انتظار



1. از حضرت اببوالحسن الرضا (ع) آمده است که فرمود:

چقدر خوب است صبر و انتظار فرج. آيا نشنيدهاي فرموده خداي عزوجل را که «وارتَقبوُا اِني مَعَکُم رَقيبٌ» در انتظار باشيد که من هم با شما منتظرم»

«فَانتَظِروا اِني مَعَکُم مِنَ المُنتَظِرين»

پس انتظار بکشيد که من با شما از منتظرانم

بنابراين بر شما باد صبر بدرستي که گشايش پس از نا اميدي ميآيد البته آنانکه پيش از شما بودند صبورتر از شما بودند.

چه با شکوه نقطه آغاز آمدنت، روزي که سيصد و سيزده ستاره نوراني گرد آفتاب رخت گردند. جانشين حضرت حق، مقصود آفرينش عالم پيغمبر خاتم (ص)، تنزيل مجيد در آستين تو نهاده و سلطان کرسي عدل امام علي (ع) تيغ عدالت بر ميان تو بسته .

عيسي با تمام اعجاز عنان سمند تيز پاي تو را گيرد و موسي با هزار جلوه ظور چراغدار راه تو باشد. سليمان خاتم اختيار در انگشت تو نهد و خليل، تبر بت شکن بر دوش تو گزارد و تمام افلاکيان و مقربان درگاه حضرت حق، مسکين حضرت تو باشند و مريم و هاجر و خديجه و زهرا (س) به بدرقه راهت آب پاشند. *

2. در کتاب کمال الدين از حضرت ابي عبدالله امام صادق (ع) از پدرانش (ع) آمده که فرمود:

منتظر امر «حکومت» ما بسان آن است که در راه خدا به خون غلسيده باشد.

امام صادق (ع):

خوشا به حال شيعيان قائم که در زمان غيبتش منتظر ظهور او باشند و در هنگام ظهورش فرمانبردار از او، آنان اولياي خدا هستند، نه ترسي بر ايشان هست و نه اندهگين شوند.

اي قيامت زمين، رستاخيز آخرين خاک! پشت شکيبمان شکسته است. قامت صبرمان، به سست تاريک خميدن خزيده است، تا کي تا چند تا کجا تاب آوريم روزگار بيآفتاب را؟

دريچهاي به سمت سحر بگشا، به يک چرعه آفتاب مهمانمان کن، به دمي حياتمان بخش و اين همه دير پايي شب را مپسند!

اي پايان بخش همه ظلمتها و ضلالتها، در هم پيچنده طومار تباهيها !

بيا تا کلاف سردرگم انديشه ما را با سرانگشت محبت، سامان بخش و ذلت و فروشکستگي ما را به عزت و ايستادگي بدل کن، اي آخرين پرواز در آسمان بيپرنده دنيا!

چشمها شکوه طلوع پرندهاي را به انتظار ميکشند که صداي روشن بالهايش، خاموشي ديرپاي سنگستان احساس را برآشوبد و ترنم دلنشين و طنين گرم صدايش هعه را قبر تن بشوراند و برخيزاند.

* رضا قاسم زاده، هادي شهر تبريز، شنبه 21 آبان 1379، روزنامه کيهان