جواب:
در پاسخ به سؤال شما دوست ارجمند، عرض مي شود كه درباره تعداد ياران حضرت مهدي( روايات متعددي وارد شده است؛ اما تعداد ياران حضرت در آنها متفاوت ذكر شده است. در روايتي چنين آمده است : مردي از اهل كوفه از امام صادق( پرسيد : چقدر با قائم خروج خواهند كرد؟ مردم مي گويند : به عدد اهل بدر است، سيصد و سيزده تن فرمود : خروج نمي كند مگر در اولي قوه (1) كه مفسران اولي قوه را به كمتر نبودن از دههزار نفر تفسير كرده اند. و نيز فرموده است : خروج نمي كند، تا اينكه حلقه تمام شود. ابوبصير پرسيد : حلقه چقدر است؟ فرمود : ده هزار اينكه آيا ده هزار نفر به علاوه سيصد و سيزده تن است، يا با آنها ده هزار نفر است،(بطور قطعي) معلوم نيست؛ اگر چه ظاهر آن است كه به علاوه باشد. (2)
اما در روايت امام جواد ( چنين آمده است : جمع مي شوند به نزد حضرت اصحاب ايشان، به عدد اهل بدر، سيصد و سيزده تن. و اينست قول خداوند كه اينما تكونوا يأت بكم الله جميعاً ان ا...علي كل شيء قدير (3) يعني (هر كجا باشيد خداوند شما را جميعاً مي آورد، زيرا كه او بر هر چيزي قادر است.
و در حديثي ديگر، امام باقر( درباره تعداد ياران حضرت فرموده اند : سوگند به خدا سيصد و اندي بدون وعده پيشين، گرد ميآيند. در ميان آنان پنجاه زن است. (4)
بنابراين همانطور كه ملاحظه مي فرماييد، همه روايات، تعداد ياران حضرت را بصورت دقيق 313 نفر معرفي نكرده اند؛ تا پس از اطمينان از تعداد ياران، به علم اعداد مراجعه كنيم، و نتيجه اي مطلوب بدست آوريم.
و مطلب ديگر آن كه روايات رسيده در خصوص ياران حضرت مهدي( بيشتر به مسائلي چون خواستگاه ياران حضرت، گزينش ياران، و ويژگيهاي همراهان پرداخته، دربارة فلسفه تعداد ياران ايشان، نكته اي ذكر نشده است. جز اينكه در بعضي از روايات، كه تعداد ياران حضرت را به 313 نفر معرفي مي كند، آنها را به تعداد ياران پيامبر( در جنگ بدر تشبيه كرده است.
علاوه بر اينها، مسأله اعداد حروف ابجد و استنباطهايي كه از محاسبات آنها بدست مي آيد، اگر چه مورد انكار بعضي از علماي تشيع و تسنن نيست، اما قطعي نبوده، قابل اطمينان نمي باشند. با اينحال، اگر شما تمايل داريد در زمينه علم اعداد و حروف ابجد، اطلاعاتي كسب كنيد، مي توانيد به كتابهايي چون مهرتابان، يادنامه، مصاحبات تلميذ و علامه طباطبائي( ، رسالههاي حضرت سيد نورالدين، شاه نعمت ا... ولي(، جلد سوم، و فتوحات مكيّة محيي الدين عربي، كه در آنها به اين مسأله پرداخته شده است، مراجعه فرماييد.
منابع و مآخذ:
1.اصول كافي1/ص378/ح887 و 5 /ص285/ح911/29
2.مهدي منتظر/حاج شيخ محمد جواد خراساني/ص228
3.قرآن كريم/سورة بقره،آيه 148
4.بحارالانوار 52 / ص223
|
