پديدة صهيونيسم در انديشه و آثار امام خميني (ره)



از ديدگاه سياسي امام خميني (ره)، اگر تأسيس حکومت اسلامي، اولويت اول براي ايشان در ايران بود، در خارج از کشور، آزادي بيتالمقدس و سرزمين فلسطين، مهمترين دغدغة فکري و عمل سياسي ايشان را تشکيل ميداد يکي از اختلافات اساسي امام با رژيم پهلوي، دربارة نفوذ صهيونيزم در ايران و حضور عناصر اسرائيلي در مناصب دولت پهلوي بود به عبارت ديگر، ميتوان در انديشه انقلابي و آزاديبخش امام، آزادي ملت ايران و فلسطين را دو ضرورت عيني و اساسي دانست که بسياري از آثار کتبي و شفاهي و مبارزات سياسي ايشان، مبين اين امر است که در اينجا اشاراتي به اين موضوع ميشود

الف: سير اجمالي مواضع امام در مورد اقدامات صهيونيسم

اولين موضع رسمي امام، مقارن با آغاز مبارزات سياسي وي با رژيم پهلوي در ارتباط با عدم همسويي اين رژيم با تحريم نفتي اسرائيل و عدم قطع روابط ديپلماتيک با کشور اسرائيل بود.

امام در مصاحبهاي اينچنين فرمودهاند:

"يکي از جهاتي که ما را در مقابل شاه قرار داده است، کمک او به اسرائيل است او نفت مسلمين را غصب کرده و به اسرائيل داده است. اين خود از عوامل مخالفت من با شاه بوده است." (1)

از سال 41 شمسي و در پيام مشهور امام، به مناسبت نوروز 42 به کشتهشدن مسلمانان و روحانيت به دست دولت، براي حفظ منافع اسرائيل اشاره شده است. پس از آن امام به مناسبت وقايع مختلف در داخل و خارج از ايران اين مقوله را به طور جدي طرح کردهاند. از جمله در پيام امام دربارة لايحه انجمنهاي ايالاتي و ولايتي از سلطه صهيونيستها بر منافع و تأسيسات ايران، انتقاد شديدي به عمل آمده است. در همين سال در پاسخ به اصناف شهرستان قم در خصوص مصوبه دولت علم براي روابط اقتصادي با اسرائيل، آن را خطري بزرگ براي اسلام و استقلال کشور دانستهاند. در سال 42 در پاسخ به نامة علماي يزد خطر اسرائيل را بسيار جدي دانسته و همه را به اعتراض عليه اسرائيل و دولت پهلوي فراخواندهاند.

يکي از محکمترين و تندترين موضعگيرهاي سياسي امام در برابر اسرائيل سخنراني مشهور ايشان در مسجد اعظم، پس از آزادي از زندان بود.

"اي ملت دين ما اقتضا ميکند که با دشمن اسلام موافقت نکنيم، قرآن ما اقتضا ميکند که در مقابل صف مسلمين با دشمن اسلام همپيمان نشويم. ملت ما با همپيماني شاه با اسرائيل مخالف است." (2)

با کشتار خونين مدرسه فيضيه، امام با سخنراني تاريخي خود، مبارزه با اسرائيل را همچنان در محور مبارزات خود قرار دادند. (3)

در پيام ماه محرم سال 1343 شمسي، امام رابطه با اسرائيل را ننگ بزرگ شمرده و خواستار وحدت مسلمين براي مقابله با اسرائيل شدند. (4)

در 6/6/1347 امام در پاسخ به نامه گروهي از فدائيان و جوانان مبارز فلسطين، ضمن اعلام وجوب و ضرورت مبارزه با اسرائيل، مجوز استفاده از مصرف زکات و ساير صدقات را براي رفع خطر اسرائيل در کمک به مدافعين و مبارزين را صادر کردند. (5)

صهيونيستها در 18 اوت 1969، مسجدالاقصي را به آتش کشيدند. امام ضمن محکوم کردن صهيونيستها، دربارة تجديد بناي مسجدالاقصي اعلام کردند تا زماني که فلسطين آزاده نشده، مسلمانان آن را تجديد بنا نکنند تا جنايات صهيونيستها در مقابل چشمان مسلمانان مجسم بماند.

در طول دهة پنجاه شمسي و تا تحولات انقلاب اسلامي، امام همچنان در اعلاميههاي مختلف و در پاسخ به نامههاي مردم، دانشجويان و علما، با واجب کردن جهاد بر تمام مسلمين براي آزادسازي فلسطين و حمايت از گروههاي مبارز فلسطيني، اين امر را در اذهان و افکار عمومي مسلمانان زنده نگه داشت.

اوج صهيونيزمستيزي امام و حمايتشان از مردم فلسطين در تعيين روز قدس با عنوان روز جهاني مبارزه با مستکبرين، ظالمين و صهيونيسم بود. امام در حرکتي ابتکاري و سمبوليک آخرين جمعه ماه مبارک رمضان را روز قدس ناميدند و در بخشهايي از پيامشان آمده است: "روز قدس يک روز جهاني است. روزي نيست که اختصاص به قدس داشته باشد، روز مقابله مستضعفين با مستکبرين است تمام ملتها قيام کنند و اين جرثومه فساد را به زبالهدانها بريزند روزي است که بايد همت کنيد که قدس را نجات دهيم روز قدس روز اسلام است، روزي است که بايد اسلام را احيا کنيم و قوانين اسلامي بايد در ممالک اسلامي اجرا بشوند روز قدس روز جدايي حق از باطل است." (6)

ب: پديده صهيونيسم

ظهور صهيونيسم در قالب دولت غاصب اسرائيل و تهديد همهجانبه مسلمانان در منطقه موجب تحولات بيشماري در خاورميانه گرديد. از اين پديده و مجموعه رويدادهاي آن در ادبيات روابط بينالملل با عنوان "بحران اعراب و اسرائيل" نام برده شده است. در انديشه امام، صهيونيسم، حرکتي است عليه اسلام و مسلمين. تلاش فکري ايشان اين بود که اين بحران را از يک مقوله عربي، به مقولهاي اسلامي تغيير بيابد.(7) شکي نيست که چنين تلاشي ناشي از انديشه وحدت اسلامي امام بود و منجر به تحقق عملي آن ميگرديد. از منظر سياسي و نظامي نيز چنين نگرشي موجب قراردادن يک ميليارد مسلمان به جاي صد ميليون عرب در مقابل اسرائيل بود. امام اسلامستيزي صهيونيزم را بارزترين ويژگي اين حرکت، تحت حمايت قدرتهاي استعماري ميدانست. صهيونيزم از ديدگاه ايشان پديدهاي سياسي، استعماري، غير مذهبي و جدا از جامعه يهود است. (8) امام مخالفت خود با اسرائيل و صهيونيزم را از مخالفت با دين يهود و يهوديان جدا دانسته حتي احترام به مذاهب ديگر را گوشزد ميکند. (9)

امام صهيونيزم را مولد و ساخته استعمار و استکباري ميداند که تحت حمايت مستمر در آمريکا قرار دارد. ايشان با اشاره به پيوند صهيونيستها با بزرگترين سرمايهها و سرمايهداران غرب به ويژه آمريکا، خاستگاه و علت پيدايش اسرائيل اين چنين بيان ميکنند:

"اسرائيل با تباني و همفکري دولتهاي استعماري غرب و شرق زاييده شد و براي سرکوب و استعمار ملل اسلامي به وجود آمد و امروز از طرف همه استعمارگران حمايت و پشتيباني ميشود. انگليس و آمريکا با تقويت نظامي و سياسي و با گذاشتن اسلحههاي مرگبار در اختيار اسرائيل آن را به تجاوزات پيدرپي عليه اعراب و مسلمين برميانگيزانند." (10) از ديگر ويژگيهاي صهيونيزم که در آثار و سخنرانيهاي امام تأکيد زيادي بر آن شده، ايدئولوژي از نيل تا فرات است. ايشان، بر اين باور بودند با اشغال فلسطين، لبنان، جولان و عقد قراردادهاي صلح و سازش، تجاوزات صهيونيستها، خاتمه نخواهد يافت، بلکه آنها به منظور تحقق اسرائيل بزرگ گام برميدارند و خطرشان متوجه همه خاورميانه و سرزمينهاي اسلامي است. امام ضمن هشدار، به دول عربي منطقه به منظور محو اسرائيل از جغرفياي سياسي، به تجهيز و قيام عليه اسرائيل توصيه نمودند. (11)

در همين زمينه، ايشان با تذکر بازيهاي سياسي آمريکا و اسرائيل در قالب صلحطلبي آن را يافتن فرصت زماني براي برداشتن قدم بعدي به منظور تحقق مقصد شوم صهيونيسم يعني حکومت بر بلاد مسلمين از نيل تا فرات دانستند. (12) اين حرکت اسرائيل را همانند حرکت آرام يک افعي خزندة خطرناک، تهديد بزرگ براي تصاحب و غارت منطقه ذکر کردهاند. (13)

به طور کلي، از ديدگاه امام، صهيونيسم يعني اسلامستيزي، مذهبستيزي، توسعهطلبي، مولود استکبار، جرثومه فساد، ابزار سياسي براي يغماي سرزمينهاي زرخيزو منابع سرشار کشورهاي اسلامي، که در قالب نقشة شوم از نيل تا فرات به دنبال دست يافتن به دکترين استعماري خويشاند.

ج: نوع و شيوه مقابله با صهيونيسم

در انديشه امام، براي حل قضيه فلسطين، راهحل سياسي و ديپلماتيک پذيرفته نيست، دولتها و گروههاي فلسطيني براي احقاق حقوق فلسطينان نبايد به چانهزني ديپلماتيک دست بزنند. تنها با جهاد و مبارزه مسلحانه ميتوان اسرائيل را از بين برد، اسرائيل چون غدهاي سرطاني است که تنها راه درمان آن جراحي عميق و کندن و قلع نمودن آن است.

ايشان کساني را که به دنبال اتخاذ روشهاي سياسي براي حل مسأله فلسطين هستند ملامت کرده و اظهار ميدارند: "من به سران فلسطيني نصيحت ميکنم که دست از رفت و آمدهاي خودشان برداشته و با اتکا به خداوند متعال و مردم فلسطين و اسلحه خويش تا حد مرگ با اسرائيل بستيزند، چرا که اين رفت و آمدها موجب ميشود که ملتهاي مبارز شما دلسرد شوند. شما اطمينان داشته باشيد که نه شرق به درد شما ميخورد و نه غرب. با ايمان به خدا و تکيه بر سلاحهاي خويش تا حصول خواستههاي مشروع خويش دست از مبارزه برنداريد." (14)

امام درد اصلي مسلمين را تفرقه ميدانند، تا جايي که بيان ميکنند که اين ضعف موجب زبوني آنها در مقابل اسرائيل شده است در حالي که اگر مسلمانان متحد بودند، اگر هر کدام يک سطل آب ميريخت، اسرائيل را سيل ميبرد. (15)

يکي از شيوههايي که امام براي مهار و مقابله با اسرائيل طرح کردند، ضرورت امتناع از صدور نفت دول نفتخيز اسلامي به اسرائيل و حاميان آنها بود و نسبت به اين امر که دولتهاي ممالک اسلامي بايد از نفت و ساير امکانات همچون حربهاي عليه اسرائيل و استعمارگران بهرهبرداري کنند، تأکيد داشت.(16) شايان توجه به اينکه امام زماني چنين شيوهاي را طرح کردند که هنوز کشورهاي صنعتي، بحث انرژيهاي جايگزين نفت و تعبيه ذخائر استراتژيک را مطرح نکرده بودند. امام مشکل اصلي مسلمين را که موجب ساير گرفتاريها و مصائب شده بود، حکومتهاي سرسپرده به ابرقدرتهاي ميدانستند و معتقد بودند که راهحل آن هم به دست ملتهاست. (17)

امام در خصوص نقش سازمانهاي بينالمللي اظهار داشتهاند: "مسلمانان ننشستند که سازمانهاي بينالمللي براي آنها کاري بکنند، ملتها خودشان قيام کنند و حکومتها خودشان را وادار کنند که در مقابل اسرائيل بايستند و اکتفا نکنند به محکوم کردن." (18)

امام رمز پيروزي را شهادت دانستهاند و از آن به يک رمز قرآني که بدون توجه به حيات مادي، دنيايي و حيواني موجب توفيق و پيشبرد آمال ملتهاست، ياد ميکنند و به ملتها يادآوري ميکنند که اين رمز را بايد بفهمند. (19)

امام با ياد کردن از انتفاضه فلسطين و حرکت اسلامي و مردمي فلسطين، با عنوان شجره مبارکه و کوکب دريه، اين شيوه را کارآمدترين استراتژي براي نابودي صهيونيستها دانسته، و بر استمرار آن و عدم توقف قيام تأکيد داشتند. (20)



نتيجه گيري

امام هيچ راهي براي مصالحه با صهيونيسم حتي با فرض توبه از اقدامات گذشته باقي نگذاشته، قيام عمومي ملتها و دولتهاي پشتيبان ملت فلسطين با استراتژي وحدت اسلامي، اخوت ديني و همچون يد واحده تحت بيرق اسلام و با تأکيد بر هويت ملي و بومي، آنها را مهمترين ضرورت مبارزاتي، براي مبارزه با اسرائيل ميدانند. نابودي بيچون و چراي اسرائيل از طريق جهاد مسلحانه و قيام عمومي، به ويژه قيام ملت فلسطين و تمسک به رمز شهادت و ياري گرفتن از خدا و دين را، پايههاي اين مبارزه ميدانستند و بيداري ملتها و مبارزه آنها با سازش دولتها در مسأله فلسطين، بهترين پشتوانه براي استمرار مبارزه خواهد بود. انتفاضه در حقيقت نمود و ظهور اين انديشه و استراتژي امام خميني بوده است.



پي نوشت:

1. صحيفة نور، ج 4، مصاحبه مورخ16/9/1357.

2. همان، ج 1، ص 77، 25/2/1343

3. همان، ج 1، ص 157 و 154، مورخ 13/3/1343.

4. همان، ج 1، ص 137.

5. همان، ج 1، ص 134.

6. همان، ج 10، ص 113 و 119.

7. همان، ج 17، ص 29، 29/6/61.

8. همان، ج 6. ص 164، 24/2/58.

9. همان، ج 4، ص 219، 24/10/57.

10. همان، ج 1، ص 186، 22/4/51.

11. همان، ج 19، ص 7 و 6.

12. همان، ج 19، ص 7.

13. همان، ج 18. ص 12.

14. همان، ج 16، ص 228، 25/4/61.

15. همان، ج 8، ص 235، 25/5/58.

16. همان، ج 16، ص 197، 24/3/61.

17. همان، ج 12، ص 278، 24/3/59

18. همان، ج 15، ص 262، 25/2/60.

19. همان، ج 5، ص 262.

20. همان، ج 20، ص 179، 21/11/66.

11 ـ همان مدرک صفحه110.

12 ـ همان مدرک، صفحه113.

13 ـ همان مدرک، صفحه116.

14 ـ همان مدرک، صفحه112.