بازگشت

گروه: دعا و زيارات
 
 
مرکز پاسخگو:دفتر تبليغات اسلامي
موضوع اصلي:مهدويت
موضوع فرعي:مهدويت
سؤال:دلايل اثبات امام زمان(عج) را ذكر كنيد.


جواب:

عقيده به مهدويت، از امور مسلّم و قطعي تاريخ و كلام اسلامي است. مسلمانان اعم از شيعه و سني به مهدي موعود باور دارند. نقطة اصطكاك شيعه و سني در مهدويت تولد حضرت است.

اكثر عالِمان اهل سنت بر اين باورند كه مهدي موعود هنوز متولد نشده است، ليكن همة شيعيان اماميه مي گويند: مهدي موعود فرزند امام حسن عسكري(ع) است و در سامراء در سال 255 هجري متولد شده است و در پس پردة غيبت زندگي مي كند و روزي به امر خداوند ظهور خواهد كرد. اين سخن را افزون بر شيعيان، بسياري از دانشمندان نامدار اهل سنت پذيرفته اند و در كتاب هايشان متذكر شده اند، مانند محمد بن طلحة شافعي در مطالب السؤل؛ ابن صباغ مالكي در الفصول المهمه؛ ابن حجر شافعي در الصواعق المحرقه؛ و ابن خلكان در وفيات الاعيان.

برخي از پژوهشگران بيش از صد نفر از دانشمندان اهل سنت را نام برده اند كه در تأليفاتشان ولادت امام مهدي(عج) را متذكر شده اند.[16]

به طور كلي همه قبول دارند كه مهدي موعودي خواهد آمد و جهان را از عدل پر مي كند. محل بحث در مهدويت خاصه است؛ يعني آن مهدي موعود، فرزند امام حسن عسكري(ع) كه متولد شده است.

سخني در اين زمينه:

ـ دلايل ولادت و امامت امام مهدي(عج):

بعد از بيان مباني مهدويت خاصه، به اصل بحث بر مي گرديم و آن اين است كه از چه راهي و چگونه مي توان وجود امام مهدي(عج) را اثبات نمود؟

همان گونه كه بيان شد، مسلمانان جملگي مهدويت عامه را پذيرفته اند.

تنها سخن در مهدويت خاصه است. مهدويت خاصه از جملةباورهاي شيعة اماميه است و گروهي از عالمان اهل سنت همانند حافظ سليمان بن ابراهيم قندوزي حنفي نيز آن را پذيرفتهاند.[17]

مهدويت خاصه يك مشكل دارد و آن اين است كه به جهت رعايت تقيه، تولد حضرت مهدي(عج) آشكار نشد و حضرت از ولادت مانند موسي بن عمران در خفا و دور از ديدگان عموم زندگي كرد. اين امر موجب شد كه بعد از شهادت امام حسن عسكري(ع) شك و حيرت بي سابقه اي بين شيعيان باشد؛ اين وضع به قدري خطرناك بود كه حتي برخي از پيروان امام حسن عسكري(ع) در امامت آن حضرت شك و ترديد روا داشتند، چرا كه طبق پيش گويي هاي امامان(ع) مي بايست امام حسن عسكري(ع) پسري مي داشت تا او وارث امامت و هادي امت و مهدي موعود و منتظر گردد.

اختفاي ولادت امام مهدي(عج) سبب شد كه به نوشتة مسعودي، پيروان امام حسن عسكري(ع) بعد از شهادت حضرت، به بيست فرقه منشعب شدند.[18]

براي اولين بار شيعيان با چنين بحراني رو به رو شدند ستم حاكمان اجازه نمي داد ولادت امام دوازدهم براي همگان آشكار شود، بلكه به ناچار بايد در خفا بماند، چون خوف از كشته شدن حضرت وجود داشت. از سوي ديگر شناخته نشدن امام دوازدهم، به تزلزل اعتقادي شيعيان منجر مي شد.

اين مشكل با اقدامات، معجزات، كرامت ها و شواهد، دركم ترين زمان زدوده شد و تمامي پيروان امام حسن عسكري(ع) ولادت امام مهدي(عج) را پذيرفتند.

چگونه اين امر محقق شد؟

براي تحقق اين امر، پيامبر(ص) و امامان(ع) از پيش برنامه ريزي كردند و با راهكارهاي مناسب ارائه شده، تمامي شيعيان به ولادت و امامت امام غايب معتقد شدند. راهكارها بدين شرح است:

1ـ پيش گويي امامان پيشين:

پيامبر اسلام(ص) و هر يك از امامان پيشين دربارة امام مهدي(عج) ويژگي هاي حضرت، رهنمودهايي به شيعيان داده و از پيش زمينه سازي كرده بودند كه شيعيان بدانند از امام حسن عسكري(ع) پسري متولد خواهد شد اما ولادتش به جهت وضع

دشوار سياسي، در خفا صورت مي گيرد.

- امام سجاد (ع) فرمود: القائم منايخفي علي النّاس ولادته حتي يقولوا لم يولد بعد؛[19] قائم ما [مهدي موعود] ولادتش بر مردم مخفي است؛ اين موجب مي شود كه [برخي] بگويند: او هنوز متولد نشده است.

- عبدالله بن عطا گويد: به امام باقر(ع) عرض كردم: شيعيان شما در عراق بسيارند، تا كنون سابقه نداشته كه فردي از شما اهل اللبيت اين اندازه پيرو داشته باشد [،خوب است كه شما دست به شمشير ببري و قيام كني]. حضرت فرمود: انظروا من تحفي علي النّاس ولادته فهو صاحبكم؛[20] آن مهدي موعود و قائم منتظر من نيستم. بنگريد آن كسي كه ولادتش بر مردم مخفي است. او صاحب الأمر و مهدي موعود است.

- امام صادق(ع) فرمود: صاحب هذاالامر تخفي ولادته عن هذاالخلق؛[21] ولادت مهدي بر مردم پوشيده است.

- ايوب بن نوح به امام هشتم(ع) عرضه مي دارد: اميدوارم كه صاحب الامر و مهدي موعود شما باشيد. حضرت در پاسخ ميفرمايد: نه آن مهدي موعود من نيستم؛ او يكي از فرزندان من است كه ولادتش مخفي است.[22]

- عبدالعظيم حسني گويد: به امام جواد(ع) عرض كردم: اميدوارم كه آن مهدي موعودي كه جهان را پر از عدل و داد مي كند، شما باشيد. حضرت فرمود: همة ما قائم به امر خدا هستيم و همةما هادي و راهنماي دين خدا هستيم، ليكن آن قائم و مهدي موعودي كه جهان را پر از عدل خواهد كرد، ولادتش مخفي است. وجودش از مردم غايب است. او همنام و هم كنية رسول خدا است.[23]

2ـ بشارت امام حسن عسكري(ع):

امام عسكري(ع) قبل از ولادت فرزندش امام مهدي(عج) از ولادت حضرت خبر داده بود، از جمله به عمه اش حكيمه خاتون فرمود: در شب پانزدهم شعبان فرزندم مهدي از نرگس خاتون متولد مي شود.[24]

ـ احمد بن اسحاق ميگويد: از امام ابو محمد حسن عسكري(ع) شنيدم كه فرمود: حمد و سپاس خداي را كه مرا از دنيا نبرد تا اين كه جانشين من و مهدي موعود را به من نشان داد. او از حيث ويژگي هاي جسماني و اخلاقي و رفتاري شبيه ترين انسان ها به پيامبر خدا(ص) است. خدا مدتي وي را در حالت غيبت نگهداري ميكند و سپس ظاهر ميشود و جهان را از عدل و داد پر ميكند.[25]

نيز حضرت عسكري(ع) بعد از ولادت فرزندش، خواص و نزديكان را از تولد امام مهدي(عج) آگاه نمود.

محمد بن علي بن حمزه گويد: از امام عسكري(ع) شنيدم :حجت خدا بر بندگان و امام و جانشين من در پانزدهم شعبان سال 255 در هنگامة طلوع فجر متولد شد.[26]

احمد بن حسن بن اسحاق قمي مي گويد: وقتي كه امام مهدي(عج) متولد شد، نامهاي از امام عسكري(ع) به من رسيد كه حضرت مرقوم فرموده بود: فرزندي برايم متولد شده است. اين موضوع را مخفي بدار، زيرا جز براي دوستان و نزديكان ما آن را اظهار نخواهم كرد.[27]

ـ ابراهيم بن ادريس ميگويد: امام ابو محمد عسكري(ع) گوسفندي را براي من فرستاد و فرمود: اين را به جهت ولادت فرزندم مهدي عقيقه كن و به خود و خانواده ات بخوران.[28]

3ـ نشان دادن فرزند به خواص:

امام عسكري(ع) افزون بر اين كه قبل از ولادت امام مهدي بشارت داد و بعد از تولد به خواص خبر داد كه مهدي موعود ولادت يافته است، گام ديگري برداشت، و آن اين بود كه براي افزايش ايمان و اطمينان شيعيان، فرزندش امام مهدي را به تعدادي نشان داد.

احمد بن اسحاق مي گويد: امام عسكري(ع) كودك سه ساله اي را به من نشان داد و فرمود: اي احمد، اگر تو نزد خدا و امامان گرامي نبودي، فرزندم را به تو نشان نمي دادم. بدان كه اين كودك همنام و هم كنية رسول خدا است و همان كسي است كه زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد.[29]

ـ معاويه بن حكيم، محمد بن ايوب و محمد بن عثمان بن سعيد عمري ميگويند: ما يك گروه چهل نفره در خانة امام حسن عسكري(ع) جمع شده بوديم، حضرت فرزندش امام مهدي را به ما نشان داد و فرمود: اين امام شما و جانشين من است.[30]

ـ علي بن بلال، احمد بن هلال، محمد بن معاويه بن حكيم و حسن بن ايوب ميگويند: ما تعدادي از شيعيان در خانة امام حسن عسكري(ع) تجمع نموديم. و از حضرت دربارة جانشين وي پرسش نموديم، پس از ساعتي حضرت كودكي را به ما نشان داد و گفت: بعد از من اين امام شما است.[31]

ـ عمر اهوازي ميگويد: امام حسن عسكري(ع) فرزندش را به من نشان داد و فرمود: بعد از من اين فرزندم امام شما است.[32]

ـ ابراهيم بن محمد گويد: در خانة عسكري كودك زيبايي راديدم، از حضرت پرسيدم: يا ابن رسول الله، اين كودك كيست؟ حضرت فرمود: اين كودك من است. اين جانشين من است.[33]

ـ يعقوب بن منفوس ميگويد: خدمت امام عسكري(ع) رسيدم و از حضرت دربارة امام بعدي و صاحب الامر جويا شدم. حضرت فرمود: پرده را كنار بزرن؛ كنار زدم، در اين هنگام كودك پنج ساله اي را ديدم كه به سوي ما مي آيد. آمد و روي زانوي حضرت عسكري(ع) نشست. حضرت فرمود: اين امام شما است.[34]

4ـ تبيين خواص:

بعد از زمينه سازي ها و بشارت هاي امام عسكري(ع)، نيز نشان دادن فرزندش، مهدي، اينك نوبت خواص است كه اقدام نمايند و وجود امام مهدي را به اطلاع ديگر شيعيان برسانند تا آنان را از شك و حيرت نجات دهند.

افرادي همانند حكيمه خاتون، دختر محمد بن علي بن موسي الرضا(ع)، عثمان بن سعيد عمري، حسن بن حسين علوي، عبدالله بن عباس علوي، حسن بن منذر، حمزه بن ابي الفتح، محمد بن عثمان بن سعيد عمري، معاويه بن حكيم، محمد بن معاويه بن حكيم، محمد بن ايوب بن نوح، حسن بن ايوب بن نوح، علي بن بلال، احمد بن هلال، محمد بن اسماعيل بن موسي بن جعفر، يعقوب بن منفوس، عمر اهوازي، خادم فارسي، ابوعلي بن مطهر، ابي نصر طريفخادم، كامل بن ابراهيم، احمد بن اسحاق، عبدالله مستوري، عبدالله جعفر حميري، علي بن ابراهيم مهزيار، ابوغانم خادم، كوشيدند و ولادت امام مهدي(عج) را به اطلاع شيعيان رساندند.

حكيمه خاتون ميگويد: امام حسن عسكري(ع) كسي را دنبال من فرستاد كه امشب (شب نيمة شعبان) براي افطار نزد من بيا، چون خداوند امشب حجت خود را آشكار ميكند. پرسيدم: اين مولود از چه كسي است؟ فرمود: از نرجس. گفتم: در نرجس اثر حمل مشاهده نمي شود. فرمود: موضوع همين است كه گفتم. من در حالي كه نشسته بودم، نرجس آمد و كفش مرا از پايم در آورد و فرمود: بانوي من، حالت چطور است؟ گفتم: تو بانوي من و خانواده ام هستي. او از سخن من تعجب كرد و ناراحت شد و فرمود: اين چه سخني است؟ گفتم: خداوند در اين شب به تو فرزندي عنايت ميكند كه سرور دنيا و آخرت است. نرجس از سخن من خجالت كشيد. سپس بعد از افطار، نماز عشا را به جا آوردم و به بستر رفتم. بعد از نيمة شب برخاستم و نماز شب خواندم. بعد از تعقيب نماز به خواب رفتم و دوباره بيدار شدم، ديدم نرجس نيز بيدار شد و نماز شب به جا آورد. از اتاق بيرون رفتم تا از طلوع فجر با خبر شوم. ديدم فجر اوّل طلوع كرده و نرجس در خواب است. در اين هنگام اين سؤال به ذهنم خطور كرد كه چرا حجت خدا متولد نشد. ناگهان امام عسكري(ع) از اطاق مجاور صدا زد: عمّه جان، شتاب مكن كه موعد نزديك است. من نشستم و قرآن خواندم. در هنگامي كه مشغول خواندن قرآن بودم، ناگهان نرجس خاتون با ناراحتي از خواب بيدار شد. من با شتاب خودم را به او رساندم و پرسيدم: چيزي احساس مي كني؟ گفت: آري. گفتم: نام خدا را بر زبان جاري كن، اين همان است كه در آغاز شب به تو خبر دادم، مضطرب نباش، دلت را آرام كن. در اين هنگام پردة نوري ميان من و او حائل شد، ناگهان متوجه شدم كه كودك ولادت يافته است. چون جامه را از روي نرجس برداشتم، ديدم كه آن مولود سر به سجده گذاشته و به ذكر خدا مشغول است.

در اين هنگام امام حسن عسكري(ع) صدا زد: عمه! فرزندم را نزد من بياور.

نوزاد را خدمت حضرت بردم، حضرت او را در آغوش گرفت و بر دست و چشم و مفاصل كودك دست كشيد و در گوش راست اذان و در گوش چپ اقامه گفت: و فرمود: فرزندم، سخن بگو. نوزاد لب به سخن گشود و شهادتين بر زبان جاري كرد و سپس به امام علي(ع) و ديگر امامان(ع) به ترتيب درود فرستاد تا رسيد به نام پدرش و بر او هم درود فرستاد. سپس امام عسكري(ع) به من فرمود: عمه، فرزند را نزد مادر ببر تا به او سلام كند و بعد نزد من بياورد. نوزاد را نزد مادر بردم و به مادر سلام گفت، و سپس نزد حضرت برگرداندم. حضرت فرمود: روز هفتم نزد ما بيا، روز هفتم آمدم. حضرت فرمود: عمه جان، فرزندم را بياور، آوردم. همانند روز اوّل شهادتين و سلام بر امامان را بر زبان جاري كرد. سپس اين آيه را تلاوت نمود: و نريد أن نمنّ علي الّذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين.

حكيمه خاتون ميگويد: بعد از اين روزي خد