ابعاد قلبي انتظار


 
اگر چه بعد قلبي انتظار خود در سه مرحله به کمال خود ميرسد

اول: ظهور و فرج حضرت بقيةالله (اروحنا فداه) را باور کردن بدين معنا که آن قطعي بوده و به يقين تحقق خواهد يافت که البته چنينباوري بنا بر گفتههاي خداوند و اولياي معصوم او لازم الاعتقاد بوده و منکر آن کافر است

دوم: آنکه ظهور را موقت به وقتي نکند که در نتيجه قبل از فرا رسيدن آن هنگام مايوس باشد و اين نيز به مقتضاي ادله واجب است وليکن به گونهاي که اگر نباشد موجب فسق است نه کفر. زيرا وي گرفتار يأسي است که حرام بوده و ميتوان آن را از احاديث بسياري ازجمله رواياتي که وقتگذاران را دروغگو شمرده است استفاده نمود

سوم: آنکه حالت انتظار لحظه به لحظه در قلب او موج ميزند که ميتوان آن را از رواياتي چون «انتظر الفرج صباحا و مساء» صبح و شاممنتظر ظهور امام زمان باشيد؛ و هم چنين در حسن زيبايي که فرمود «ياتي بغتة کالشهاب الثاقب» او ناگهاني چون شهاب ظاهر خواهد شد؛و اين مقتضاي کمال ايمان و عدم آن، نقض ايمان است که به مقتضاي اين درجه، مومن بايد مانند کسي باشد که خبر آمدن مسافر را به او دادهاند و مسافر در راه است و هر لحظه ممکن است برسد. اينک برخي ابعاد اين باور را برميشمريم



توحيد

يکي از ابعاد مهم انتظار که پيوسته بايد مورد توجه باشد بعد توحيدي آن است. انتظار در ماهيت خود انسان منتظر را متوجه مبدا عالم وخداي جهان و سرچشمهي همهي هستها و هستيها ميکند. انسان منتظر همواره چشم به راه فرجي است که به قدرت مطلقهي الهيتحقق خواهد يافت. منتظران ،ديده به راه حضرت مهدي اروحنافداه ميباشند

او کيست؟ او بندهي خدا، خليفهي خدا در زمين است که به قدرت خدا زنده است و مشغول عبادت خدا و واسطهي فيض الهي است و روزي به امر خدا براي استقرار بخشيدن دين خدا ظاهر خواهد شد.

اين بعد توحيدي ِانتظار و توجه به خدا و طلب فرج از درگاه خدا از مهمترين اصول اين اعتقاد و باور است. پيغمبر اکرم(ص) ميفرمايد«افضل اعمال امتي انتظار الفرج من الله عزوجل» ارزشمندترين کردار امت من انتظار گشايشي از جانب خداوند عزوجل است

نبوت

يک بعد انتظار، توجه به پيامبران و مکتب پيامبران و تجديد عهد با آنان است. منتظران چشم براه کسي هستند که در او صفات و آثارپيامبران گرد آمده و هنگامي که ظاهر گردد آن آثار در او ديده خواهد شد او از اهلبيت پيامبر و دوازدهمين وصي و جانشين او است وچون ظاهر گردد پرچم پيامبر را در دست گيرد و به سنت او عمل نمايد. نخستين اصحاب او 313 نفر خواهند بود؛ به تعداد اصحاب پيامبردر جنگ بدر. در کتاب بحارالانوار حديثي آمده که «هرکس از شما در حال انتظار ظهور حاکميت دين خدا درگذشت مانند کسي است کهدر خدمت قائم باشد و در خيمه ي او... نه بلکه مانند کسي است که در رکاب قائم بجنگد نه به خدا سوگند بلکه مانند کسي است که دررکاب پيامبر(ص) شهيد شده باشد

اين تعاليم همه توجه دادن به اصل مهم نبوت است

امامت

اعتقاد به امامت نيز در انتظار به خوبي روشن است. امام مهدي اروحنا فداه وصي رسول خدا و خاتم ائمهي طاهرين است. امامان همه اورا ياد کردهاند آن حضرت مظهر قائم جاري امامت است و دين خدا به او قيام ميکند و زنده ميشود. او مشعل راه حيات و تکليف است.انتظار مشهور او بزرگترين تاکيد است بر اصل اعتقادي امامت و رهبري. در احاديث تاکيد بسيار شده بر شناخت امام و خط امامت

امام صادق(ع) ميفرمايد: امام خود را بشناس اگر امام را شناختي، چه ظهور زودتر اتفاق افتد يا ديرتر به تو زياني نميرساند. در احاديثائمه(ع) تاکيد شده بر اينکه در عصر غيبت راه امامان را بپيمائيد و از تعاليم و احکام آنان پيروي کنيد به تولاي آنان چنگ زنيد و ازدشمنان و مخالفان آنان تبري بجوئيد و کناره گيريد

قرآن

امر مهم ديگري که هر منتظري بايد متوجه آن باشد کتاب خدا و قرآن کريم است مهدي اروحنا فداه زنده کنندهي همهي احکام قرآناست انسان منتظر همواره اين آمران را در دل زنده ميدارد که روزي با ظهور جهانگير مهدي آل محمد(ع) و آخرين خليفهي آورندهيقرآن، احکام قرآن جاري ميشود و قرآن در سراسر جهان حاکميت مييابد و کتاب آسماني برنامهي زندگي انسان زميني ميگردد

عدل

اين بعد و توجه به آن در مسالهي انتظار بسيار روشن است. انتظار مهدي اروحنافداه، انتظار ظهور عدل است و آن هم عدل جهاني. آنحضرت مظهر اسماي الهي است از جمله اين دو اسم مبارک يا عدل يا حکيم. حضرت مهدي اروحنا فداه تجسم اعلاي حق و تحققوالاي عدل است. اوست که جهانِآکنده از بي عدالتيها و بيدادها را آکنده از عدل و داد ميکند و عدل خدايي را در همه جا سرايتميدهد. بطور کلي تداعي موضوع عدل و عدالت و جهانگير شدن آن از انتظار جز بديهيات است انتظار يعني چشم براه امامي داشتن کهچون بيايد جهان را از عدل و داد مملو سازد

معاد

در امر انتظار، اصل اعتقادي بسيار مهم معاد، همواره حضور دارد. اين حضور در سه جهت نمودار است

جهت اول: اينکه آن حضرت به هنگام ظهور ستمگران را کيفر ميدهد و مومنان را عزيز ميدارد و رحمت الهي را به مومنين ميچشاند واين خود نمونهاي است از چگونگي رستاخيز

جهت دوم: اينکه به هنگام ظهور آن حضرت ،گروهي از پاکان و پليدان به جهان باز ميگردند. به تعبير قرآن "يوم لحشر من کل لامة فوجاًروزي" که از هر گروهي برخي را محشور ميسازيم و اين خود قيامت صغرايي است و نشانهاي براي قيامت کبرا

جهت سوم: اينکه ظهور آنحضرت از اشراط ساعت است؛ يعني علائم قيامت؛ يکي از نشانههاي حتمي قيام قيامت، ظهور آن حضرتاست تا او نيايد و حکومت عدل را در جهان برپاي ندارد عمر جهان به سر نميرسد و قيامت برپا نميگردد

يي و بهشت جاوداني روشن ميگردد. آنجاست که همهي اندوهها از ميان ميرود و آنجاست کهميبينيد راهي که شما پيموديد، حق بوده است و راهي که مخالفان شما پيمودهاند ،باطل

انتظار دروان تکليف حساس

با توجه و تامل در ابعاد عملي انتظار که در بخش پيش ياد شد، ميبينيم که انتظار تجلي جامع و تبلور کامل تربيتهاي مکتب است. پسانتظار هم «شاخص مُنّور اَبعاد عَقايد حَقّه» است و هم «تبلور کامل تربيتهاي مکتب». آري غيبت، جرياني بسيار عميق و انتظار، جرياني بسيارسازنده و مهم است. دورهي غيبت و انتظار از يک جهت مانند مدتي است که معلم از کلاس خارج ميشود چنانکه در پيش اشاره شد تابنگرد که شاگردان در غياب او چه ميکنند؟