بازگشت

گروه: مهدويت
 
 
مرکز پاسخگو:تبيان
موضوع اصلي:كلام
موضوع فرعي:امام مهدي(ع) در احاديث
سؤال:ايرادهائي كه مخالفان احاديث مهدي ميگيرند چيست؟ و چه نقطه ضعفهايي دارد؟


جواب:

مجموع ايرادهاي اين گروه را مي‎توان در 5 موضوع خلاصه كرد



1 ـ اسناد اخبار مهدي معتبر نيست!



2 ـ اخبار مزبور با عقل سازگار نمي‎باشد!



3 ـ اين اخبار مورد سوء استفاده مدّعيان مهدويّت قرار گرفته!



4 ـ وجود اين اخبار سبب ركود و سستي در جامعة اسلامي مي‎گردد!



5 ـ اين اخبار به سود شيعه و عقايد آنها تمام مي‎شود!



ضعف منطق مخالفان



از اين ايرادها استفاده مي‎شود كه مخالفت با احاديث مهدي يك چهرة ظاهري دارد و آن به اصطلاح ضعف سند رواياتي است كه در اين زمينه نقل شده و يا ضعف دلالت آنها؛ و يك قيافة واقعي كه در پشت اين چهره قرار گرفته و انگيزة آن تعصّب خاصّ مذهبي و پاره‎اي از مصلحت انديشيهاي بي‎دليل است و در هر حال منطق مخالفان در هر قسمت كاملاً سست است زيرا اولاً، احاديث مهدي را علاوه بر شيعه جمعي از معروفترين محدّثان اهل سنّت در كتبي كه از معتبرترين و معروفترين كتب آن‎ها محسوب مي‎شود نقل كرده‎اند و جمع كثيري اعتراف به تواتر آنها نموده‎اند؛ بنابراين، جاي اين نيست كه در اسناد يك يك آنها بحث شود؛ زيرا شهرت و تواتر آنها ما را بي نياز از ملاحظة سند مي‎كند؛ يعني، طبق معيارهاي سنجش حديث اين احاديث كاملاً قطعي است.



از اين گذشته، در ميان احاديث مزبور احاديث صحيح و معتبري نيز هست كه محدّثان اهل سنّت هم اعتراف به صحّت آنها كرده‎اند. عجيب اين است كه خود «ابن خلدون» نيز به اين حقيقت معترف مي‎باشد؛ زيرا او پس از اين كه چندين صفحه از كتاب خود را به ذكر احاديث مهدي اختصاص داده و در اسناد انها تا آنجا كه مي‎تواند ترديد و تشكيك نموده، چنين مي‎گويد



«فهذه جملة الاحاديث التي اخرجها الائمة في شأن المهدي و خروجه آخر الزمان و هي كما رأيت لم يخلص منها من النقد الا القليل و الاقل منه» [اين تمام احاديثي است كه پيشوايان حديث دربارة مهدي و قيام او در آخر زمان نقل كرده‎اند، و همانگونه كه مشاهده كرديد جز كمي از آنها مصون از انتقاد نماند!]



و به اين ترتيب، لااقل اعتراف مي‎كند كه مقداري كمي از اين احاديث صحيح و غير قابل نقد است.



بعلاوه، احاديث منحصر به اين احاديث كه ابن خلدون در كتاب خود آورده نيست؛ و لذا بعضي از دانشمندان اهل سنّت براي پاسخگويي به ابن خلدون و اثبات تواتر احاديث مهدي و عدم انحصار آنها به آنچه او در كتاب خود آورده، كتابي نوشته‎اند.



ثانياً، در احاديث مزبور مطلبي بر خلاف عقل ديده نمي‎شود كه سبب شود آنها را انكار كنيم، و هر قدر مضمون بعضي از آنها خلاف عادي به نظر برسد، بالاتر از معجزات انبياي سلف نيست؛ و استبعاد نمي‎تواند مانع از قبول آنها گردد.



ثالثاً، آيا آگر اين احاديث به نفع شيعه تمام شود، گناه شيعه يا گناه احاديث است؟!



چه مانعي دارد حقيقتي از اين راه روشنتر گردد؟! بعلاوه، احاديث مزبور اگر چه نظر شيعه را تأييد مي‎كند، امّا در عين حال ملازمة قطعي ميان قبول آنها و قبول تشيّع نيست، چه بسيارند كساني كه قيام مهدي را پذيرفته‎اند، ولي به عللي شيعه نيستند.



رابعاً، درست است كه از اين احاديث سوءاستفاده شده، ولي كدام حقيقت است كه در جهان مورد سوءاستفاده قرار نگرفته است؟!



آيا مدعيان دروغين نبوّت يا الوهيّت و يا ساير مقامات معنوي در دنيا كم بوده‎اند؟! ايا اديان ساختگي در جهان كم است؟!



آيا ما بايد همة اين حقايق را به جرم سوءاستفاده منحرفان كنار بزنيم؟! و مطلقاً منكر خداپرستي و نبوّت انبيا بشويم؟!



خامساً، اعتقاد به قيام مهدي براي افرادي كه حقيقت آنرا دريابند نه تنها موجب ركود و تنبلي نيست، بلكه ماية اميدواري و دلگرمي در برابر مشكلات و حوادث سخت زندگي است؛ همانطور كه اعتقاد به خدا و قدرت بي‎پايان او به انسان در برابر مشكلات نيرو مي‎بخشد، و پناهگاه مطمئنّي در برابر عوامل يأس و نوميدي ايجاد مي‎كند، اعتقاد به ظهور مهدي نيز چنين اثري دارد و اصولاً انتظار قيام مهدي يك عامل نيرومند حركت و اصلاح جامعه است.