توسل حاج ملاعلي تهراني در سرداب غيبت




توسل حاج ملاعلى تهرانى در
سرداب غيبت


محدث نورى(ره) فرمود: عـالـم عـامـل، حاج ملاعلى تهرانى، مجاور نجف اشرف بود و
اكثر سالها به زيارت ائمه سامرا عليهماالسلام مـشرف شده، انس عجيبى به سرداب
مطهر داشت .


ايشان از آن مكان استمداد فيوضات مىكرد و اميد داشت در آن جا به مقامات عاليه
دست پيدا كند.


از جمله مطالبش اين كه مىفرمود: "هيچ وقتى نشد كه زيارتى كنم و كرامتى نبينم."


در ايـام مـجـاورت مـن، ده مـرتبه به سامرا مشرف شد و در منزل ما، مستقر شد،
ولى آنچه را كه مـىديـد، پـنـهـان مـىكرد و اصرار داشت كه مخفى نمايد و بلكه
ساير عبادات خود را هم مخفى مىكرد.


روزى به ايشان التماس كردم كه از آنچه ديده، چيزى بگويد.


فـرمـود: مـكـرر اتفاق افتاده كه در شبهاى تاريك، زمانى كه همه مردم در خواب و
صداى حس و حركتى از كسى نبوده، به سرداب مطهر مشرف مىشدم .


كنار سرداب، پيش از ورود و پايين رفتن از پـلـهها، نورى را مىديدم كه از سرداب
غيبت بر ديوار و دهليز اول مىتابد و حركت مىكند و از مـحـلـى بـه محل ديگر
مىرود، مثل اين كه در دست كسى شمعى باشد و از مكانى به مكان ديگر حـركـت
مـىكـنـد و پرتو آن نور در اين جا متحرك مىشود.


پايين مىروم و داخل سرداب مطهر مىشوم نه كسى را در آن جا مىبينم و نه چراغى
مشاهده مىكنم .


مرحوم حاج ملاعلى تهرانى در همين اواخر، كه آن جا مشرف بود، آثار استسقاء در
ايشان پيدا شد و خـيـلى از آن صدمه مىديد، لذا به سرداب مطهر مشرف شد.


بعدا فرمود: امشب شفاى عوامانهاى گـرفـتـم، يعنى به سرداب مطهر رفته و در آن
گوشه نشستم بعد هم پاهاى خود را به قصد شفا داخـل چـاهى كه عوام آن را چاه غيبت
مىگويند، كردم و خود را آويزان نمودم .


طولى نكشيد كه مرض تماما رفع شد.


آن مـرحوم تصميم داشت در سامرا بماند، ولى پس از مراجعت به نجف اشرف، نزديكان
مانع شدند.


در آن جا دوباره مرض عود كرد و در آخر ماه صفر سال 1290 از دنيا رفت.


منبع:


كتاب العبقرى الحسان که داراى پنج بخش است كه جلد اول آن سه بخش و جلد دوم دو
بخش است. مطالب ارائه شده مربوط به جلد اول، بخش دوم (المسك الاذفر) و جـلـد
دوم، بـخـش اول (الـيـاقوت الاحمر) مىباشد.