بازگشت

گروه: مهدويت
 
 
مرکز پاسخگو:دفتر تبليغات اسلامي
موضوع اصلي:مهدويت
موضوع فرعي:مهدويت
سؤال:با توجه به حديث من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية مقصود از شناخت امام زمان(ع) چيست؟


جواب:

مقصود اين است كه معتقد باشيم امام زمان(ع) فرزند امام حسن عسكري(ع) و دوازدهمين و آخرن امام از ائمه معصوم(ع) هستند كه منصب امامت را عهده دار هستند، و پس از وفات پدر بزرگوارشان تنها نماينده مستقيم بشري خدا و مظهر رحمت او روي زمين، تنها مايه اميد مردم در تاريكيهاي ظلم و جور هستند و تا زماني كه فقط خدا ميداند، از ديده عامه مردم پنهان خواهند بود و در پرده غيبت به سر خواهند برد.

اگر كسي چنين اعتقاد و شناختي نسبت به حضرت مهدي(ع) نداشته باشدو با اين حال مرگش فرا رسد، به مرگ جاهلي از دنيا رفته است، امام معصوم از نظر شيعه داري مناصب و شئوني است.(1)

يكي از مناصب امام معصوم رهبريت جامعه است؛

يعني زعامت و رهبري اجتماع مسلمانان به عهده امام است. در اين اجتماع رهبر ميخواهد، هيچ كس ترديد ندارد. شيعه و سني قبول دارند جامعه به يك زعيم و فرمانده عالي نياز دارد. سني ميگويد: رسول اللَّه (ص) بعد از خود كسي را به رهبري مشخص نفرممود، ليكن شيعه به دلايل قاطعي كه داردمي گويد: اين منصب پس از رسول اللَّه (ص) توسط شخص پيامبر كه او هم از طرف خدا مأمور بوده، به علي(ع) واگذار شده و يازده امام بعد ازعلي(ع) هم مشخصاً تعيين گرديدهاند.

منصب ديگرامام جانشيني پيغمبر در بيان دين است؛

يعني امام مرجعيت ديني جامعه را عهده دار است. همه دستورهاي اسلام از طرف خدا به پيامبر(ص) وحي شد، ليكن زمان اجازه نميداد، تمام قوانين اسلام بيان شود. نيزآن چه بيان شده بود، بعضاً نياز به توضيح و تبيين و تفسير داشت. چنان كه براي قرآن كريم تفاسير متعدد نوشته شده است.

پيامبر(ص) علي(ع) را وصي و جانشين خود تعيين كرد و او را تعليم داد، به طريق رمزي و غيبي همان گونه كه خود از طرف خدا تعليم يافته بود، به گونهاي كه در گفتهاش خطا و اشتباه نباشد به مردم گفت: بعد از من در مسايل ديني هر چه ميخواهيد از علي(ع) سوال كنيد و از اوصياي بعد از او سؤال كنيد. خطا و اشتباه گفته آنان نيست، و ناگفتهاي از جانب خدا نيست مگر اين كه آنان ميدانند، و هر چه آنان گفتند عين واقعيت و حق است.

در واقع امام كارشناس اسلام است. هر سؤال ديني از او سؤال شود و او جواب دهد، جوابش متن اسلام است و اشتباه در آن راه ندارد. امام مثل يك مجتهد نيست كه گاه حرفش اشتباه درايد و تبدّل رأي پيدا كند. امام آن چه بگويد، حق و واقع است. بنابر اين دين را بايد از امام گرفت. كسي كه ميخواهد دين داشته باشد، بايد مرجع ديني خودش را هم بشناسد و بداند دين را ازكجا بگيرد. اين كه انسان دين داشته باشد، ولي دينش را از مأخذي بگيرد كه ضد آن است، عين جاهليت است، مثل اين است كه به جاي آب، سم بخوري. كسي كه امام زمانش را نشناسد، قهراً دينش را هم از او اخذ نخواهد كرد، در اين صورت مرگ او مرگ جاهليت است كه در زمان جاهليت مردم در حال شركت و بت پرستي مُردند.

منصب ديگر امامت شأن ولايت امام است. اين شأن اوج مفهوم امامت است؛ يعني امام علاوه بر داشتن مقام رهبري امامت امت و مرجعيت ديني و علم لدني به كليات وجزئيات اسلام و مقام عصمت داراي يك روح كلي، محيط برهمه روحها است. وحال معنويت كلي انسانيت است، او بر دلها مسلط است و اعمال مردم بر او عرضه مس شود و بر همد مردم حاضر و ناظر است.

همان گونه كه عالم محضر خدا است، محضر امام هم است، البته با عنايت الهي. چنين انسان كاملي هميشه بايد بين مردم باشد و هيچ وقت نبوده و نخواهد بود كه زمين از يك انسان كامل كه امام است خالي باشد.

امام صادق(ع) فرمود: اگر در زمين بيش از دو نفر نباشد، يكي از آنان حتماً امام خواهد بود.(1)

امام رضا(ع) فرمود: زمين بي امام نميگردد و گر نه فرو خواهد رفت.(2)

در زيارت نامه امامان ميخوانيم: اشهد انك تشهد مقامي و تسمع كلامي و ترد سلامي؛ گواهي ميدهم كه تو الان وجود مرا در اين جا حس ميكني، و سخن مرا ميشنوي و جواب سلام مرا ميدهي.(3)

پس امام حجت خدا در زمين و واسطه فيض الهي بر مردم است و از مقام بسيار بالايي برخوردار است.

امامت بااين ويژگيها از چنان اهميتي برخوردار است كه بدون آن اسلام، اسلام نخواهد شد، چنان كه خداوند خطاب به پيغبر ميفرمايد: آن چه بر تو نازل شده (امامت علي(ع)) را برسان و اگر نرساني، رسالت الهي را تبليغ نكردهاي.(4)

نتيجه: مرا از شناخت امام زمان(ع) اين است كه بدانيم حضرت مهدي(ع) دوازدهمين اختر تابناك امامت (باشئون سهگانه: رهبري، مرجعيت ديني و ولايت مطلقه) است كه از طرف خدا منصوب و به مصالحي از ديدها غايب ميباشدو ناظر بر اعمال ما است. در واقع ما از او غايبيم، نه او از ما؛ ما هستيم كه شايستگي ديدارش را نداريم و گر نه او حاظر و ناظر است و ولايت كليه دارد.

و در واقع اضطرار فرياد رس شيعيان است.

اين كه در زيارت نامهها آمده:عرفاً بحقك يعني به حق ولايت عارف باشيم و از ما به ما نزديكتر است واز ما در به ما مهربانتر، چرا كه عشق مادر غريزي است، ولي عشق آقا الهي و آسماني است. او واسطه فيض الهي است و ميخواهد آلودگيهاي نشسته بر بال روحمان را بزدايد، و به اوج آسمانها و كنكره عرش الهي پرواز دهد. او روزي كه خدا ميداند، ظهور خواهد كرد و سراسر زمين را پر از عدل و داد خواهد نمود.

بارالها! همه ما را از منتظران واقعي و ياوران حقيقي حضرت قرار ده.

پي نوشتها:

1 - ابراهيم اميني، دادگستر جهان به نقل از اصول كافي. ج 1، ص 334 و 335.

2 - همان.

3 - مفاتيح الجنان، ص 833 و 875.

4 - مائده(5) آيه 67.