تا فجرمقدس8



اشاره:

در بخشهاي قبلي اين سلسله مقالات، با برخي نشانههاي مخصوص سال ظهور امام عصر(عج) آشنا شديم و اينک به بررسي سلسله رويدادهايي ميپردازيم که در آخرين ماههاي پيش از ظهور آن حضرت رخ ميدهد.



حوادث ماه شعبان

در اين ماه، روحية آمادگي آميخته به ترس و هراسي در جهان اسلام نمايان ميشود که ناشي از بروز آن دسته از جريانات سياسي است که در يک عرصه با هم به تاخت و تاز مشغولند که از ماه رجب به مرور رو در روي هم قرار گرفتهاند.

به طور کلي دو جريان در اين ايام در حال شکل گرفتن است: جريان ياوران حضرت مهدي(ع) (يماني از يمن و سيد خراساني از ايران) و جريان سفياني که بر رقباي خويش «اصهب» و «ابقع» فايق آمده و پس از اين پيروزي با روميان و يهوديان (غرب) هم پيمان گشته است.

در ماه شعبان جريانات از هم جدا شده و مردم هم از کنار يکديگر پراکنده ميشوند و به همين علت است که در احاديث نشانهها و حوادث دوران ظهور، خاورميانه همانند ميدان مبارزه و جنگهاي متعدد و با کشتههاي بسيار ترسيم شده است. ساکنان اين منطقه هم که مسلمانان هستند در شرايط گرفتاري و سختي و ناراحتي به سر ميبرند که نتيجه عدم ثبات سياسي کشورهاي منطقه است و به زودي هم آتش جنگ جهاني بزرگي برافروخته خواهد شد.

ابوبصير نقل ميکند که از امام صادق(ع) درباره ماه رجب پرسيدم. حضرت فرمودند:

پيش از اسلام (دوران جاهليت) آن را ـ يعني ماه رجب را ـ بزرگ ميشمردند و در آن جنگ نميکردند (نام آن را ماه خالي از نداي جنگ نهاده بودند).

ابو بصير ميگويد:

پرسيدم شعبان؟

ـ امور در آن از هم جدا ميشود؛

ـ (ماه) رمضان چطور؟

ـ ماه خداوند تبارک و تعالي است که در آن به نام صاحب شما، حضرت مهدي(ع)، و پدرش ندا در دهند.

ـ شوال؟

ـ در آن مردم پراکنده شوند.

ـ ذيالقعده؟

ـ در آن مينشينند؛

ـ ذيحجة؟

ـ آن ماه خون است؛

ـ پس محرم (چطور خواهد بود؟)

ـ در آن حلال را حرام کرده و حرام را حلال ميگردانند.

ـ صفر و ربيع(الاول و الثاني)؟

ـ در آن ننگي (مرگ) زشت (وحشتناک) و امري عظيم خواهد بود.

ـ جمادي (الاول و الثاني)؟

ـ از ابتدا تا انتهايش فتح و پيروزي است. 1

ابو حمزه ثمالي از قول امام باقر(ع) نقل کرده که فرمودند:

وقتي شنيديد که مردم شام دچار اختلاف شدهاند، از آنجا فرار کنيد که فتنه و کشتار به جانش افتاده است.

گفتم به کجا فرار کنيم؟ فرمودند:

مکه بهترين جايي است که مردم بدانجا بگريزند. 2

در روايتي که در روضة الکافي آمده و اين رويدادها را توصيف کرده و مردم را متوجه وظايفشان در آن زمان و شرايط ميکند آمده است:

وقتي ماه رجب شد با نام خداوند متعال روي کنيد و اگر دوست داشتيد که تا شعبان به تأخير بيندازيد، ضرر نميبينيد و اگر دوست داشتيد که در ميان اقوام و خويشانتان پناه بگيريد (روزه بگيريد) شايد براي شما بهتر (محکمتر) باشد سفياني هم به عنوان يک نشانه براي شما کافي است. 3

در اين حديث اجازه داده شده است که شتاب کردن در مسافرت تا پايان ماه رمضان به تأخير انداخته شود. و امام باقر(ع) براي راهنمايي کردن شيعيان خويش در قسمتي از آن حديثي طولاني چنين فرمودهاند:

سفياني براي شکنجه کردن دشمنان شما کافيست و او از جمله نشانههايي براي شماست (براي فهم نزديکي ظهور). عليرغم اينکه اين فاسق شورش کرده شما يک يا دو ماه پس از خروج او از جاي خود تکان نخوريد؛ ناراحتي به شما نخواهد رسيد تا اينکه جمع زيادي از غير شما (غير شيعيان) را بکشد (اشاره به معرکه قرقيسياست).

برخي از اصحاب گفتند: با عيال (زن و فرزند) خود در آن زمان چه کنيم؟ فرمودند:

مردان خويش را از سفياني پنهان کنيد؛ چرا که او کينه و حرص شيعيان را به دل دارد ولي زنان انشاءالله ناراحتي به آنها نخواهد رسيد.

پرسيدند: پس مردان به کدام سو خارج شوند و از دست او به کجا فرار کنند؟ فرمودند:

در مدينه چه ميتوانيد بکنيد در حالي که سپاهيان آن فاسق بدانجا روي ميکنند. ولي شما به مکه برويد که محل اجتماع شما آنجاست و فتنة او به مدت حمل يک زن يعني 9 ماه طول ميکشد و انشاءالله بيش از اين اجازه نخواهد يافت. 4



حوادث ماه رمضان

در اين روزها امت اسلامي به خاطر جنگها، فتنهها و کشتارها ضعف سياسي جدي پيدا کرده و قواي بيگانه (روميان) هم وارد منطقه شدهاند. نشانههايي در آسمان پديدار شده است که اميد را در دل مؤمنين شکوفا کرده و از اين پس جريان حضرت مهدي(ع) اصليترين اشتغال ذهني مردم سراسر زمين ميشود؛ چرا که اين آيات و دلايلي که در اين ماه نمايان ميگردد به حدي است که بشريت نميتواند از آن چشمپوشي کند مانند:

1 ـ خورشيدگرفتگي و ماهگرفتگي در زمان غير عادي

يکي از مظاهر قدرت الهي که در قالب سنن معجزات جلوهنمايي کرده و اشارة مخصوصي را براي توجه آن دسته از مؤمنان که مخلصانه منتظر ظهور بودهاند به ارمغان ميآورد، کسوف خورشيد در روز سيزدهم يا چهاردهم ماه رمضان و خسوف ماه در بيست و پنجم همان ماه است.

علت پديد آمدن اين دو نشانه پيش از ظهور که خلاف روال عادي بوده و از اول خلقت آدم تا آن زمان نمونهاش ديده نشده، از اين قرار است:

الف) رسوخ و عمق يافتن نظريه مهدويت و اعتقاد به حضرت در ميان تمام مسلمانان؛

ب) متوجه کردن مؤمنان مخلص به نزديکي ظهور.

«ثعلبة ازدي» از امام باقر(ع) نقل کرده که فرمودند:

دو نشانه پيش از ظهور قائم(ع) خواهد بود: خورشيدگرفتگي در نيمه ماه رمضان و ماهگرفتگي در آخر آن.

به حضرت عرض کردم: يابن رسولالله خورشيد در انتهاي ماه کسوف ميکند و ماه در نيمة آن خسوف.

حضرت فرمودند:

خودم ميدانم چه ميگويم؛ اين دو نشانهاي است که از زمان فرود آمدن آدم (از بهشت به زمين) سابقه نداشته است. 5

«ورد بن زيد اسدي» برادر «کميت» هم از آن حضرت(ع) نقل کرده که فرمودند:

پيش از اين امر (ظهور) ماه گرفتگي خواهد بود؛ که پنج روز مانده (به انتهاي ماه) و خورشيد گرفتگي در روز پانزدهم که هر دو در ماه رمضان خواهد بود و به اين ترتيب حساب منجمان به هم ميريزد.

ابوبصير هم از امام صادق(ع) نقل ميکند که حضرت فرمودند:

نشانة قيام حضرت مهدي(ع) کسوف خورشيد در بيست و سوم يا چهاردهم ماه رمضان است. 6

خسوف ماه معمولاً به جهت قرار گرفتن زمين در ميان خورشيد و ماه رخ ميدهد که زمان آن هم در نيمة ماههاي قمري است. کسوف خوشيد هم غالباً زماني مشاهده ميشود که ماه بين زمين و خورشيد قرار گيرد و زمان آن

هم در آخر ماههاي قمري است. چنين حادثهاي (که دچار بدأ 7 هم نخواهد شد) در زماني غير از زمان عادي آن ـ بنا برگفته روايات ـ با فرض احتمالات زير ممکن ميشود:

احتمال اول: اين قضيه معجزهگونه و از طريق يکي از اسباب و علل عادي (وناشناخته) انجام شود.

البته با اختلافي ساده و آن هم آگاهي ما از زمان وقوع آن است، که البته طريقه حدوث اين اعجاز يا کيفيت شکلگيري را نميتوانيم تصور کنيم و همين قدر کافي است که بدانيم اين معجزه انجام ميشود و آن هم معجزهاي که از زمان هبوط حضرت آدم(ع) تا کنون سابقه نداشته است و لذا محاسبات ستارهشناسان را برهم ميزند.

احتمال دوم: به واسطة ممانعت جسمي بزرگ رخ ميدهد.

ممکن است يکي از اشياء سرگردان در فضا (بنا بر گفته دانشمندان) به منظومة شمسي نزديک شده و با قرار گرفتن در مقابل خورشيد مانع رسيدن آفتاب به زمين شود و کسوف پس از ده روز پيش بيايد و همين شيء در اواخر ماه هم که ماه به شکل هلال ديده ميشود در برابر آن قرار گيرد و بر حسب سرعت و حجم آن شيء خسوف کلي يا جزيي رخ دهد. از جمله نشانههايي که براي ظهور ذکر شده است و بيارتباط با اين بخش از مطالب نيست اين است که نور خورشيد از زمان طلوعش تا 23 از روز ناپديد ميشود که اين به جهت آن است که شيء فضايي بين خورشيد و زمين قرار گرفته و به مدت 23 از طول روز مانع رسيدن آفتاب 8 به زمين ميشود که بالطبع با کسوفي که از يک تا سه ساعت طول ميکشد، متفاوت است.

احتمال سوم: به جهت تغييرات دروني خود خورشيد.

تعبير علمي اين مطلب از اين قرار است که ممکن است انفجارهاي عظيم يا تغييرات فيزيکي خاصي در خورشيد پديد آيد طوري که مدت مشخصي

اشعه خورشيد به اطراف پراکنده نگردد و يا اينکه انفجارهاي پشت سر هم ماه رمضان در خورشيد، کسوف اواسط ماه را به دنبال داشته باشد و در آخر ماه که از ماه هلالي بيش پيدا نيست، خسوف را؛ که اين احتمال نزديکترين و جديترين احتمالات است خصوصاً اگر اين دو را به آيات و نشانههايي که از آسمان است و در بحث حوادث ماه رجب به آنها پرداختيم، ضميمه کنيم، ميتوان آنها را هم با اين احتمال توجيه کرد: توقف خورشيد در زمان سفياني ممکن است که ناشي از انفجاري قوي در خورشيد باشد که مانع حرکت کردن خورشيد شود يا حرکت آرامي که مانند بازگشت عمل آن براي مدت دو يا سه ساعت باشد يا ظاهر شدن بدني نمايان در قرص خورشيد (از جمله حوادث ماه رجب) هم ممکن است ناشي از انفجاري قوي در خورشيد باشد که وقتي در سطح خورشيد گسترش يابد به شکل سينه و صورت انسان به نظر برسد. دانشمندان متأخر به حدوث چنين جرياني در خورشيد که در حديث هم ميتوان تأکيد بر چنين مطلبي را يافت اشاره کردهاند. اميرالمؤمنين(ع) طي حديثي طولاني پس از ذکر صيحه و نداي آسماني ماه رمضان (در بيست و سوم ماه) ميفرمايند:

از فرداي آن، هنگام ظهر خورشيد رنگارنگ و سپس زرد شده و در نهايت سياه و تاريک ميشود. 9

تاريکي خورشيد خود دليل روشني است براي وقوع خسوف ماه در روز (بيست و پنجم آن ماه رمضان)

و شايد اين تفسير بهترين تفسير علمي و نزديکترين احتمال به واقعيت باشد که احدي پيش از اين بدان اشاره نکرده است و پس از تفکر جدي و عميق در باب نشانههاي ظهور و آيات آسماني که الزاماً نبايد اين حوادث معجزه باشند، حاصل شده است. 10



پي نوشتها :

1 . بحارالانوار، ج52، ص272؛ بشارةالاسلام، ص142؛ بيانالائمه(ع)، ج2، ص686.

2 . بحارالانوار، ج52، ص271؛ السفياني، فقيه، ص123.

3 . بحارالانوار، ج52، ص302؛ السفياني، ص122.

4 . الغيبة، نعماني، ص203؛ السفياني، ص122.

5 . الارشاد، شيخ مفيد، ج2، ص374؛ الغيبة، نعماني، ص181، اعلامالوري، ص429؛ الغيبة شيخ طوسي، ص270، بشارةالاسلام، ص96؛ يومالخلاص، ص516؛ تاريخ مابعدالظهور، ص118.

6 . الغيبة، نعماني، ص182؛ بشارةالاسلام، ص97؛ تاريخ الغيبةالکبري، ص479؛ يومالخلاص، ص517.

7 . به زودي در همين مجموعه به مسأله بدأ خواهيم پرداخت.

8 . الممهدون للمهدي(ع)، ص37.

9 . بحارالانوار، ج52، ص275؛ بشارةالاسلام، صص59 و 70.

10. البته بايد توجه داشته باشيم که خود مؤلّف در نهايت آن را احتمال ميشمرد و هر چند هم که احتمال قوي باشد باز يقينآور نيست بدين معنا که الزاماً نبايد چنين باشد و امکان معجزه بودن اين جريانات خالي از وجه نيست؛ چرا که اگر بنا بود به هر حال اين مطالب به زودي تفسير علمي آنها توسط دانشمندان آن عصر بيان شود که ديگر تعبير کردن از آن به آيه (قرآن از معجزه به آيه تعبير ياد ميکند) چندان موجه نميباشد و مردم با اتکاء به گفته دانشمندان هيجان خود را نسبت به اين جريان از دست داده و مسلمانان هم به عنوان يک حادثه دهشتناک نماز آياتي خوانده و از آن روي ميگردانند و اين با آنچه در ابتداي سخن دربارة دو دليل حدوث اين دو حادثه گفته شد متناقض است. به طور خلاصه بايد گفت اگر بنا بود که اين جريان فوراً تفسير علمي آن بيان شود نخواهد توانست آيه يا علامتي براي ظهور شمرده شود يا حداقل در احاديث ديگر لازم نبود اين همه روي آنها تکيه شود و گذرا به آن اشارهاي ميکردند. واللهعالم (مترجم).

راس و گرسنگي و کشتارها و مرگ و ميرها ميباشد و حوادث و اتفاقات اين سال به ظهور حضرت مهدي(ع) منتهي شده جهان پر از عدل و قسط ميگردد.

پس از ذکر اين احاديث که اشارهاي گذرا به احاديث سال ظهور داشتند طي بخشهاي آتي به احاديثي که دقيقترين سال و خصوصاً نيمه دوم آن را توصيف ميکنند، خواهيم پرداخت.

ادامه دارد



پي نوشتها :

1. غيبت نعماني، ص 179،بحارالانوار، ج 52، ص 240؛ بشارةالاسلام، ص122.

2. بحاراالانوار، ج52، ص210؛ بشارةالاسلام، ص123.

3. غيبةالنعماني، ص171؛ بحارالانوار، ج52، ص232.

4. به مسأله بدأ درشمارههاي بعدي مفصلاً خواهيم پرداخت.

5. الغيبة، شيخ طوسي ص267، بحارالانوار، ج52، ص209؛ بشارةالاسلام 14.

6. الارشاد، شيخ مفيد، ج2، ص279؛ کمالالدين، ص649؛ الغيبة، شيخ طوسي، ص267؛ اعلام الوري. ص426.

7. اعلام الوري، ص430؛ بحارالانوار، ج2، ص291؛ منتخب الاثر، ص464.

8. الارشاد، شيخ مفيد، ج2، ص379؛ اعلام الوري، ص430.

9. اعلام الوري، ص428؛ بشارةالاسلام، ص125؛ الارشاد، شيخ مفيد ج2، ص377.

10. اعلامالوري، 429، الغيبة، شيخ طوسي، 269.

11. اعلام الوري، ص429؛ بشارةالاسلام، ص125؛ الارشاد، شيخ مفيد ج2، ص377؛ الغيبة شيخ طوسي، ص274.

12. يومالخلاص، ص543، بيان الائمه(ع) ج2، ص431.

13. کمالالدين، ص655، بحارالانوار ج52، ص182.

14. المهدي والممهدون، ص 49، کمالالدين ص655، بحارالانوارج52، ص182.

15. کمالالدين، ص655، بحارالانوار، ج52، ص182.

16. کمالالدين، ص655، بحارالانوار ج