توجيه حديث


گفتيم: مهم آن است که بدانيم مراد رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله و سلّم از اين دوازده خليفه چه کساني هستند؟ خلفاي بني اميّه نمي شود مراد باشند؛ زيرا آنان چهارده نفر بودند نه دوازده نفر و اسامي آنان به نقل از «مروج الذهب مسعودي» به قرار ذيل مي باشد:

«معاوية بن ابي سفيان، يزيد بن معاويه، معاوية بن يزيد، مروان بن حکم، عبدالملک بن مروان، وليد بن عبدالملک، سليمان بن عبدالملک، عمر بن عبدالعزيز، يزيد بن عبدالملک، هشام بن عبدالملک، وليد بن يزيد بن عبدالملک، يزيد بن الوليد، ابراهيم بن الوليد و مروان محمد الحمار».

خلفاي بني عباس نيز يقيناً منظور نيستند؛ زيرا آنان 37 نفر بودند و از طرف ديگر کساني که غير از اينان خلافت کرده اند عددشان به دوازده نفر نمي رسد و آنان عبارتند از: خلفاي اربعه و امام حسن عليه السّلام و عبداللّه بن زبير. بنابراين بايد اين دوازده نفر را مشخص کرد؛ زيرا قطعاً رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله و سلّم چيز گزافي نفرموده و نيز قصد معماگويي هم - نعوذباللّه - نداشته است.

به نظر شيعه مراد از اين حديث، امامان دوازده گانه يعني علي بن ابي طالب و يازده فرزند او عليهم السّلام هستند. اما روايات برادران اهل سنّت نيز - چنانکه خواهد آمدصريحند در اينکه منظور آن حضرت، «امامان دوازده گانه اند». ولي عجيب اين است که مي بينيم علماي آنان به اين روايات توجّه نکرده و يا از آنها غفلت نموده و تأويلهاي گوناگوني را براي حديث ذکر کرده اند و احتمالات مختلفي را ابراز نموده اند.

حافظبن حجرعسقلاني درذيل حديث فوق،سه احتمال از سه نفر نقل مي کند:

احتمال اوّل: از قاضي عياض است که مي گويد:

«لَعَلَّ الْمُرادَ بِالاِثْنَي عَشَرَ فِي هذِهِ الاَحادِيثِ وَما شابَهَها اَنَّهُمْ يَکُونُونَ فِي مُدَّةِ عِزَّةِ الْخِلافَةِ وَ قُوَّةِ اْلاِسْلامِ وَاسْتِقامَةِ اُمُورِهِ...».

يعني:

«احتمال دارد منظور رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله و سلّم آن باشد که بعد از من در زمان قدرت و عزّت اسلام، دوازده نفر خليفه خواهند بود و اين عدّه تا زمان وليد بن يزيد که در زمان او فتنه ها بروز کرد و تا سقوط بني اميه و تسلط بني عباس ادامه داشت به وجود آمده اند». [1] .

ابن حجر پس از نقل اين احتمال مي گويد: «سخن قاضي عياض بهترين احتمالي است که گفته شده، مؤ يد اين سخن آن است که در بعضي روايات آمده است:

«کُلُّهُمْ يَجْتَمِعُ عَلَيهِ النّاسُ؛

يعني:

مردم بر حکومت آن دوازده نفر، گردن مي نهند».

توضيح مطلب آن است که:

مردم بعد از رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله و سلّم بر حکومت ابوبکر، عمر، عثمان و علي تا جريان حکمين اجتماع کرده اند و پس از واقعه حکمين، معاويه خويش را خليفه خواند و پس از صلح حسن مجتبي همه بر حکومت معاويه جمع شدند و پس از معاويه به حکومت يزيد گردن نهادند؛ زيرا کار حسين بن علي عليهماالسّلام پيشرفتي نکرد و قبل از تشکيل حکومت، کشته شد.

پس از يزيد اختلاف به وجود آمد تا بالا خره بعد از قتل عبداللّه بن زبير کار عبدالملک مروان بالا گرفت و همه، حکومت وي را پذيرفتند، در زمان چهار پسر عبدالملک يعني: وليد، سليمان، يزيد و هشام، وضع بدين منوال بود ولي عمر بن عبدالعزيز را که ميان سليمان و يزيد به خلافت رسيد نبايد به حساب آورد؛ زيرا اجتماع فوق در عصر او نبود.

پس، خلفاي اربعه، معاويه، يزيد، عبدالملک و چهار فرزندش مي شوند يازده نفر، دوازدهمين نفر را هم مي شود وليد بن يزيد بن عبدالملک به حساب آورد که بعد از عمويش «هشام» مردم بر حکومت او اجتماع کردند و بعد از چهار سال حکومت بر او شوريده و خونش را ريختند و از آن روز فتنه ها به وجود آمد و احوال متغيّر گرديد و ديگر اجتماعي حاصل نشد؛ زيرا مغرب اقصي از دست عباسي ها خارج گرديد و مروانيان بر آن حکومت کردند و کار به ضعف گراييد و از خلافت جز اسمي باقي نماند.

احتمال دوّم:

آن است که در صفحه 213 از ابوالحسن بن منادي نقل کرده که گفته است: شايد منظور از «يَکُونُ بَعْدِي اِثْنا عَشَرَ خَلِيفَةً» آن دوازده نفري است که بعد از مهدي موعود خواهند آمد. در کتاب دانيال نبي آمده: چون مهدي از دنيا برود، پنج نفر از فرزندان سبط اکبر (امام حسن عليه السّلام) و پنج نفر از فرزندان سبط اصغر (امام حسين عليه السّلام) به خلافت مي رسند که آخرين آنان حکومت را به طور وصيّت به يکي از فرزندان سبط اکبر مي سپارد و بعد از او پسرش در جاي وي مي نشيند و عدد به دوازده نفر مي رسد.

احتمال سوّم:

نظر ابن جوزي است که مي گويد: شايد منظور دوازده نفر خليفه تا قيام قيامت باشند که همه آنان عمل به حق خواهند کرد گر چه از هم فاصله داشته باشند، مؤ يّد اين احتمال روايتي است که مسدّد در مسند کبير خود از ابوالخلد نقل مي کند که در ذيل خبر فرموده:

«کُلُّهُمْ يَعْمَلُ بِالْهُدي وَ دِينِ الْحَقِّ».

نا گفته نماند که حافظ ابن حجر [2] و جلال الدين سيوطي [3] ، قول قاضي عياض و سخن فتح الباري را نقل و قبول کرده اند و هر دو در تعيين احتمال سوم که منظور دوازده خليفه تا قيامتند، گفته اند که: «آنان عبارتند از ابوبکر، عمر، عثمان، علي عليه السّلام، حسن عليه السّلام، معاويه، عبداللّه بن زبير، عمر بن عبدالعزيز و احتمالاً مهدي عباسي که او در ميان عباسيان مانند عمر بن عبدالعزيز در بني اميّه است و نيز طاهر عباسي که مردي عادل بود، مي ماند دو نفر شايد يکي از آنها «مهدي موعود» باشد که او نيز از اهل بيت رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله و سلّم است».

(اما بايد گفت: اينان يازده نفر مي شوند و نفر دوازدهمي را ذکر نکرده اند.) محمود احمد العيني در کتاب عمدة القاري در شرح صحيح بخاري نظير سخن قاضي و فتح الباري را گفته است.


پاورقي

[1] ابن حجر، فتح الباري در شرح صحيح بخاري، ج 13، ص 212.

[2] ابن حجر، صواعق محرقه، فصل سوم از باب اول، ص 18 و 19.

[3] تاريخ الخلفاء، فصل: مدت خلافت در اسلام، ص 12 و 13.