حضرت مهدي و نويدهاي ظهورش در قرآن کريم



ترديدي نيست که از نظر جامعه اسلامي، کليه مفاهيم و معتقدات اصيل اسلامي ريشه در کلام الهي دارد و عقيده به ظهور حضرت مهدي(عليه السلام) نيز که يکي از معتقدات اصيل اسلامي است، صورت کلّي و مايه اساسي آن در کتاب خدا «قرآن کريم» تجلّي يافته و اين کتاب بزرگ آسماني در اين زمينه نيز مانند زمينه هاي ديگر يک، بحث کلّي و اُصولي مطرح نموده و فرا رسيدن آن روز فرخنده و مبارک را به تمام پيروان اسلام بشارت داده است.

در اين زمينه، آيات متعددي در قرآن کريم وارد شده است که پيشوايان ديني آنها را به وجود مقدّس مهدي(عليه السلام) و ظهور مبارک آن حضرت تفسير و تأويل کرده اند. ما براي مزيد اطّلاع و اثبات مدّعاي خود آنها را در اينجا مي آوريم.

اينک آياتي که به وجود مقدس مهدي(عليه السلام) تفسير و يا تأويل شده است:

1 ـ سوره بقره

آيه اوّل:

(هُديً لِلمُتَّقينَ * اَلَّذينَ يُؤمِنُونَ بِالغَيبِ)( [78] )

«(قرآن) هدايت است براي پرهيزکاران، آنان که به غيب ايمان مي آورند».

جابر بن عبدالله انصاري ضمن نقل حديث مفصلي گويد:

جندل بن جنادة بن جبير يهودي نزد رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) آمد ]و پس از دريافت پاسخ سؤالي که مطرح نمود، اسلام آورد[ آنگاه در باره اوصياي رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم)از آن حضرت پرسش نمود. پيامبر خدا در جواب او نام يکايک آنان را بر شمرد تا اين که فرمود:

«. . . پس از او ]يعني بعد از امام حسن عسکري(عليه السلام) [فرزندش محمّد است که مهدي، قائم و حجّت خوانده مي شود. او از ديده ها پنهان مي شود و سپس ظاهر مي گردد، و هنگامي که ظهور کند زمين را پر از عدل و داد خواهد نمود همان گونه که پر از ظلم و ستم شده است».

سپس فرمود:

«خوشا به حال آنان که در زمان غيبت او صبر مي کنند و خوشا به حال کساني که در محبّت آنها ثابت قدم مي مانند آنها همان اهل تقوا هستند که خداوند در کتاب خود توصيفشان نموده و فرموده است:

(هُديً لِلمُتَّقينَ * الَّذِينَ يُؤمِنُونَ بِالغَيبِ)( [79] )( [80] )

امام صادق(عليه السلام) نيز در تفسير اين آيه فرموده است:

« متّقين، شيعيان عليّ بن ابي طالب(عليه السلام) هستند، و غيب، حجت غايب است».( [81] )

در حديث ديگري در همين رابطه آمده است که فرمود:

« «اَلَّذين يُؤمِنونَ بِالغَيب»، در حق کساني است که به قيام حضرت قائم(عليه السلام)ايمان بياورند و آن را حق بدانند».( [82] )

آنچه از اين أحاديث استفاده مي شود اين است که:

«مقصود از متقين، همان مؤمنان به حضرت مهدي(عليه السلام)مي باشند و غيب خود آن حضرت است. چرا که غيب چيزي است که از حواس پنجگانه پنهان باشد و همان گونه که خداوند و جهان آخرت غيب محسوب مي شود ـ بدين دليل که با حواس پنجگانه درک نمي شود ـ حضرت مهدي(عليه السلام) نيز غيب است. چرا که آن حضرت در زمان غيبت با رؤيتي عمومي که به واسطه آن شناخته شود، ديده نمي شود. ]يعني يا کسي ايشان را نمي بيند و يا اگر هم ]او را به بيند [نمي شناسد، و فقط عدّه اي محدود به زيارت ايشان مشرّف مي شوند[».( [83] )



آيه دوّم:

(وَإذ ابتلي إبراهيمَ رَبُّهُ بِکَلِمات فَأَتَمَّهُنُّ).( [84] )

«هنگامي که حضرت ابراهيم را پروردگارش به وسيله کلماتي آزمود، پس آنها را به انجام رسانيد».

مفضّل بن عمر در تفسير اين آيه مبارکه گويد:

درباره اين آيه مبارکه «وَ إِذِ ابتلي إبراهيمَ رَبُّهُ بِکَلِمات . . .»، از امام صادق(عليه السلام)پرسش نمودم، حضرت فرمود:

«اين همان کلماتي است که حضرت آدم(عليه السلام) از پروردگار خود دريافت نمود. پس توسّط آن کلمات به پيشگاه پروردگار توبه نمود و خداوند توبه اش را پذيرفت.

و جريان توبه چنين بود که حضرت آدم (عليه السلام) عرض کرد:

«يا رَبِّ أَسألُکَ بحقِّ محمّد و عليٍّ و فاطِمَةَ وَ الَحَسَنِ وَ الحُسَين إلاّ تُبتَ عَلَيَّ»

]اي خداي من ! از تو مي خواهم که به واسطه محمّد و علي و فاطمه و حسن و حسين(عليهم السلام) توبه مرا بپذيري! پس خداوند توبه او را پذيرفت که او بسيار توبه پذير و مهربان است[».

گفتم:اي فرزند رسول خدا! مقصود از «فَأتَمَهُّنَّ» در اين آيه چيست؟

فرمود:

«مقصود اين است که: خداوند آنها را تا قائم مهدي(عليه السلام) به اتمام رسانيد و دوازده امام(عليهم السلام) را که 9 تن آنان از فرزندان حسين(عليه السلام) مي باشند، براي او بيان فرمود».( [85] )

در توضيح اين حديث شريف بايد به اين نکته توجّه داشت که:

«. . . ابتلاء به معني امتحان و اختيار است و معناي حديث اين است که خداوند متعال، پيامبر خليل خود حضرت ابراهيم(عليه السلام) را آزمايش نمود و او را با اسامي مبارک رسول الله(صلي الله عليه وآله وسلم) و ائمّه اثني عشر(عليهم السلام) امتحان فرمود. و امّا اين که حقيقت آزمون چه بوده است؟ آيه کريمه در مورد آن سخني نگفته وليکن احاديث شريفه آن را روشن نموده اند، و در آنها چنين آمده است که، آن امتحان، خضوع در برابر افضليّت و برتري آنان، يعني برتري رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) و أهل بيت او(عليهم السلام) و اعتقاد به متابعت (حضرت ابراهيم(عليه السلام)) از ايشان بوده است».( [86] )



آيه سوم:

(وَلَنَبلُوَنَّکُم بِشَيء مِنَ الخَوفِ وَ الجُوعِ وَ نَقص مِنَ الأَموالِ والأَنفُسِ وَالَّثمَراتِ وَ بَشِّرِ الصّابِرينَ).( [87] )

«ما شما را به چيزي از قبيل ترس و گرسنگي و کاهشي در اموال و جانها و محصولات مي آزماييم، و مژده بده به آنها که شکيبا و ثابت قدم هستند».

محمّد بن مسلم گويد: امام صادق(عليه السلام) در تفسير اين آيه فرمود:

«پيش از آمدن قائم(عليه السلام) علامتهايي براي امتحان مؤمنين خواهد بود».

عرض کردم: آن علامتها چيست؟ فرمود:

«بيماري هاي گوناگون که سبب ترس و دلهره است و بالا رفتن نرخها که سبب گرسنگي است و کاهش در اموال و جانها که قحطي و مرگ و مير فراوان است و نقص در محصولات که به نيامدن بالان است. پس در آن موقع به آن ها که در عقيده به ما ثابت مي مانند مژده بده».

آن گاه فرمود:

«اي محمّد! اين تأويل آيه است، و هيچ کس جز آن ها که راسخ در علم اند، تأويل آن را نمي داند، و مائيم راسخان در علم».( [88] )



2 ـ سوره آل عمران

(أَفَغَير دينِ الله يَبغُونَ وَلَهُ أَسلَمَ مَن فِي السَّماواتِ وَالأَرضِ طَوعاً وَ کَرهاً وَ إلَيه يُرجَعُونَ).( [89] )

«آيا جز دين خدا را مي جويند؟ با آن که آنچه در آسمانها و زمين است خواه و ناخواه تسليم او هستند، و به سوي او بازگردانيده مي شوند».

در تفسير اين آيه شريفه و جهاني شدن آيين توحيد و حاکميت آخرين دين خدا بر سرتاسر جهان، روايات چندي از حضرات معصومين(عليهم السلام) رسيده است که به قسمتي از آنها در اينجا تبرّک مي جوئيم:

1 ـ امام باقر(عليه السلام) در مورد ظهور حضرت قائم(عليه السلام) مي فرمايد:

«هنگامي که حضرت قائم(عليه السلام) قيام کند، هيچ آبادي و سرزميني در روي کره زمين باقي نمي ماند مگر اين که نداي «لا إله إلاّ الله و محمّداً رسول الله» در آنجا بلند شود. و اين همان گفتار خداي تعالي است که (وَ لَهُ أَسلَمَ مَن في السّماوَاتِ وَ الأَرضَ . . .)( [90] ) و حضرت صاحب الأمر(عليه السلام)«جزيه» را نمي پذيرد چنان که رسول الله(صلي الله عليه وآله وسلم)مي پذيرفت و اين، همان قول خداي تعالي است که، با کافران بجنگيد تا هيچ فتنه اي باقي نماند و دين تماماً از آن خدا باشد ».( [91] )

2 ـ در تفسير همين آيه شريفه از حضرت امام جعفر صادق(عليه السلام) نقل شده که فرمود:

«هنگامي که حضرت قائم مهدي(عليه السلام) قيام کند هيچ نقطه اي در روي زمين باقي نمي ماند جز اين که بانگ «لا اله الا الله و محمّداً رسول الله» در آنجا بلند شود».( [92] )

3 ـ در مورد همين آيه مبارکه در حديثي از امام کاظم(عليه السلام) در باره حضرت قائم(عليه السلام)چنين مي خوانيم:

ابن بکَير، گويد: از امام کاظم(عليه السلام) در مورد اين آيه شريفه پرسيدم، حضرت فرمود:

«انزلَت فِي القائم(عليه السلام) اِذا خَرَجَ بِاليَهُودِ وَ النَّصاري وَ الصّابئين وَ الزَّنادِقَة و أَهل الرَدَّة وَ الکُفّار، فِي شَرقِ الأرضِ وَ غَربِها فَعَرَضَ عَلَيهِم الإسلام، فَمَن أسلَمَ طَوعاً أمَرَهُ بِالصَّلاةِ و الزَّکاةِ وَ ما يُؤمَرُ بِهِ المُسلِم وَ يَجِبُ لله عَلَيه، وَ مَن لَم يسلم ضَرَبَ عُنُقَهُ حتّي لا يَبقي فِي المَشارِقِ وَ المَغارِبِ أحَدُ إِلاّ وَحَّدَ الله».( [93] )

«اين آيه، در باره حضرت قائم(عليه السلام) نازل شده است. هنگامي که ظاهر شود، آيين مقدّس اسلام را در شرق و غرب جهان، به يهود و نصاري و صائبان و ملحدان و مرتدان و کافران عرضه مي دارد، هر کس آن را از روي ميل و رغبت بپذيرد، به نماز و زکات و ديگر فرائض اسلامي امر مي فرمايد و هر کس امتناع ورزد، گردنش را مي زند تا در همه شرق و غرب جهان جز موحّد و يکتا پرست باقي نماند».

[80] ـ ينابيع المودّة، ج 3 ص 284، باب 76.

[81] ـ بحار الانوار، ج 51، ص 52، ح 29.

[82] ـ همان، ح 28.

[83] ـ موعود قرآن، ص 10.

[84] ـ سوره بقره، آيه 124.

[85] ـ تفسير نور الثقلين، ج 1، ص 120، ح 338 الزام النّاصب، ج 1 ص 179 معاني الأخبار، ص 126 ينابيع المودّة، ج 1، ص 290، باب 24.

[86] ـ موعود قرآن، ص 12

[87] ـ سوره بقره، آيه 155.

[88] ـ ينابيع المودّة، ج 3، ص 235، ح 2، باب 71.

[89] ـ سوره آل عمران، آيه 83.

[90] ـ سوره انفال، آيه 39.

[91] ـ المحجّه، ص 50 و تفسير عياشي، ج 2، ص 65.

[92] ـ ينابيع المودّة، ج 3، ص 236 ، باب 71 ـ تفسير عياشي، ج 1، ص 207، ح 81، تفسير نور الثقلين، ج 1، ص 362 ، ح 229.

[93] ـ تفسير عياشي، ج 1، ص 207، ح 82 المحجه، ص 50، اثبات الهداة، ج 3، ص 549، ح 552 تفسير نور الثقلين، ج 1، ص 362، ح 230.