بازگشت

گروه: مهدويت
 
 
مرکز پاسخگو:دفتر تبليغات اسلامي
موضوع اصلي:مهدويت
موضوع فرعي:مهدويت
سؤال:در مورد حضرت آيت الله العظمي بهجت مطالبي شنيدم، مي خواستم در مورد صحت آن اظهار نظر فرماييد:

1- آيا معظلم له از شهود قلبي برخورداند؟

2- آيا ايشان مراجعان را با سيرت دروني شان مي بينند؟

3- آيا با امام زمان(ع) ارتباط دارند؟


جواب:

پرسش گري و كنجكاوري به قصد كشف حقايت جهت الهام گيري، الگو گزيني، عبرت آموزي و تبعيت و تهيه نردباني براي ارتقاي علمي و عملي و مادي و معنوي، مقتضاي فطرت و هدفت خلقت انسان است.

پرسش هاي شما نشان دهندة سير و سفرتان در راستاي فطرت و هدف آفرينش است و شايستة تقدير مي باشد.

پرسش ها بيان كنندة سطح و نوع افكار و عقايد، تعلقات و دغدغه هاي خاطر اشخاص است و پاسخ ها بايد متناسب سطح سؤالات و علم و انديشة طرّاح آن باشد. فرض ما بر اين است كه ارسال كنندة نامه، خود طرّاح سؤالات است.

جهت روشن شدن فضاي بحث و دفع برخي شبهات، ذكر چند نكته لازم است:

1- علم غيب و اسرار نهان را فقط خدا مي داند. خداوند به پيامبرش مي گويد: بگو! من از غيب و اسرار نهان آگاه نيستم زيرا اگر با خبر بودم براي خودم منافع زياد فراهم مي ساختم و كاري مي كردم كه هيچ گونه ضرر و زياني به من نرسد.1 يا شما مشركان نتوانيد مرا اذيت كنيد.

قرآن در حدود 25 آيه دربارة اين مسئله بحث كرده است، مانند ايات و عنده مفاتيح الغيب لا يعلمها الاّ هو،2 فقل إنّما الغيب للّه،3 عالم الغيب فلا يظهر علي غيبه احداً.4

2- رسولاني كه مورد رضاين خدا هستند از برخي امور غيبي با خبرند.

آياتي كه علم غيب را مخصوص حق تعالي دانسته و از غير خدا نفي كرده، علم بالذّات و مستقل را نفي نموده است. به بيان ديگر: پيامبر از خودش چيزي نمي داند بلكه آن چه خدا از غيب و اسرار و نهان دراختيارش گذارده است مي داند، چنان كه در سورة جن مي فرمايد: خداوند از تمام امور پنهاني آگاه است و هيچ كس را از غيب خود آگاه نمي سازد مگر رسولاني را كه مورد رضايت او هستند.5

آيات متعددي گواهي مي دهد كه خداوند چنين عملي را نه تنها در اختيار پيامبران و پيشوايان الهي قرار داده، بلكه گاهي در اختيار غير آن ها نيز قرار داده است. گاهي يك موجود زنده براي ادامه حيات خود نياز به دانستن غيب دارد كه خداوند در اختيار آن مي گذارد، مثلاً شنيده ايم كه بعضي از حشرات در تابستان پيش بيني وضع هواي زمستان را مي كنند، يعني خداوند اين علم غيبت را در اختيار آن ها مي گذارد.6

مفهوم كشف و شهود:

كشف و شهود يعني چه؟ آيامي توان از اين راه به برخي اسرار و باطن افراد و اشيا علم پيدا كرد؟ همان گونه كه بر اساس بينش توحيدي، در وراي جهان محسوس مادي، عالِمي غير مادي وجود دارد، انسان واعمالش نيز از دو جنبة مادي و معنوي برخوردار است كه براي مشاهدة آن ابزاري غير حسي و مخصوص به خود نياز دارد.

خواجه عبداله انصاري (ره) مي گويد: مكاشفه در واقع از مقدمات مشاهده (باطن و ملكوت يا بُعد غير مادي) است،7 و حقيقت كشف اين است كه ميان دل و دلدار حجاب نبوَد.8

هنگامي كه انسان به خود فايق آيد و از غفلت بيدار و هشيارگردد و با شناخت و معرفت نفس خويش، حجاب ها و موانع تقرّب به خدا را كنار زند و با تمسك به حقيقت إنّي مهاجر إلي ربّي،9 از خود به سوي مولا و ربّ مهاجرت كند، مي تواند ماوراي حجاب علم را كشف نمايد و اعيان ثابته و بُعد باطني و ملكوتي افراد و اشيا را مشاهده كند.

هر يكاز مكاشفه و مشاهده مراتب و درجاتي دارند. رتبة عالي مكاشفه آناست كه مكاشفه با چشم حقيقت بين مي تواند ماوراي علم را مشاهده كند و در درجة عالي مشاهده نيز به مقام معاينه يا حضور نايل مي گردد.

راه صعود به قلة شهود و حضور

1- تأدب به آداب الهي:

حافظ مي گويد:

حضور گر همي خواهي از او غايب مشو حافظ متي ما تلق يهوي، دع الدنيا و أمهِلها

يعني اي حافظ! هنگامي كه به وصال معشوقت (خدا) رسيدي و طعم همنشيني با وي را چشيدي، تمامي دنيا و تعلقات دنيوي را رها كن و به گوشه اي بگذارد.

براي رسيدن به مقام شهود و درك حضور، راه هاي تعيين گشته و علايم و نشانه هايي دارد.

در رأس آن علايم الادب مع الله است؛ يعني متأدب شدن به آداب الهيه و متخلق گشتن به اخلاق و صفات حضرت حق.

وقتي انسان آيينة صفات10 حق گشت و اخلاق و صفات او را در خود متجلي و متحقق ساخت، اسماءالله مي شود. البته بايد توجه داشت تأدب به آداب الهي، كمالاتي است كه داراي مراتب و مدارج مي باشد. به حكم آية تطهير چهارده معصوم(ع) حد اعلاي ممكن براي موجود ممكن الوجود را دارا هستند. سِرّ كلمة حصر إنّما در آيه تطهير نيز همين است. انساني كه در همه حال خود را در محضر حق مي بيند و جانب حق را رعايت مي كند و پيوسته ياد و ذكر او است، متأدب به ادب الهي است و لطف خاص ربّ شامل حال او مي گردد.

از خدا جويم توفيق ادب بي ادب محروم گشت از لطف رحمت

2- تأسي به پيامبر اسلام:

قرآن پيامبر اكرم(ص) را الگو اسوة همة كمالات دانسته است.11 پس بايد سيره و سنت پيامبر اسلام را كاوش كرد و اخلاق فردي و اجتماعي او را شناخت و از آن تأسي و تبعيت كرد تا وصول به مقام كشف و شهود و بلكه حضور ممكن گردد.

دو نمونه:

قرآن در توصيف آن حضرت مي فرمايد: و ما ينطق عن الهوي إن هو إلاّ وحي يوحي. پس يكي از شرايط سير به سوي خدا و هجرت از نفسانيت خويش، اين است كه مالك زبان و گفتار گردد و آن را در مدار و محوري قرار دهد كه وحي تجويز نموده است، نه اين كه زبان رها باشد و سخن از روي هوا و هوس بگويد.

قرآن به بندگان خدا مي گويد: او است كه شب و روز را درپي هم قرار داد براي كسي كه مي خواهد خدا را ياد كند و از نمعمت هاي او شكر گذاري نمايد،12 ولي به حبيب خويش پيامبر اسلام(ص) مي گويد: و من الليل فتهجد؛ اي رسول ما! پاسي از شب را به عبادت و مناجات بپرداز، زياده بر آن چه در روز عمل مي كني. باشد كه پروردگارت تو را به مقام محمود نايل گرداند.13

حكمت وجوع و سَهر و خلوت و ذكر به دوام

دوش و قت سحر از غصه نجاتم دادند

نا تمامان جهان را كند اين پنج تمام

واندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند

پس برادر بايد جون ملائك اولي اجنجه14 شد و با جناح عشق از دامگاه علايق هجرت نمود تا تصوير مه رويان بستان خدا را با چشم قلب شهود نمود.

آن خيالاتي كه دام اوليا است عكس مه رويان بستان خدا است.

آن خيالاتي كه دام و پابند اوليا است و آنان را الهي كرده است، تجليات و مكاشفاتي اند كه از غيبت خزانة كن فيكون بر سرّ سالك شيدا افاضه مي شوند و رؤيت صور بي مادّة روحانيان و تشرف در محضر انبيا و ائمه و وسايط فيض الهي است كه مه رويان بوستان خدايند. صُور اين مه رويان از ماوراي طبيعت كه عالم مثال و خيال است، در صفحة نوراني قلب عارف منعكس مي شوند.15

آيا آيت الله بهجت از راه شهود قلبي از سيرت و دورن اشخاص مطلع است؟

با توجه به مطالب ذكر شده اگر آيت الله العظمي بهجت(حفظه الله تعالي) صاحب مكاشفات و مشاهدات قلبي گردد و در مقام حضور به لطف خاص الهي بتواند شهود و رؤيت نمايند، عجب نيست. چه كسي سراغ دارد كه ستارة صبح آسمان طلوع كرده باشد در حالي كه اين ستاره ششب زمين، پيش تر، آسمان و اسمانيان را منوّر نساخته باشد؟ چه كسي ديده است او مكروهي را انجام داده باشد؟ البته نمي گوييم او معصوم است اما قطعاً مصداق والّذين جاهدوا فينا لنهدينّهم سبلنا16 مي باشد.نكتة مهم اين جا است كه ما علم يقيني و اطلاع جزمي در اين باره نداريم. و نمي توانيم به گونة قطعي در نفي يا اثبات مشاهدات قلبي و رؤيت امام زمان(ع) با ديدن سيرت دروني اشخاص، با چشم حقيقت بين چيزي بگوييم، زيرا:

هر كه را اسرار حق آموختند مُهر كردند و دهانش دوختند

آن بزرگوار،مانند هر عارف واصل و سالك متنعّم به لطف خاط الهي، مأمور به كتمان اسرار است. يكي از اذكاري كه بسيار از آيت الله بهجت شنيده مي شود يا ستّار است.گويند او با اين ذكر از خداوند مي خواهد باطن افراد را به او ننماياند و از درون هيچ فردي مايل نيست آگاه گردد. به علاوه حالات كشف و شهود و حضور در عارفان امري پيوسته و مستمر نيست بلكه گاهي كه نفحات رحماني در قلوب شان تجلّي مي كند، چنين حالتي به آنان دست مي دهد و گاهي جلو يا پشت پاي خويش را نمي بيند. سعدي در مورد قصة حضرت يعقوب و استشمام بوي پيراهن يوسف (ع) مي گويد:

يكي گفتا به آن گمگشته فرزند

ز مصرش بوي پيراهن شنيدي

بگفتا حال ما برق جهان است

گهي بر طارم اعلي نشيند

كه اي روشن روان پير خردمند

چرا در چاه كنعانش نديدي؟!

گهي پيدا و ديگر گه نهان است

گهي در پيش پاي خود نبيند





1 اعراف (7) آيه188.

2 انعام (6) آيه59.

3 يونس(10) آية 20.

4 جن (72) آية 26.

5 همان.

6 تفسير نمونه، ج 5، ص 247.

7 منازل السايرين، ص 278.

8 حسن زادة آملي، تازيانة سلوك، ص 12.

9 عنكبوت (29) آية 26.

10 صفات و اخلاق الهي چيست تا آن را الگو قرار دهيم و در خود متجلي سازيم؟ قرآن منبع تجلي اسماء و و صفات الهي است. جبرئيل مجموعة آن را به صورت دعاي جوشن كبير تقديم پيامبر اكرم(ص) كرد.

11 احزاب (33) آية21؛ و لقد كان لكم في رسول الله اسوه حسنه.

12 فرقان (25) آيه64.

13 اسراء(17) آية 79.

14 فاطر (35) آية 1.

15 حسن زادة آملي، تازيانة سلوك، ص 9.

16 عنكبوت (29) آية 69.