شرح دعاي ندبه -5



فقتل من قتل و سبي من سبي واقصي من اقصي

پس کشته شدند آن کساني که کشته شدند و اسير شدند آنان که اسير شدند، واز وطن آواره شدند آن کساني که آواره شدند.

دشمنان دين، اولاد پيغمبر،صلي الله عليه وآله، را سه دسته کردند، يک دسته را مانند علي وحسن و حسين و ساير ائمه وسادات بني الحسن کشتند و يک دسته را مانند اهل بيت سيدالشهدااسير نموده شهر به شهر گردانيدندو دسته ديگر را از وطن آواره کردند، حضرت امير، عليه السلام،در نجف دفن شد و سيدالشهدا،عليه السلام، در کربلا. و امام موسي، عليه السلام، و امام جواد،عليه السلام، در کاظمين و امام رضا، عليه السلام، در خراسان وامام علي النقي، عليه السلام، و امام حسن عسکري، عليه السلام، درسامرا دفن شدند و امامزادگان وسادات از ترس دشمنان متفرق دربلاد گرديدند.



«منهال بن عمر طايي » در مسجدجامع شام و به قولي در بازار، کنارخرابه خدمت حضرت زين العابدين، عليه السلام، رسيد،ديد به عصا تکيه داده و ساقهاي پاي او مانند دو ني، ضعيف و باريک شده و خون از او مي ريخت و رنگ آنحضرت زرد گرديده عرض کرد:چگونه صبح کرديد؟ فرمود: چگونه باشد حال کسي که اسير يزيد است،زنان و کودکان ما تا حال غذايي سير نخورده، و چادر تمامي به سرندارند، و هميشه در حال نوحه وگريه مي باشند. مثل ما اهل بيت مثل بني اسرائيل شده که فرعونيان پسران ايشان را مي کشتند و زنها رابا لت باقي مي گذاشتند.



عرب به واسطه پيغمبر،صلي الله عليه وآله، بر عجم افتخارکردند و قريش به نام آن حضرت برعرب مباهات نمودند و ما که خانواده آن حضرت باشيم بعضي را به قتل رسانيده و دسته اي رااسير و اطراف شهرها گردانيدند، وحق ما را غصب نمودند و بالاي منبرها ما و پدران ما را سب و شتم مي کنند، و هرگاه يزيد ما را بطلبد مارا گمان آنست که براي قتل،مي طلبد، بعد فرمود: «انا لله و انااليه راجعون » منهال مهيار شاعر،خوب گفته است:



يعظمون له اعوار منبره و تحت ارجلهم اولاده و ضعوا باي حکم بنوه يتبعونکم و فخرکم انکم صحب له تبع



اين امت براي احترام پيغمبر،صلي الله عليه وآله، چوبهاي منبر او راتعظيم مي کنند، ولي اولاد او را زيرپاي نهادند، فرزندان او در هر حکمي بايد تابع شما باشند. با اينکه فخرشما آنست که از تابعين و اصحاب اوييد، منهال گفت: حال به کجامي رويد؟ فرمود: جايي که ما رامنزل داده اند سقف ندارد و آفتاب ما را اذيت مي کند، از شدت ضعف براي استراحت بيرون آمده ام وبايد زود به آن مکان برگردم.



ناگاه زني بيرون آمده صدا زدکه: به کجا مي روي؟ کنايه از آن که برگرد به خرابه مي ترسم غلامان يزيد ترا اذيت نمايند.



و جري القضاء لهم بما يرجي له حسن المثوبه اذ کانت الارض لله يورثها من يشاء من عباده،والعاقبة للمتقين و سبحان ربناان کان وعد ربنا لمفعولا و لن يخلف الله وعده وهوالعزيزالحکيم.



و قضا و تقدير حق براي ايشان جاري شد به مصيبتي که در مقابل آن اميدسزاي نيک و عاقبت خوبي مي باشد. زيراکه زمين ملک خداوند است و آنرا ميراث هرکه بخواهد از بندگان خود قرار مي دهدو عاقبت کار براي پرهيزکاران است. ومنزه است خداي ما از عجز. بدرستي که وعده خدا عملي خواهد شد. و خدا در وعده خود خلف نمي کند. و اوست غالب و حکيم.



شرح وظيفه هفدهم: اعتقاد به اينکه سر مظلوميت اين خانواده احياي دين است و در اين قطعه آن را بيان مي کند، که اگر از راه حکمت وامتحان براي مردم مدتي دشمنان دين مانند، بني اميه و بني عباس،غالب شدند و داراي رياستي شدند،و خداوند راضي شد که مصيبتهايي بر ائمه دين وارد آيد، براي آنست که اهل ظلم منقرض گردند و دين رونق گيرد و مذهب حق غالب وشايع گردد، پس اين مصيبتها لطف است که شرح آن در صفحه 15 گفته شد و براي آن استدلال مي کند به آيه 128 سوره (7) اعراف:



ان الارض لله يورثها من يشاءمن عباده والعاقبة للمتقين.



و مراد از آيه اينست که زمين ملک خدا است و آن را نصيب بندگان پرهيزکار خود قرار داده وعاقبت براي ايشان است.



و خدا وعده فرموده که دين حق غالب گردد، و اين امر واقع خواهدشد زيرا که اگر کسي به وعده خودعمل نکند يا از راه عجز است يا آنکه کار او از راه دانايي و حکمت خارج است و نيز به آيه 108 سوره (17)بني اسرائيل: «سبحان ربنا ان کان وعد ربنا لمفعولا» استدلال مي کنديعني که خدا منزه از عجز و نقص است و مسلم است که وعده او واقع خواهد شد.



و به آيه 47 سوره حج (22): «ولن يخلف الله وعده » استدلال مي کند که چون خداوند حکيم است خلف نمي کند و به اين آيه قرآن: «وهو العزيز الحکيم » استدلال مي کند: که خدا عزيز و غالب است پس عجز بر او روانيست و خداخلف نمي کند.



فعلي الاطائب من اهل بيت محمد و علي، صلي الله عليهماوآلهما، فليبک الباکون واياهم فليندب النادبون و لمثلهم فلتذرف الدموع وليصرخ الصارخون و يضج الضاجون ويعج العاجون



پس بر پاکيزگان از خانواده محمد وعلي، صلي الله عليهما، بايد گريه کنندگريه کنندگان و بر ايشان ناله زنند، ناله زنندگان و براي مثل ايشان بايدريخته شود اشکها، و شيون کنندشيون کنندگان و صيحه بزنند صيحه زنان و آه برآورند آه برآوردندگان.



شرح وظيفه هجدهم: گريه و ندبه وعزاداري بر مصيبات اهل بيت است و اين قطعه دعا تفريع بر قطعه سابق است. و علت اينکه گريه و ناله وشيون بر مصيبات اهل بيت ازمستحبات مؤکده است براي دو امرباشد: اول آنکه مظلوميت ايشان چون براي حفظ دين و بقاي مذهب حق بوده و نفع آن به همه عالميان رسيده، بايد همه مردم بر ايشان گريه کنند و عزاداري نمايند.



دوم، آنکه به گريه بر ايشان واقامه مجلس عزا و اجتماع در آن اقامه حق و اثبات حقانيت ايشان وابطال طريقه دشمنان ايشان شايع مي شود. لذا اين امر از تکاليف ومستحبات مؤکده است و از قطعه سابق معلوم شد که مظلوميت ايشان براي برطرف کردن دشمنان دين و بقاي شريعت است. اين شعرمنسوب به اميرالمؤمنين، عليه السلام، است که در زمان خلفافرموده:



ليبک علي الاسلام من کان باکيا و قد ترکت ارکانه و معاليه



بايد بر اسلام گريه کند هرکه گريان باشد، زيرا رها شد ستونها ونشانه هاي اسلام.



و حضرت رضا، عليه السلام، به «ريان بن شبيب » فرمود:



يابن شبيبان کنت باکيا لشئئ فبک للحسين بن علي بن ابي طالب. فانه ذبح کما يذبح الکبش، و قتل معه من اهلبيته ثمانية عشر رجلا ما لهم في الارض شبيهون.



اي پسر شبيب اگر گريه کني بر چيزي پس براي حسين بن علي، عليه السلام، گريه کن که او را ذبح نمودند مانند ذبح گوسفند،و کشته شد با او هيجده مرد از خانواده اوکه نبود، براي ايشان شبيه و نظيري.



تا آنکه فرمود از جدم رسيده که اگر بر حسين گريه کني به حدي که اشک بر رخساره ات جاري شود،خدا تمام گناهان تو را مي بخشد.کوچک باشد يا بزرگ، کم باشد يابسيار. اي پسر شبيب اگر خواهي در قيامت هيچ گناهي بر تو نباشد.زيارت کن حسين، عليه السلام، را واگر خواهي در غرفه هاي بهشت باپيغمبر، صلي الله عليه وآله، باشي لعن بر کشندگان حضرت حسين،عليه السلام، کن، و اگر خواهي ثواب شهدا به تو برسد بگو: يا ليتني کنت معهم فافوز فوزا عظيما.



و اگر خواهي در درجات بهشت با ما باشي در اندوه ما اندوهناک ودر شادي ما شاد باش، و بر تو بادبه ولايت ما، که اگر مردي سنگي رادوست دارد خدا او را با آن محشورفرمايد.



و از ابوهرون بن مکفوف نقل شده که خدمت حضرت صادق،عليه السلام، رسيدم فرمود مرثيه بخوان، پس خواندم. فرمود بلند ودلسوز بخوان همچنانکه بر سر قبراو باشي، پس اين شعر را خواندم:



امرر علي جدث الحسين فقل لاعظمه الزکية



يعني بر پيکر حسين گذر کن،پس بگو به استخوانهاي پاکيزه اش،ديدم آن حضرت گريان شد. پس خودداري کردم، فرمود باز بخوان،و مرثيه را زياد کن. پس من خواندم و آن حضرت گريست و صداي زنان حرم هم به گريه بلند شد، چون ساکت شدند فرمود:



من انشد في الحسين شعرا فابکي واحدا فله الجن



هرکه شعري درباره حسين بخواند.پس يک نفر را بگرياند براي اوست بهشت



باز فرمود: هرکه ياد حسين کندو بگريد، براي او است بهشت، وهرکه تباکي کند جاي او در بهشت است.



و حضرت اميرالمؤمنين،عليه السلام، فرمود:



ان الله اطلع الي اهل الارض فاختار لنا شيعة ينصروننا ويفرحون لفرحنا و يحزنون لحزنناو يبذلون اموالهم و انفسهم فينااولئک منا و الينا.



خدا نظري به سوي زمين کرد، پس ما راستود و شيعياني براي ما برگزيد که ياري ما مي نمايند. و به شادي ما شاد و به اندوه ما اندوهناک مي باشند، و نفوس واموال خود را در راه ما بذل مي کنند. اين گروه از مايند، و بازگشت ايشان به سوي ما است.



و در خبر است که چون پيغمبر،صلي الله عليه وآله، خبر شهادت حسين را به فاطمه داد، فاطمه سخت گريان شد و سؤال کرد که: اين امردر چه زماني است. فرمود: درزماني است که من و تو و علي وفات نموده ايم، پس گريه فاطمه زيادترشد و پرسيد: که براي حسين،عليه السلام، اقامه عزا و گريه مي کند؟ فرمود:



يا فاطمة ان نساء امتي يبکون علي نساء اهل بيتي و رجالهم يبکون علي رجال اهل بيتي. ويجددون العزاء جيلا بعد جيل في کل سنة فاذا کان يوم القيامة،تشفعين انت للنساء و انا اشفع للرجال، و کل من بکي منهم علي مصاب الحسين، عليه السلام،اخذنا بيده و ادخلناه الجنة يافاطمة کل عين باکية الا عين بکت علي مصاب الحسين فانها ضاحکة مستبشرة بنعيم الجنة.



اي فاطمه زنان امت من بر زنان اهل بيت من مي گريند و مردان ايشان بر مردان اهل بيت من، و عزاي حسين، عليه السلام،را تجديد مي نمايند. دسته اي بعد ازدسته اي در هر سال. پس روز قيامت که برپاي مي شود تو زنان را شفاعت مي کني ومن مردان را و هرکه بر مصيبت حسين،عليه السلام، گريه کرده است، دست او رامي گيريم. و او را در داخل بهشت مي نماييم. اي فاطمه هر چشمي روزقيامت گريانست مگر چشمي که برمصيبت حسين گريسته، که آن چشم به نعمت بهشت خوشنود و خندانست.



از بحار نقل است که: سيد علي حسيني گويد: در مشهد حضرت رضا، عليه السلام، بوديم روزعاشورا، يکي از رفقا مقتل مي خواندرسيد به اين روايت که حضرت باقر، عليه السلام، فرموده: من ذرفت عيناه علي مصاب الحسين و لو کان مثل جناح البعوضة غفرالله له ذنوبه و لو کانت مثل زبد البحر



هرکه دو چشمان او بر مصيبت حسين گريان شود، اگرچه به مقدار بال پشه اي باشد، خداي گناهان او را بيامرزد و اگرچه به مقدار کف دريا باشد.



مردي نادان که خود را عالم مي دانست منکر اين خبر شد و گفت:اين خبر به عقل درست نمي آيد. و بااو مباحثه کرديم و از عناد خوددست برنداشت و چون شب به خواب رفت قيامت را به خواب ديد.حشر مردمان و ميزان اعمال و پل صراط. و تطائر کتب و شعله نيران و زينتهاي جنان همه را مشاهده نمود، در اين حال تشنگي خت براو غالب شده، در طلب آب برآمد،حوضي ديد طولاني و پهناور که آب آن به نظر از برف سردتر و از عسل گواراتر و دو مرد و يکزن سياه پوش که نور ايشان صحراي محشر را روشن نموده در کنار آن جاي داشتند و از شدت اندوه اشک از چشم ايشان جاري بود.



از نام ايشان جويا شد، گفتند آن دو مرد پيغمبر، صلي الله عليه وآله،و علي، عليه السلام. آن زن فاطمه زهرا، سلام الله عليها، است پرسيدچرا سياه پوش و گريانند؟ گفتند: آيانمي داني ايام عاشورا و شهادت حسين، عليه السلام، است. پس نزدفاطمه، عليهاالسلام، رفت و طلب آب نمود، فاطمه نظر تندي به او کرد وفرمود: چگونه آب مي خواهي، و تومنکر ثواب گريه بر مصائب حسين فرزند من مي باشي؟ با اينکه او را به ظلم کشتند و آب را از او منع نمودند، پس ترسان از خواب بيدارشد، و از گفته خود پشيمان شده استغفار نمود، و از همنشينان عذرخواهي کرد.



و در خبر است که چون آيه 78سوره بقره (2) «و اخذنا ميثاقکم لاتسفکون دمائکم » نازل شد که خدادر آن مذمت مي فرمايد يهود را که تکذيب انبيا نمودند و اوليا را کشتند.پيغمبر، صلي الله عليه وآله، فرمود:بعد از من دسته اي از يهود امت من نيز شريعت مرا تغيير مي دهند وحسن و حسين را با عده ديگر ازفرزندان من به قتل مي رسانند همچنانکه يهود زکريا و يحيي راکشتند، و لعنت خدا باد بر ايشان ودوستان ايشان و بر آنان که بدون تقيه بر ايشان لعن نکنند. الا وصلي الله علي الباکين علي الحسين، عليه السلام،والمقيمين عزائه. همانا رحمت خداي بر گريه کنندگان بر حسين، عليه السلام، وبر کساني که مجلس عزاي او را برپامي نمايند و فرشتگان، اشک ايشان را ضبط مي کنند به امر خدا و آن رابه آب بهشتي که براي ايشان مهياشده ممزوج مي نمايند، و هزار برابربر گوارايي و شيريني آن فزوده شود.



و در خبر است که «مسمع بن کردين » خدمت حضرت صادق،عليه السلام، رسيد، حضرت فرمود:اي مسمع تو اهل عراقي، آيا به زيارت جدم حسين، عليه السلام،مي روي؟ گفت: از بني اميه مي ترسم و من شهرتي دارم از اين جهت در پنهاني هم نمي توانم به زيارت بروم.



فرمود: آيا هيچ از مصائب او يادمي کني و بر او گريه مي کني، گفت:بلي هرگاه ياد او مي کنم چشمانم پراز اشک مي شود. فرمود:



رحم الله دمعتک، اما انک من الذين يعدون في اهل الجزع لناوالذين يفرحون لفرحنا و يحزنون لحزننا و يخافون لخوفنا ويامنون اذا امناخدا رحمت کند اشک چشم تو را، تو درشمار کساني باشي که اهل جزع بر ماهستند، و در شادي ما شاد، و در اندوه مااندوهناکند و براي خوف ما خائف؟ و درزمان ايمني ما ايمن اند.



اي مسمع! وقت مرگ پدران من به بالين تو حاضر مي شوند وسفارش تو را به عزرائيل مي کنند. وعزرائيل از مادر به تو مهربانترشود. تو را به آساني قبض روح کند، و پيش از مرگ بشارت بهشت به تو مي دهند، و از معاوية بن وهب رسيده که حضرت صادق،عليه السلام، در حال سجده، دعا به زائرين و گريه کنندگان مي نمود، ودر آن حال مي گفت:



وارحم تلک الاعين التي جرت دموعها رحمة لنا وارحم تلک القلوب التي جزعت و احترقت لناو ارحم تلک الصرخة التي کانت لنا. اللهم اني استودعک تلک الانفس و تلک الابدان حتي ترويهم من الحوض يوم العطش.



رحمت کن بر آن چشمهايي که بر ما اشک مي ريزند و رحمت کن بر آن دلهايي که برما جزع مي کند و مي سوزد، و رحمت کن برآن فرياد و ناله هايي که براي ما مي کنند.خدايا اين نفوس و بدنها را به تو امانت مي سپاريم تا ايشان را در تشنگي قيامت از حوض کوثر سيراب کني



اين الحسن اين الحسين. اين ابناءالحسين صالح بعد صالح وصادق. اين السبيل بعد السبيل.اين الخيرة بعد الخيرة اين الشموس الطالعة، اين الاقمارالمنيرة اين الانجم الزاهرة. اين اعلام الدين و قواعد العلم.



کجا شدند حسن و حسين و کجايندفرزندان حسين هر شايسته پس ازشايسته اي؟ و هر راستگويي پس ازراستگويي، کجايند آنان که راهنما به سوي خدا بودند يکي پس از ديگري؟کجايند برگزيدگان خدايي هريک پس ازديگري کجايند آفتابهاي طلوع کننده؟کجايند ماههاي نوردهنده؟ کجايندستارگان درخشنده؟ کجايند نشانه هاي دين و ستونهاي علم.



شرح وظيفه نوزدهم: ندبه کردن وناله کردن در فراق پيشوايان وپرستاران دين، و اين فقرات تعليم به طريق گريه و شيون کردن به شيعيان است که مانند کسي که براي عزيز خود ديوانه وار فرياد وشيون مي کند براي مظلوميت وفراق ائمه اطهار نيز گريه و بي تابي نمايند. و در اين دعا به ده طريق عبارت ندبه مي کند: 1. به کلمه اين يعني اين بزرگان دين کجايند؟ 2. به کلمه بابي انت و امي، يعني پدر ومادرم فداي تو باد 3. به کلمه ندا که امام زمان را ندا مي کند، 4.به کلمه ليت شعري، 5. به کلمه عزيز علي، 6.به کلمه بنفسي انت، 7. به کلمه الي متي، 8. به کلمه هل، 9. به کلمه متي،10. به خدا استغاثه کردند که شرح هر يک مفصلا مي آيد و صالح به معني شايسته و از القاب اميرالمؤمنين، عليه السلام، است که در تفسير آيه 4 سوره تحريم (66):



فان الله هو مولاه و جبرئيل وصالح المؤمنين.

خدا و جبرئيل و مؤمنان شايسته،ياور پيغمبرند.



نقل است از مجمع از حضرت باقر، عليه السلام، که پيغمبر،صلي الله عليه وآله، دو مرتبه حضرت علي، عليه السلام، رامعرفي فرمود: يکي در موقعي که فرمود: من کنت مولاه فعلي مولاه وديگر چون اين آيه نازل شد دست علي، عليه السلام، را گرفت و فرمود:ايهاالناس هذا صالح المؤمنين. واز اسماء بنت عميس رسيد که پيغمبر، صلي الله عليه وآله، فرمود:صالح المؤمنين علي بن ابي طالب است.



و صادق به معني راستگو. ولي در اينجا مراد راستگوي در امامت واز القاب ائمه است، که در تفسير آيه 120 سوره توبه (9):

و کونوا مع الصادقين.

با راستگويان باشيد.

از حضرت باقر، عليه السلام،رسيده که فرمود: يعني با آل پيغمبر، صلي الله عليه وآله، باشيد واز حضرت امام رضا، عليه السلام،رسيده که: «الصادقون الائمة » مراداز راستگويان ائمه مي باشند.



و اطلاق شمس و قمر و نجوم برائمه، عليهم السلام، از باب استعاره و تشبيه معقول به محسوس است،که آفتاب و ماه و ستاره ها عالم حس و دنيا را روشن و تاريکي رابرطرف مي نمايند، و ائمه اطهار به انوار علم و فضايل دلهاي عالميان را روشن و تاريکي کفر و ضلالت وجهالت را برطرف مي نمايند و درزيارت وارث است:



اشهد انک کنت نورافي الاصلاب الشامخه والارحام المطهرة.

تو نوري بودي در صلب هاي رفيعه،و رحم هاي پاکيزه.



و شرح آنکه ائمه، عليه السلام،ستون هاي علم مي باشند، چنانکه ازعبارت «انا مدينة العلم و علي بابها» معلوم مي شود. بلکه وجداني است که ائمه، عليه السلام،سرچشمه علوم مي باشند.



توضيح: اين ناله ها و ندبه ها واجتماعات و صداي شيعيان سبب ترقي عالم تشيع و شکست دشمنان دين است، و اگر اين طريقه از اول نبود اين مذهب ضعيف، بلکه منسوخ مي گرديد.



به نداي مظلوميت حسين،عليه السلام، خلافت بني اميه منقرض و افراد ايشان تا آخر نابودشدند.