وظايف منتظران -3



آثار زيادي با هدف آشنا ساختن مردم با وظايف خطيرشان در دوره غيبت کبري تأليف و منتشر شده است به عنوان مثال در کتاب ارزشمند »مکيال المکارم« به حدود هشتاد تکليف از تکاليفي که يک فرد شيعه بايد در دوره غيبت آنها را رعايت کند اشاره شده است.

در اثر حاضر که با استفاده از احاديث اهل بيت، عليهم السلام، تدوين شده است به نحو اختصار حدود بيست تکليف از تکاليف زمان غيبت با زباني روان و ساده (به گونه اي که همه اقشار مخصوصاً قشر جوان بتوانند از آن استفاده نمايند) مورد بررسي قرار مي گيرد. عناوين برخي از اين تکاليف عبارتند از: شناخت امام، عليه السلام، انتظار فرج، خودسازي، پيروي از فقهاي جامع الشرايط، همياري اجتماعي، دعا براي فرج امام زمان، عليه السلام، اداي حقوق و اطاعت از دستورات امام، عليه السلام، و...

مجموعه احاديث در ضمن هشتاد صفحه و در قطع جيبي چاپ و منتشر شده است يکي از وظايفي که در کتاب از آن ياد شده مي شود اصل انتظار است که عين عبارت اين بخش به جهت آشنايي با نوع نگارش اثر حاضر ذکر مي شود:

انتظار: همانند کسي که در پي شب يلدايي، خسته از ظلمت تيرگي چشم به افق دوخته و دميدن خورشيد را آرزو مي کند. همانند کسي که در بياباني بي انتها سرگردان مانده و تنها و وحشت زده رهنمايي مي طلبد. همانند کسي که پس از تشنگي هاي بسيار با پنجه هايي دردمند زمين را کنده و در آرزوي جوشش آبي گوارا »له له« مي زند.

همانند کسي که در قحط سال بي باران، در کنار مزرعه عطش زده اش به اميد پديدار گشتن ابر رحمت ديده به کرانه هاي آسمان دوخته است. همانند کسي که در حين بالا رفتن از کوهي پايش لغزيده و دست به سنگي گرفته و کمک کننده اي را فرياد مي کند. همانند کسي که در کنار بستر بيمار عزيز ترسان از جان دادن او، ورود طبيبي درد آشنا را لحظه شماري مي کند؛ بايد انتظار کشيد، بايد ديده به راه امام زمان، عليه السلام، بود بايد هر صبح و شام چشم انتظار فرج ماند.1

منتظر ظهور امام زمان، عليه السلام، بودن، حرکت به سوي ظهور و عمل به آرمانهاي موعود است و چنين انتظاري خود فرج و گشايش به حساب مي آيد.2

جامعه منتظر جامعه اي پويا است. جامعه اي متحرک و فعال است که حاکميت طاغوت را نفي مي کند و بي عدالتي را برنمي تابد.

انسان منتظر انساني کوشاست، انساني جهادگر و مبارز است که در مسير اقامه توحيد و استقرار ولايت از نثار هر چه دارد دريغ نمي ورزد. »المنتظر لأمرنا کالمتشحّط بدمه في سبيل اللّه«؛ کسي که چشم انتظار1 حاکميت ما باشد مانند مجاهدي است که در راه خدا به خون خويش غلتيده باشد.



پي نوشتها:

1. بحارالانوار، ج52، ص145: »عن الصادق، عليه السلام، فتوقعوا الفرج کل صباح و مساء«.

2. بحارالانوار، ج52، ص128: »عن الرضا، عليه السلام، أليس انتظار الفرج من الفرج؟«

3. کمال الدين، ص645.