چشمهايم


سلام!

من چشم هايم را بسته ام

اما آينه به آينه

پر از چشمهاي اوست

هوا را که نفس ميکشم

انگار بوي نگاه مي دهد

نمي دانم چرا ديگر او را نميبينم

چشمهايم در حسرت نگاهش کور شده اند