُّ بَواقِي الحَقِّ في قَرارِها ، وَتُؤوبُ شَوارِدُالدّينِ اِلاي اَو کارِها . تَتَهاطَلُ عَلَيکَ سَحائِبُ الظَّفَرِ ، وَ يُخنَقُ کُلُّ عَدُوٍّ ، وَيُنصَرُ کُلُّ وَلِيٍّ . فَلا يَبقي عَلي وَجهِ الاَرضِ جَبّارٌ قاسِطٌ ، وَ لا جاحِدٌ غامِطٌ ، وَلا شانِيءٌ مُبغِضٌ ، وَ لا مُعانِدٌ کاشِحٌ ـ وَ مَن يَتَوَکَّل عَلَي الله فَهُوَ حَسبُهُ ، اِنَّ الله بالِغُ اَمرِهِ ، قَد جَعَلَاللهُ لِکُلِّ شَي ءٍ قَدراً " .

***

" فرزندم ! گويي تورا مي بينم هنگامي که نصرت خدا بر تو نازل شده و فرج هموار شده و شکوه و عظمت تو اوج گرفته ، پرچمهاي سفيد و زردي بالاي سرت به هنگام گردش تو بين حَطيم ( ميان رکن و مقام ) و زمزم به اهتزاز درآمده ، دستها پياپي به عنوان بيعت به سوي تو دراز مي شود و دوستان يکي پس از ديگري با تو مصادف مي شوند و کارها و گامها با نظم خاصي در ضمن پيامهاي مکرر پيموده مي شود و دستها در کنار حجر الاسود به آستانت سوده مي شود . از سوي گروهي که خداوند آنها را با پاکي نطفه و پاکيزگي سرشت ، پاک و پاکيزه نموده است ،دلهاي آنها از آلودگي نفاق پيراسته ، قلبهاي آنها از تيرگي اختلاف پاکيزه ، روح و روانشان براي پذيرش احکام دين آماده ، مشتهايشان در برابر تجاوزگران گره کرده ، چهره هايشان براي پذيرش حق گشاده ، ديدگانشان از فضل خدا خيره کننده ، به آئين حق گرويده و در راه اهل حق گام سپرده اند . چون شالوده کارشان استوار شود و پايه هاي دعوتشان محکم گردد ، با دست ياري آنها همه طبقات مردم از هر تيره و نژادي به بيعت تو مي شتابند و در زير درختان سر به فلک کشيدة باغي که شاخه هاي درختانش روي درياچه طبريه ( در شمال فلسطين ) سايه انداخته ، دست بيعت با تو مي دهند . در اين هنگام فجر دولت حق مي دمد و تاريکي باطل از صحنه گيتي برچيده مي شود . خداوند با دست تو کمر ستمگران را مي شکند . شعائر دين را باز مي گرداند ، آفاق جهان را روشن مي سازد ، آرامش و صلح را از کران تا کران برقرار مي کند ، کودکي که در گهواره آرميده ، آرزو مي کند که بتواند به سوي تو بشتابد ، وحشيان صحرا آرزو مي کنند که بتوانند به سويت راهي بيابند . اقطار و اکناف جهان سبز و خرم مي شود ، چهره دنيا خندان ، و قله هاي شرف و عظمت ،از تو شاداب و خرامان مي گردد . شالودة حق استوار مي گردد و فراري هاي احکام دين به آشيانه هاي خود باز مي گردد . ابرهاي پيروزي ، باران نصرت را سيل آسا بر تو فرو مي ريزد . دشمنانت خوار و زبون و دوستانت عزيز و پيروز مي شوند . در روي زمين از ستمگران جنايتگر و منکران طغيانگر و دشمنان تجاوزگر و مخالفان عنادگر ، احدي باقي نمي ماند : ( هر کس به خدا توکل کند ، خداوند او را بس است . خداوند امر خود را به پايان مي رساند ، که خداوند براي هر چيزي اندازه اي مقرر نموده است ) " . (1)

***

1- طلاق : 3 ، بحار الانوار جلد 52 ، صفحه 35 و وفات العسکري (ع) صفحه 49