تجديد ارادت


سلام تام و کامل و عام و شامل خداوندي و درود هميشگي و برکات پيوسته او بر حجت و خليفه خداوند و ولي او در پهنه زمين و گستره عام خلقت، فرزندزاده نبوت و بازماندة گزيدگان و عترت، صاحب الزمان باد. آقا!

هرگز دمي زياد تو غافل نبوده ايم

يا گفته حرف ترا يا شنيده ايم

اما باز هم به عرض ادبي به آستان مقدس تو پناهنده ايم.

آقا! لطف و عنايت خود را چون هميشه و هميشه باز هم شامل حال همة ما بفرما. آقا! همة اختيارات عالم وجود در کف با کفايت شما نهاده شده است. ما چه بگوييم، همه چيز ما، همه هستي و توفيق و فيوضات ما به عنايت و لطف شماست، تو حيّي و قائمي و قيام حيات همه عالم وجود و حيات همه خلائق به برکت وجود و حيات شما و عالم هستي ريزه خوار خوان وجود مبارک شماست. اي آفتاب جهانتابي که نه تنها گرما بلکه آتش به دل و جان عاشقانت زده اي و عجبا که آنان هر چه صفا و وفا و موّدت و ولا دارند از همين آتش عشق و محبت تست.

آتش عشق است اين و نيست باد

هر که اين آتش ندارد نيست باد

گرماي عالم وجود، نور علم و معرفت عالم هستي از تست. و اگر آفتاب نبود حياتي و جاني در اين کره زمين نبود. حيات و جان همه عالم نه تنها کره زمين از تست. و چه عجب اگر شب کوراني آفتاب پشت ابرها را نبينند و آنان که دلائل روشن وجود مقدس تو را مي بينند از تابش نور مبارک تو از پشت ابرهاي غيبت، خيره نور جمال تواند.

و اين هم خود مصلحتي است که خلائق هميشه در شور ظهور تو و حضور تو باشند. و هر آن و هر لحظه منتظر کنار رفتن ابرهاي ظلم و ستم طواغيت زمان و گردنکشان مفسد روي زمين باشند.

چه زيباست تشبيه وجود مقدس در پشت پردة غيبت با آفتاب جهانتاب در پس ابرها. مگر نه آنکه گهگاه خورشيد از پس ابرها جلوه اي مي کند و بعضي روشن و منور و گروهي همچنان محروم مي مانند. خوشا به آن نيکبختان خوش اقبالي که قدرت و توان و لياقت زيارت تو را دارند و بيچاره کوردلان بي بصيرتي که هرگز به فيض زيارت تو نائل نيايند. و چه زيباست کلام ملکوتي و ولائي خودت که فرمودي:

و أمّا وجه الإنتفاع بي في غيبتي فکالإنتفاع بالشّمس إذا غيّبتها عن الأبصار السّحاب.1

وجود مبارک تو ماية پيوند همه عاشقان تو با هم است. جان و فطرت آدمي عاشق کمال و جمال بي انتهاست و تو مدير و مدبر جانها و مايه پرورش و بيداري فطرتهايي. و آن جانها و فطرتها که به يمن لطف و عنايت تو رويش و پرورش يابند، با هم متحد و مبراي از خودخواهيها و خودنمائيهايند. وجود مبارک تو مايه تأليف قلوب آنان و صلح و صفاي عالميان است. و در حسرت اين تربيت و اجتماع و تأليف دلهاست که با سوز و گداز با تو همنواييم که:

أين مؤلّف شمل الصّلاح والرّضا.

آقا! اگر شما خاندان عصمت و طهارت نبوديد خلايق همه چون بهايم حيران و سرگردان بودند:

لولا محمّد والأوصياء من ولده لکنتم حياري کالبهائم.2

از رهگذر خاک سر کوي شما بود

هر نافه که در دست نسيم سحر افتاد

لطف و عنايت و دستگيري شما ماية هدايت جميع خلايق است. و هر کس هر چه دارد از برکت وجود شريف شما و پرورش مبارک تست.

امام صادق(ع) فرمود:

ما پيشوايان و حجتهاي خداوند جهانيان، مهتر و سادات مؤمنان، رهبران نيکان، صاحب اختيار مسلمانانيم. ما امان براي اهل زمينيم. همان گونه که ستارگان امان اهل آسمانهايند. به واسطة ماست که آسمان بر زمين فرو نمي ريزد به وسيلة ماست که باران نازل گردد و رحمت پراکنده شود. و برکات زمين خارج شود. اگر ما روي زمين نبوديم زمين اهلش را فرو مي برد از روزي که خداوند آدم را آفريد تا به حال هيچگاه زمين از حجت خالي نبوده، يا ظاهر و مشهور و يا غايب و مستور، و زمين تا قيامت از حجت خداوندي خالي نيست.3

آقا! مگر ممکن است شما ما را رها کرده به حال خودمان واگذاريد. لحظه هاي آسايش و زندگي پابرجاي ما از نظر لطف و عنايت شماست. مگر در توقيع شريفت به شيخ الطائفه مفيد - سلام اللَّه عليه - نفرمودي:

إنّا غير مهملين لمراعاتکم ولاناسين لذکرکم و لولا ذلک لنزل بکم الّلأواء واضطلمکم الأعداء فاتّقوا اللَّه جلّ جلاله و ظاهرونا علي انتياشکم.4

همانا که ما در مراعات حال شما سهل انگاري نداريم و از ياد شما غافل نيستيم. وگرنه سختي و بلا بر شما فرود مي آمد و دشمنان شما را از بيخ و بن مي کندند، پس از معصيت خداوند، جل جلاله، بپرهيزيد و به ما کمک کنيد تا شما را نجات بخشيم.

درود و سلام ما بر تو اي سروري که از ديده ها غايب و پنهان، اما در شهرها و مجلسهاي مردمان حاضري. از چشمها نهان و در افکار و دلها حاضري. تو باقيماندة اخيار و خوبان و وارث شمشير ذوالفقاري. در بيتالله الحرام که داراي پرده هاست ظاهر شوي و به شعار «يا لثارات الحسين» ندا کني که: «منم طلب کننده خونها و منم شکننده هر ستمگر جفا پيشه اي»:

السّلام علي الإمام الغائب عن الأبصار والحاضر في الأمصار والغائب عن العيون والحاضر في الأفکار، بقيةالأخيار وارث ذي الفقار، الّذي يظهر في بيت الله الحرام ذي الأستار و ينادي: بشعار يا لثارات الحسين أنا الطّالب بالأوتار أنا قاصم کلّ جبّار.5

عزيز ما! تو حاضر جمع مايي، اما نه ظاهر و چقدر فرق است بين حاضر و ظاهر، غائبت گويند، چون ظاهر نيستي، نه آنکه حاضر نباشي، «ألا فمن ادّعي المشاهدة فکذّبوه»6؛ آگاه باشيد هر کس ادعاي مشاهده کرد او را تکذيب کنيد. اين مشاهده چون، «فمن شهد منکم الشّهر فليصمه»7؛ پس هر کس اين ماه را دريابد، بايد که در آن روزه بدارد. به معناي ظهور و بروز است نه حضور که تو در محافل دوستانت و در مجالس سوگواري جد مظلومت، در تشييع شهيدان و بر سر مزار آنان حاضري، اما نه ظاهر، مگر نه آنکه روايت دارد چون ظهور کني همگان گويند: «ما اين آقا را بسيار ديده ايم».

ما تو را مي شناسيم وگرنه عمل ما هيچ سودي ندارد و مرگ ما مرگ جاهلي است. پيرو توايم تا درست حرکت کنيم و سالم به مقصد رسيم. اوامر و احکام تو را بايد به درستي بشناسيم تا به خوبي پيروي و اطاعت کنيم. هر روز و هر ساعت، هر دقيقه و هر آن با ياد تو مأنوس و به فکر تو مشغوليم و در انتظار رؤيت روي ماه تو، مشتاق ديدار تو و سوخته هجران توايم. در جست وجوي تو در همه جا و هم زمانهاييم، در طلب رضاي تو و دعاگوي ذات شريف و سلامت وجود مبارک توايم. مگر نه آنکه همه نابسامانيها و مشکلات اين دنياي آشفته و تمدن ظالم و سنگدل به ظهور ميمون و حضور مبارک تو مرتفع مي گردد. فرج صالحان و مستضعفان جهان به قدوم و ورود مبارک تست. پس خود، خداوند را قسم ده که تعجيل در ظهورت فرمايد، که دعاي ما بندگان دور از آداب را بهايي نيست.

خداوندا! دعاي خود او را در حق ما بندگان مستضعف روا فرما، آن گونه که در کتاب اکمال الدين و اتمام النعمة از حميري روايت مي فرمايد که گفت:

از محمد بن عثمان عمري سؤال کردم که: آيا صاحب اين امر را ديده اي؟ فرمود: بله و آخرين بار در نزد بيت اللَّه الحرام زيارتش نمودم که مي فرمود:

أللّهمّ انجز لي ما وعدتني.8

بارالها فراهم ساز براي من آنچه را که وعده فرموده اي.

و همچنين در حديثي ديگر محمدبن عثمان مي گويد که:

او را که درود خداوند بر او باد ديدم در مقام مستجار به پرده کعبه آويخته بود و مي فرمود:

أللّهمّ انتقم من اعدائي.9

بارالها از دشمنان من انتقام بگير.

بارالها! دعاي مستجاب چه زمينه هايي دارد، آيا دعايي بالاتر از دعاي حجت زمانت و سيد و سرور خلائقت هست. خداوندا! به حق خاتم اوصيائت با ظهور او بر ما منت گذار و تشريف استجابت دعاي او را بر قامت خلائق اين زمانت روا فرما.

به خداي بزرگ سوگند که عدالت تو روزي بر سر خلق خداوند سايه خواهد افکند. حکم و فرمان تو مصلح کل اين جهان خواهد شد اي بزرگ منجي عالم، دست لطف و عنايتت را بر سر خلائق خواهي کشيد و به دست مبارک و پر خير و برکت تو بر سر آنان انسانيت آنها تبلور يافته با عقل و فهم واقعي از حقائق اين جهان به مقامات والاي ادراک و شعور فائز گردند. اخلاق و ملکات فاضله آنان به کمال و جمال بنشيند. امام باقر(ع) فرمود:

إذا قام قائمنا وضع يده علي رؤوس العباد فجمع به عقولهم وأکمل به أخلاقهم.10

آقا! خوشا به شيعيان و منتظران ظهورت که اولياي حقيقي خداوند آنانند. امام صادق(ع) فرمود:

يا أبابصير، طوبي لشيعة قائمنا المنتظرين لظهوره في غيبته والمطيعين له في ظهوره، أولئک أولياءاللَّه الّذين لاخوف عليهم ولا هم يحزنون.11

اي ابابصير! خوشا به حال شيعيان ما که در زمان غيبت چشم به راه و در ظهورش مطيع او هستند. اينان به حق اولياي خدايند که ترس و غمي برايشان نيست.

اي عزيز ما! نمي دانم که اکنون در کجا و به دستگيري و عيادت چه کسي و بر سر مزار چه شهيدي دعا و فاتحه مي خواني، خوشا به حال آن کس که با تو سر وعده دارد و خوشا بر آنکه صورت بي مثال تو را ببيند:

المهدي من ولدي وجهه کالکوکب الدّري.12

مهدي از فرزندان من و چهره او چون ستاره درخشان است.

آقا! تو اميد بشريتي، و نه تنها شيعه و مسلمانها بلکه همه خداپرستان و همه بشريت بي صبرانه منتظر منجي بزرگ و مصلح اين جهانند و به حکم وعده خداوندي اين انتظار به پايان خواهد رسيد و مستضعفان جهان وارث آن خواهند شد. تو خود خوب مي نگري که جهان سخت تشنه عدل تست. سرکشان و گردنکشان فساد جهاني دنيا را به سياهي و تباهي افکنده اند. آيا گاه ياري مستضعفان و مظلومان اجتماع بشري نرسيده است. عزيز ما! ما مي دانيم و به يقين مي دانيم که:

نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد

عالم پير دگرباره جوان خواهد شد

به خداي بزرگ سوگند که عدالت تو روزي بر سر خلق خداوند سايه خواهد افکند. و حکم و فرمان تو مصلح کل اين جهان خواهد شد. اي بزرگ منجي عالم.

اما خداوندا! ما آن روز خواهيم بود، يا بدين حسرت جان خواهيم داد. اگر صبر ايوب داشته باشيم، عمر نوح که نداريم.

آن چنان منتظرم در ره عشق

که اگر زود بيايي دير است

خداوندا، بار الها! آيا بود که با اين همه انسانهايي که در آرزوي حضور سر به خاک نهادند، بر ما منت نهي و طلوع خورشيد جمعه ما را بعد از ظهور آقا قرار دهي. عاشقان مهدي شيفته جمعه اند، مگر نه آنکه جمعه روز لقاء محبوب آنان است:

هذا يوم الجمعة و هو يومک المتوقّع فيه ظهورک.13

اين روز جمعه است، و آن روزي است که ظهور تو در آن انتظار مي رود.

خداوندا! کي شود، جان جهان و گوش خلائق نداي پر شور و جان بخش، «أناالمهدي، أناالمنتقم» را بشنوند و دنيا به فيض ظهور برسد.

بيا بيا که تن و جان من فداي تو باد

سري که بر تن ما هست خاک پاي تو باد

دلم به مهر تو صد پاره باد و هر پاره

هزار ذره و هر ذره در هواي تو باد

آيا به راستي مي شود که اين فيض قدسي نصيب مردم اين زمان شود که پيوستگي جوامع موجود را به جامعه مطهر موعود نظاره گر باشند. و چرا چنين نباشد اوضاع و احوال جهان گويي زمينه ساز و سرعت بخش قيام مصلح غيبي موجود است. نيک مي نگريم که افق نشانگر طلوع خورشيد است. تاريکيها شکافته و دنيا نوراني، شوکت و سطوت تو در همه جا گسترده خواهد شد. فرشتگان به تعظيم و چشم بر فرمان و جبرييل امين پيشاپيش آنانست، تا به فرمان خداي جليل از کران تا کران زمين بانگ خويش را بگستراند که: اي مردمان گوش فرا داريد و به هوش باشيد: «جاءالحقّ و زهق الباطل»، فرزند مولود کعبه در کنار کعبه ظهور و قيام خود را به جهانيان اعلام مي دارد.

خداوندا! حال عاشقاني که لحظه به لحظه در انتظار و التهاب ديدار اويند آن هنگام چه خواهد بود:

توقّع أمر صاحبک ليلاً و نهاراً.

هر صبح و شام در انتظار امر صاحبت باش.

اي خداوند راهنماي سرگردانها، اي دادرس فريادگران، اي فريادرس ناله کنندگان، اي امان دهنده امان خواهان، اي محل امن بيم زدگان، اي کمک مؤمنان. و اي پناه گناهکاران!14 تو را قسم مي دهيم به لطف و محبت و عنايتي که به مهدي خودت داري فرج او را عنايت فرما و چشمهاي گناهکار خلائق را به نور جمال مبارک او روشن و منور فرما.

نثار روي تو هر برگ گل که در چمن است

فداي تو هر سرو بن که بر سر جوست

أللّهمّ أظهر به دينک و سنّة نبيّک حتّي لايستخفي بشي ءٍ من الحقّ مخافة أحدٍ من الخلق.15

خداوندا به او دين خودت و سنت پيامبرت را ظاهر و هويدا کن؛ آنچنان که هيچ خفا و ستر و کتماني از حق در ميان نباشد و ترس از هيچکس از خلائق مانع آشکاري حق نگردد.

أللّهمّ إنّا نشکو إليک فقد نبيّنا صلواتک عليه و آله و غيبة وليّنا و کثرة عدوّنا و قلّة عددنا و شدّة الفتن بنا و تظاهر الزّمان علينا فصلّ علي محمد و آله و أعنّا علي ذلک بفتح منک تعجّله و بضرّ تکشفه و نصر تعزّه و سلطان حقّ تظهره و رحمة منک تجللناها و عافية منک تلبسناها برحمتک يا ارحم الرّاحمين.



عمري به انتظار نشستم نيامدي

دل را به روي غير تو نبستم نيامدي

دل را براي آمدنت مهربان من

روزي هزار بار شکستم نيامدي

امروز هم که با همه بي پناهي ام

عاشق تر از هميشه ات هستم نيامدي

گفتم اگر بيايي اي مهربان ترين

بعد از خدا ترا بپرستم نيامدي

گفتند سبزپوش تو از کعبه مي رسد

هر جمعه رو به قبله نشستم نيامدي16



پي نوشتها:

1 . بحارالأنوار، ج52، ص92، ح7.

2 . تحف العقول، ص364.

3 . بحارالأنوار، ج23، ص5، ج52، ص92.

4 . همان، ج53، ص175.

5 . النجم الثاقب، ص469، چاپ اسلاميه.

6 . از توقيع شريف حضرت صاحب الزمان(ع) خطاب به نايب چهارم، علي بن محمد سمري. شيخ

طوسي، کتاب الغيبة، صص242-243.

7 . سوره بقره(2) آيه 185.

8 . بحارالأنوار، ج52، ص30، ح23.

9 . همان.

10. همان، ص336، ح71.

11. همان، ص150، ص76.

12. منتخب الأثر، ص284.

13. مفاتيح الجنان، زيارت يوم الجمعه.

14. دعاي جوشن کبير.

15. همان، دعاي افتتاح.

16. شعر از مجتبي تونه اي.


سيد مرتضي نجومي