چهرة امام مهدي(ع)در آينة القاب



اشاره : شناخت القاب ائمه معصومين(ع) يکي از راههاي مهم آشنايي با ويژگيها و فضايل آن حجتهاي الهي است. در اين نوشتار سعي شده است تا با ارايه توضيحي کوتاه و مختصر در زمينة برخي از لقبهاي حضرت مهدي(ع) خوانندگان عزيز، بيش از پيش با ويژگيها و اوصاف آن حضرت آشنا شوند.

7. مُضطرّ

يکي ديگر از لقبهاي معروف امام عصر(ع) «مُضطَرّ» است. در کتابهاي لغت مضطر به معناي درمانده و ناچار به کار ميرود و در اصطلاح وقتي به کسي مضطر گفته ميشود که او از همه اسباب و ابزارهاي معمولي در حلّ مشکلات و برطرف ساختن

گرفتاريهايي که دارد نااميد شده و با تمام وجود متوجّه خدا شود و کليد حلّ تمام کارها را به دست خدا بداند. رسيدن به اين مرحله از درک و بينش معمولاً يا در حالت اضطرار و نااميدي کامل پيش ميآيد و يا در صورت دستيابي به شناخت و معرفتهاي برتر ـ که جز از طريق توجهات خاصّ الهي ميسّر نميگردد ـ امکانپذير ميشود.

به اين حقيقت که «انسان چون دچار اضطرار شود متوجه درگاه خداوند ميشود» در قرآن کريم نيز اشاره شده است آنجا که ميفرمايد: چون به کشتي نشستند خدا را با اخلاص در دين او خواندند و چون نجاتشان داد و به خشکي آورد، شرک آورند؛ تا نعمتي را که به آنان عطا کرده بوديم کفران کنند و برخوردار شوند. زودا که خواهند دانست. 1

گذشته از آن چه بيان شد در بحثهاي مربوط به دعا و شرايط اجابت آن نيز اضطرار مطرح شده است. توضيح آن که در روايتهاي زيادي به اين حقيقت اشاره شده که از جمله عوامل به مرحله اجابت رسيدن دعاها به حدّ اضطرار رسيدن داعي است؛ يعني فرد دعا کننده به اندازهاي مضطر شود که براي برآورده شدن حاجتش هيچ عاملي جز خدا نشناسد و با تمام وجود دست به درگاه او بلند کند و از او بخواهد که مشکل او را برطرف سازد. طبيعي است که هر کس در چنين حالي متوّجه خداوند متعال شود هرگز خداوند ارحمالراحمين او را نااميد نميسازد.

در بسياري از ادعيه و روايات از حضرت مهدي(ع) با لقب مُضطر ياد شده است از جمله در قسمتي از دعاي ندبه آمده است:

اَينَ المُضطَرُّ الذي يُجابُ اِذا دَعي 2 .

کجاست آن مضطري که چون دعا کند، خواست او به اجابت ميرسد... .

همينطور در روايتي که از امام صادق(ع) دربارة تفسير آيه: «اَمَّن يُجيبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ يَکشِفُ السُّوء 3 ... » وارد شده، چنين آمده است:

سوگند به خدا منظور از مُضطر در اين آيه قائم آل محمد(ص) است وقتي که در آخرالزمان ستم و بيداد و فساد در نتيجه سلطه پيدا کردن مستکبران و انحراف مردم از صراط مستقيم سرتاسر جهان را پر ساخت آن حضرت در بين رکن و مقام ] در مسجدالحرام [ دو رکعت نماز ميخواند و آنگاه دست به دعا برداشته از خداوند تعجيل در فَرَج خود را ميخواهد و پروردگار عالم نيز دعاي او را اجابت نموده و به او اذن ظهور ميدهد و به دنبال اين واقعه مبارک آن حضرت به برکت امدادهاي غيبي و همچنين ياري انسانهاي مومن و شجاعي ـ که در آن زمان از سرتاسر عالم به گِرد آن حضرت جمع شدهاند ـ بساط ستم را از روي زمين برخواهد چيد. 4

امّا چرا به امام عصر(عج) لقب مُضطَرّ داده شده است؟

از بررسي مجموعه روايات مربوط به اين بحث چنين برميآيد که امام معصوم به عنوان حجّت الهي در خيرخواهي به بندگان خدا و محبت به آنان از پدر و مادر به آنها مهربانتر است؛ از هدايت پيدا کردن آنان خوشحال و از به بيراهه کشيده شدن بينهايت ناراحت ميشود. از آنجا که در شرايط بسيار سخت دوران طولاني غيبت کبري امام مهدي(ع) از وضع بندگان خدا هر لحظه باخبرند و مشاهده ميکنند که چگونه دشمنان حقّ از طريق به کارگيري تمام امکانات خود تلاش ميکنند تا با مطرح ساختن انواع شبههها و رايج نمودن فساد و فحشا بندگان الهي را از مسير درست انسانيت خارج نموده آنان را به انواع رذايل و پليديهاي اخلاقي و اعتقادي آلوده سازند و يا خود آنها در نتيجه تبعيت از هواهاي نفساني و فريب خوردن از زرق و برق دنيا چگونه از معارف الهي دور شده و با دست خود زمينههاي تباهي و هلاکت خويش را فراهم ميسازند بسيار متأثر ميشوند. از طرف ديگر وقتي در نتيجه بعضي مصالح الهي در چنين اوضاعي آن حضرت در پشت پرده غيبت به سر ميبرند و از انجام کامل مأموريت خود که همانا هدايت بندگان خداست به جهت عمل ديگران و موانعي که آنها ايجاد کردهاند محروم مانده است دچار حالت اضطرار ميشود. مگر کدام اضطرار سختتر از اين است که کسي حجّت خدا باشد و مسئوليت حفظ و تبليغ و ترويج و حاکميّت بخشي به همه احکام و ارزشهاي الهي را برعهده داشته باشد امّا در شرايطي واقع شود که ببيند حکام جور از يک طرف و منافقان و انسانهاي هواپرست از طرف ديگر احکام حيات بخش الهي را زير پا ميگذارند و بندگان خدا را از مسير سعادت واقعي منحرف ميسازند و آنها را به بيراهه سوق ميدهند.

آري در دورة غيبت کبري هر روز بيش از پيش قلب رئوف و مهربان حضرت وليعصر(عج) از مشاهده مشکلات و گرفتاريهاي بندگان الهي به درد ميآيد و بالاخره روزي آن درياي صبر و بردباري از طغيان بيحدّ بندگان ناسپاس و ستمپيشه به تنگ خواهد آمد و در حال اضطرار از پروردگار عالم خواهد خواست تا به خاطر پايان بخشيدن به ظلم ستمگران و رها ساختن انسانهاي مظلوم در بند طاغوتها به او اذن ظهور داده

در بسياري از ادعيه و روايات از حضرت مهدي(ع) با لقب مُضطر ياد شده است از جمله در قسمتي از دعاي ندبه آمده است:

اَينَ المُضطَرُّ الذي يُجابُ اِذا دَعي.

کجاستآنمضطريکه چون دعا کند، خواست او به اجابت ميرسد...

شود و آن لحظه است که بشريت از زير يوغ بيداد و جهل و تباهي نجات خواهد يافت و عدل و قسط در سرتاسر زمين حاکميت پيدا خواهد کرد و صلح و امنيّت و آسودگي خاطر، زمينه را براي تحصيل سعادت جاوداني انسان فراهم خواهد ساخت.

أللّهمّ إنّا نرغب اليک دولة کريمة تعزّ بها الاءسلام و أهله و تذلّ به النفاق و أهله... 5

8 ـ منتقم

در بعضي از روايات و دعاها از حضرت بقيةالله(ع) با لقب «مُنتَقِم» ياد شده است. انتقام در لغت به معني مجازات کردن به کار ميرود. از آنجا که تلقي خيلي از افراد اين است که در مفهوم اين واژه نوعي تشفي قلب و فرونشاندن سوز درون نيز مطرح است لذا نسبت دادن اين لقب را به حجّت الهي که هم معصوم است و هم نسبت به بندگان خدا مهربان و کريم است نميپسندند. امّا حقيقت اين است در مفهوم اين کلمه اصلاً مسئله تشفي و فرونشاندن خشم و غضب مطرح نيست لذا در قرآن کريم در مواردي اين صفت به خدا هم نسبت داده شده است به عنوان مثال در آيه 37 سورة زمر ميخوانيم:

اَليس اللهُ بعزيزٍ ذي انتِقامٍ .

در اين آيه، انتقام از ناحيه خداوند متعال به معني مجازات در قِبال اعمال خلاف و ناشايست است و به هيچوجه مسئله تشفّي و فرو نشاندن سوزش دروني ـ که در مورد خداوند متعال قابل تصوّر نيست ـ مطرح نميباشد.

امّا در پاسخ به اين پرسش که امام معصوم و حجّت الهي بايد مظهر کامل صفت رحمت و رحمانيت خدا باشد، بنابراين چگونه متصور است که مظهر رحمت الهي اهل انتقام باشد؟ بايد به چند مطلب توّجه شود:

1 ـ امام مهدي(ع) مأموريت دارند که پس از ظهور قسط و عدل را در سرتاسر عالم حاکميّت بخشند؛ لازمة اجراي عدالت، مجازات کساني است که از تعدّي به حقوق ديگران اجتناب نميکنند؛

2 ـ از جمله سنتهاي الهي اين است که هر عمل اختياري انسان داراي عکسالعمل مناسبي باشد، بر اين اساس در مقابل ظلم به ديگران و زير پا نهادن حقوق انسانها هيچ عکسالعملي بهتر از مجازات عادلانه نيست؛

3 ـ وقتي در طول تاريخ اين همه انبيا و اولياي الهي به شيوههاي مختلف انسانها را نسبت به رعايت حقوق ديگران و ستم نکردن نسبت به يکديگر فرا خواندهاند با اين همه باز عدهاي عالماً و عامداً در تجاوز به حقوق ديگران و قانع نبودن به حقّ خود پافشاري ميکنند و جز زبان زور هيچ زبان ديگري را نميفهمند آيا بهترين برخورد با آنها همان زبان زور نيست؟

بنابر آنچه بيان شد حضرت مهدي(ع) پس از تمام شدن حجّت بر مردم و از بين رفتن بهانهها و عذرهاست که مجبور به استفاده از قدرت و شمشير خواهد شد به عبارت ديگر در شرايطي که هيچ چيز به جز قدرت نظامي کارايي ندارد امام(ع) به آن متوسل خواهد شد وگرنه در آغاز قيام باز همانند انبيا و اوصياي الهي تودههاي مردم را موعظه ميکنند و در حدّ لازم به روشنگري و از بين بردن شبهات آنها ميپردازند منتهي چون بسياري از افراد پيروي از اوامر و رهنمودهاي آن حضرت را به زيان حکومت و موقعيّت ظالمانه خود خواهند ديد در نتيجه عليرغم درک حقانيّت آن حضرت به خاطر زرق و برق و مطامع دنيوي به روي امام(ع) شمشير خواهند کشيد در اين شرايط است که آن حضرت هم مجبور به استفاده از قواي نظامي و قدرت شمشير خواهند شد.

به علاوه از توّجه به مضمون و مفاد روايات و ادعيهاي که امام عصر(عج) را با لقب منتقم ياد کردهاند به خوبي اين حقيقت روشن ميشود که انتقامگيري آن حضرت از ستمگران و متعديان به حقوق انسانها و مستکبران خواهد بود؛ يعني آنهايي که بندگان خدا را به بردگي براي خود وا ميدارند و حاضر نيستند که بگذارند آنها آزادانه براي خود يک زندگي و خطمشي مستقلي انتخاب کنند و به خاطر منافع خود همه هستي و سرمايههاي مادي و معنوي آنان را نابود ميکنند.

در شرايطي کنوني دنيا شاهد هستيم که چگونه حکومت استکباري آمريکا ـ که به غلط خود را رهبر جهان ميخواند و به منظور تحقق بخشيدن به هدفهاي ظالمانهاي که دارد حاضر به شنيدن هيچگونه حرف حقّ نيست و حقّ را آن چيزي ميداند که در راستاي تأمين منافع او باشد و باطل را آن کاري ميداند که کمترين اصطکاکي با منافع او داشته باشد ـ در راه برآورده ساختن مطامع ظالمانه خود حاضر ميشود زن و بچة مستضعف مردم فلسطين، عراق، افغانستان و... را با بدترين شيوهها به خاک و خون بکشد. مگر چنين قدرت ستمگر و مستکبري را با صرف موعظه ميتوان وادار به دست برداشتن از جنايتهايش کرد؟ پرواضح است چنين نظامي و سردمداران تبهکار آن، جز زبان زور و اسلحه زبان ديگري را درک نميکنند. بنابراين وقتي امام مهدي(ع) ظهور کنند از چنين قدرتهاي استکباري انتقام تودههاي مستضعفي را که سالها تحت سيطره آنها واقع شدهاند خواهد گرفت. در مقابل، آن حضرت با تودههاي مردم جز به شيوه عفو و رحمت و بخشندگي رفتار نخواهند کرد. همانگونه که مفاد روايات و دعاها بر اين موضوع دلالت دارند؛ به عنوان مثال:

1 ـ پيامبراکرم(ص) در خطبه معروف خود در روز عيد غدير وقتي به توصيف امام مهدي(ع) ميپردازند ميفرمايند:

... اَلا اِنّه المنتَقِمُ مِن الظّالِمينَ اَلا اِنّه مُدرِکُ کُلِّ ثارٍ لاَولياءِ اللهِ عزّوجل...

آگاهباشيدکه او ] خاتم الاوصياء مهدي موعود(ع) [ انتقام گيرنده از ستمگران است... او خونخواه خون بناحق ريخته همه بندگان صالح خداست... 6

2 ـ احمدبن اسحاق ميگويد: روزي در حضور امام عسکري(ع) بودم که توفيق زيارت فرزند بزرگوارشان امام مهدي(ع) نصيب من شد شنيدم که آن جانشين بر حقّ حضرت عسکري(ع) فرمودند:

اَنا بقيةُالله في اَرضِهِ والمنتِقمُ مِن اَعدائِهِ...

من بقيةالله در روي زمين خدا هستم که از دشمنان خدا انتقام خواهم گرفت... 7

3 ـ در قسمتي از دعاي ندبه در اشاره به اين مسئوليت امام زمان(ع) ميخوانيم:

اَينَ الطالِبُ بِذُحولِ الانبياءِ و اَبناءِ الاَنبياءِ اَينَالطالب بدم المقتول بکربلا...

کجاست آن منتقمي که خون به ناحق ريخته و پايمال شده پيامبران و فرزندان آنها را طلب خواهد کرد؛ کجاست آنکه از خون شهيد کربلا انتقام خواهد کشيد؟... 8

4 ـ نقل شده است که وقتي در روز عاشورا امام حسين(ع) و اصحابش به دست شقيترين انسانها به ناجوانمردانهترين صورت به شهادت رسيدند، ملائکه الهي از اين پيشامد بسيار ناراحت شدند و شکايت به درگاه الهي بردند، خداوند متعال در پاسخ به آنها ضمن نشان دادن نور وجود حضرت مهدي قائم آل محمّد(ص) فرمودند:

بِذلک القائِم انتقمُ مِنهُم

به توسط اين قائم آنها از ] قاتلان امام حسين و يارانش [ انتقام خواهم گرفت. 9

5 ـ در حديث معراج پيامبر اکرم(ص) باز در اين باره ميخوانيم؛وقتيدرعرشالهيچشمرسول گرامي اسلام به نورهاي ائمه اطهار(ع) افتاد و ديد يکي از آنها با ساير نورها فرق ميکند از جانب خداوند متعال ندا رسيد که:

او همان قائم ماست. او همان کسي است که حلال ما را حلال و حرام ما را حرام خواهد کرد... من به توسط او از دشمنان انتقام خواهم گرفت... 10

همانگونه که از تک تک اين روايتها و نظاير آنها برميآيد مهدي موعود(ع) آن دست انتقام خداوندي است که همه حقوق پايمال شده انسانهاي صالح و مظلوم در طول تاريخ را از دشمنان باز خواهد ستاند. و هر کجا خوني به ناحقّ ريخته شده است انتقام آن را از عاملان آن خواهد گرفت و اين کار نه تنها موجب نگراني و دلهره مردم نميشود بلکه دلهاي توده مردم را در طول تاريخ شادابي ميبخشد و به آنها نشان ميدهد که اگر در نتيجه طغيان و تعّدي عدهاي ستمگر برخي از حقوق آنها پايمال شد، بالاخره روزي ستمگران به سزاي اعمال خود رسيدند و هرگز کمترين حقّي از حقوق بندگان خدا ضايع و پايمال نشد.

حقيقت اين است که چون بسياري از افراد ستمگر در اغلب موارد آن چنان که بايد در مقابل جنايات و حقکشيهايي که انجام ميدهند به سزاي عمل خود نميرسند، اگر در برههاي از زمان نتيجه اعمال زشت و ناپسندشان را به آنها نچشانند اين کار با عدالت الهي جور درنميآيد بنابراين نه تنها وجود يک شخصيّت الهي که انتقام خونهاي به ناحقّ ريخته و حقوق بيجهت پايمال شدة تودههاي ضعيف و مستضعف در طول تاريخ را از افراد ستمگر و مستکبر بگيرد جاي تعجب ندارد بلکه امري لازم و ضروري است.



پي نوشتها :

1 . سوره عنکبوت (29) آيه 66 و 67.

2 . مفاتيحالجنان، دعاي ندبه.

3 . سوره نمل(27)، آيه 62.

4 . بحارالانوار، ج 51، 48.

5 . مفاتيحالجنان، دعاي افتتاح.

6 . همان، ج 37، صص 211 و 213.

7 . الزام الناصب، ج1، ص 253.

8 . مفاتيحالجنان، دعاي ندبه.

9 . بحارالانوار، ج 37، ص 294.

10. کمالالدين، ج 2، ص 252.

ري مي گويد:

از ابا محمد حسن بن علي عسکري، عليه السلام، شنيدم که فرمود: سپاس خداي را که مرا از دنيا نبرد تا جانشينم را به من نشان دهد. همو که آفرينش و خلق و خويش از همه مردم به رسول خدا، صلي الله عليه وآله، شبيه تر است... (16)

5. ابو هاشم جعفري (داود بن قاسم) که محضر چهار تن از ائمه، يعني امام رضا، امام جواد، امام هادي و امام عصر، عليهم السلام، را درک کرده و به گفته نجاشي و شيخ طوسي در نزد ائمه «عظيم المنزله » و «جليل القدر» بوده است، (17) چنين نقل مي کند:

به ابا محمد [امام حسن عسکري]، عليه السلام، عرض کردم، جلالت شما مانع از اين مي شود که پرسشي را با شما در ميان بگذارم، آيا اجازه مي دهيد پرسشي از شما داشته باشم؟ فرمود: بپرس. گفتم: آقاي من! آيا شما فرزندي داريد؟ فرمود: آري. گفتم: اگر اتفاقي براي شما افتاد سراغ او را در کجا بگيريم؟ فرمود: در مدينه. (18)

7. «حمدان بن احمد القلانسي » که از فقهاي کوفه بود و «کشي » او را توثيق نموده، (19) نقل مي کند که:

] به عمري (عثمان بن سعيد) گفتم: آيا ابو محمد [امام حسن عسکري، عليه السلام] از دنيا رفت؟ گفت: آري او از دنيا رفت اما کسي را در ميان شما جانشين خود قرار داد که گردن او اينچنين است در اين حال با دستان خود [به گردنش] اشاره (20) مي کرد. (21)

کساني که امام مهدي، عليه السلام، را ديده اند

آنچه گذشت نمونه هايي از کلمات افراد معتمد و صاحب نام شيعه در زمان امام حسن عسکري، عليه السلام، بود که در آنها به طرق مختلف بر تولد فرزندامام يازدهم و آخرين حجت حق گواهي داده شده بود. حال به بررسي کلمات کساني مي پردازيم که خود حضرت مهدي، عليه السلام، را به هنگام تولد و يا پس از آن مشاهده کرده اند:

1. اولين شاهد تولد امام عصر، ع