بازگشت

شكوفه اي زيبا ، طعمي تلخ


" سَيَاتي بَعدي اَقوامٌ ، يَاکُلُونَ طَيِّبَ الطَّعامِ وَ اَلوانَها ، وَ يَرکَبُونَ الدَّوابَّ ، وَ يَتَزَيَّنُونَ بِزينَهِ المَراَهِ لِزَوجِها ، وَ يَتَبَرَّجُونَ تَبَرُّجَ النِّساء ، وَ زِيُّهُم مِثلُ زِيِّ مُلُوکٍ جَبابِرَه ! . هُم مُنافِقُو هذِهِ ألاُمَّهِ في آخِرِ الزَّمانِ ، شارِبُوا الٌقَهَواتِ ، لا عِبُونَ بِالکِعابِ ، راکِبُونَ لِلشَّهَواتِ ، تارِکُونَ لِلجَماعاتِ، راقِدُونَ عَنِ العَتَماتِ ، مُفَرِّطُونَ بِالغَداوتِ مَثَلُهُم کَمَثَلِ الدِّفلي : زَهرَتُها حَسَنَه وَ طَعمُها مُرٌّ !!! کَلامُهُمُ الحِکمَه ، وَ اَعمالُهُم داءٌ لايَقبَلُ الدَّواءَ !!! " .

***

" بعد از من اقوامي مي آيند که غذاهاي بسيار لذيد و رنگارنگ مي خورند ، بر مرکبها سوار مي شوند ، همچون زني که براي شوهرش آرايش کند ، آرايش مي کنند ، همچون زنها خودنمايي مي کنند ، سيماي آنها چون پادشاهاني طغيانگر است ، آنها منافقين امت در آخر الزمان هستند که مشروب مي خورند ، قمار مي بازند ، از خواسته هاي نفس پيروي مي کنند ، از نماز جماعت دوري مي گزينند ، به هنگام شب زنده داري مي خوابند ، و در مورد نماز صبح سستي مي کنند ، مَثَل آنها مثل درخت " دِفلي " است که شکوفه هاي بسيار زيبا و طعمي بسيار تلخ دارد ، گفتارشان حکيمانه و کردارشان بيمارگونه است و بيماري شان علاج ناپذير " .(1

***

1- منتخب الاثر صفحه 427 ، و الزام الناصب صفحه 21