ضرورت وجود ياران


روشن است که مهم ترين وظيفه ي دولت امام مهدي (عليه السّلام) ريشه کن کردن ستم و ستمگران از سطح جامعه و ساختن جامعه اي پاک و با طراوت در سراسر کره ي زمين است. و نيز روشن است که پاک سازي چنين جامعه اي از لوث وجود پليدي هاي ناشي از دوري انسان ها از کرامت انساني خويش، آن هم بدون هيچ گونه سُستي و کوتاه آمدن در اجراي دستورهاي حيات بخش خدايي، مستلزمِ درگيري با پايگاه هاي سلطه ي اهريمناني است که منافع خويش را فقط در دلِ سياه جامعه ي دور از اولياي خدا يافته اند.

اصلاحِ چنين جامعه اي که لبريز از بيدادگري و فساد است، کاري بس دشوار خواهد بود؛ زيرا، همان طور که در گذشته بدان اشاره شد، امام (عليه السّلام) برنامه هاي خود را از راه هاي عادي و در چهارچوب ملاک ها و قانون هاي طبيعي به اجرا در ميآورد که يکي از آن ها پيشرفت دين و آيين خدا از طريق ياري بندگان صالح است.

از سويي، اداره ي جامعه اي رهيده از بندهاي بردگي شيطان پرستان، آن هم به گستردگي تمام زمين، دولتي قوي و کارآمد مي طلبد، دولتي که از ياران و دست ياراني ويژه تشکيل شده باشد، ياوراني که از هر جهت شايستگي هاي لازم براي تحمّل مبارزات طاقت فرساي اوّليه و سختي هاي اداره ي جامعه ي پس از ظهور را داشته باشند تا در کنار ايشان، ناهمواري ها، هموار گردد و آن رهبر يگانه از بيابان غربت و تنهايي رها شود و زمين را لبريز از عدل و داد کند.

اين، مطلبي است که علاوه بر، برخورداري از پشتوانه ي عقلي، در برخي از روايات هم مورد اشاره قرار گرفته است. فضيل بن يساراز امام صادق (عليه السّلام) نقل مي کند که دربارهِ حضرت مهدي (عليه السّلام) فرمود:

له کنز بالطالقان ما هو بذهب ولافضّه...، و رجالٌ کأنّ قلوبهم زبرالحديد... بهم يَنصُرُاللّهُ اِمامَ الحق؛ [1] براي حضرت مهدي (عليه السّلام) گنجي است در طالقان که از جنس طلا و نقره نيست... مرداني هستند که استواري دل هايشان براي دين خدا، همانند آهن است... خداوند متعال، به دست ايشان، امام و پيشواي حق را ياري مي کند.

در حديث ديگري مفضّل بن عمر از امام ششم، حضرت جعفر بن محمدصادق(عليهما السّلام)، روايت مي کند که آن حضرت فرمود: وقتي امام مهدي(عليه السّلام) ظهور مي کند، از جمله اوصافي که براي ياران خويش، هنگامِ فراخواندن ايشان، بيان مي کند، اين صفت است: «ومَن ذخرهم لِنُصرتي... اي کساني که خداوند شما را براي ياري و نصرت من ذخيره کرده است». [2] .

در روايتي از اهل سنّت آمده است:

عن ابي جعفر قال: يظهر المهدي في يوم عاشوراء...، قائمٌ بين الرُّکن والمقام، و جبريلُ عن يمَينِهِ وميکائيل عن يساره، و تصير اِليهِ شيعتُه مِن اطرافِ الارض تطوي لهم طيّاً حتّي يبايعوه، فيَملاءُ بِهمُ الارضَ عدلاً، کما مُلِئَت جوراً و ظُلما [3] ؛ مهدي (عليه السّلام) در روز عاشورا ظهور مي کند... او، کنار خانه ي خدا بين رکن و مقام مي ايستد. جبرييل، در سمت راست او، و ميکاييل، در سمت چپ او قرار مي گيرد. شيعيان او، از مناطق مختلف (گوشه و کنار) زمين به سوي او روانه مي شوند، به گونه اي که گويا زمين زير گام هايشان حرکت مي کند، تا اين که با او بيعت مي کنند. او، با کمک ايشان، زمين را پر از عدل و داد مي کند همان طور که مالامال از ستم آشکار و نهان گشته بود.

همان گونه که مشاهده مي شود، در اين چند روايت شريف بعد از، تصريح به جايگاه نصرت رساني اطرافيان امام زمان (عليه السّلام) با عبارت «يملا ء بهم الارض عدلا ً» اين مطلب خاطر نشان گشته که آن حضرت با کمک يارانِ با وفايش، زمين را پُر از عدل و داد مي کند. و بايد دانست که اين، مسيري است که با مرور تاريخ و بررسي سرگذشت اولياي خدا در امّت هاي پيشين، به روشني، به ما رُخ مي نماياند. آري! سنّت الهي براي پيشبرد اهداف دين و آيين حق، بر پايه ي ياري و مدد رساني انسان هاي صالح به اولياي اللّه استوار شده است.

اکنون، با مروري کوتاه بر تاريخ، موضِعِ مرکزي مسئله ي «استنصار» را در دعوت برخي از انبيا و اوليا مورد توجه قرار مي دهيم:


پاورقي

[1] بحارالا نوار، ج 52، باب 26، ح 82، ص 307 - 308.

[2] بحارالانوار، ج 53، ص 7؛ مکيال المکارم، ج 1، ص 360، ح 632.

[3] عقدالدرر، ص 98.