مسکه 09


خبر بيستم و نيز روايت کرده از حسن بن محبوب از مالک بن عطيه از ثابت بن دينار از ابي جعفر عليه السلام که فرمود حسين بن علي بن ابيطالب عليهما السلام يکشب بيش از آنکه شهيد شود با اصحاب خود که روزي رسول خدا صلي الله عليه و آله با من گفت که اي فرزند من زود باشد که برسانند تو را بسوي عراق و فرود آورند تو را بزمينيکه آن را عمورا و کربلا گويندو تو در آن زمين شهيد شوي و جماعتي با تو شهيد شوند و بتحقيق که نزديک شده است آن عهديکه رسول خدا با من کرده بود و من فردا روانه ام بسوي آن حضرت پس هر کس از شما که برگشتن را دوست دارد بايد که در همين شب برگردد که من او را اذن برگشتن دادم و او از من بحل است و آن جناب در اينباب تاکيد و مبالغه تمام نمود و ايشان راضي ببرگشتن نشدند و گفتند که بخدا قسم که تو را وانميگذارم و از تو هرگز جدا نميشويم تا آنکه بجائيکه وارد ميشوي ما نيز وارد شويم آن حضرت چون اين عزيمت را از ايشان ديد فرمود که بشارت باد شما را ببهشت بخدا قسم که بعد از آنچه بر ما وارد شود درنگ خواهيم نمود آنقدر که خداي تعالي خواسته باشد پس بيرون خواهد آوردخداي تعالي ما را و شما را در آن هنگام که قائم ما ظاهر شود پس انتقام خواهد کشيد از ظالمان و ما و شما مشاهده خواهيم کرد ايشان را در زنجيرها و غلها گرفتارانواع عذاب و نکال گفتند بانحضرت که کيست قائم شما اينفرزند رسول خدا فرمود که فرزند هفتمين است از اولاد فرزند من محمد بن علي باقر و او حجه بن حسن بن علي بن علي بن موسي بن محمد بن علي است فرزند من و او است آنکسيکه غايب خواهد شد مدتي دراز و بعد از آن ظاهر خواهد شد و پرخواهد کرد زمين را از عدل و داد چنانکه پر شده باشد از جور و ظلم خبر بيست و يکم و نيز روايت کرده از صفوان بن يحيي رضي الله عنه از ابراهيم بن ابي زياد از ابي حمزه ثمالي از ابي خالد کابلي که گفت داخل شدم بر سيد خود علي بن الحسين بن علي بن ابيطالب عليهم السلام و گفتم اي فرزند رسول خدا خبرده مرا از آن کسانيکه خداي تعالي فرض کرده اطاعته و مودت ايشان را و واجب کرده بربندگان خود اقتدا کردن بايشان را بعد از رسول خدا صلي الله عليه و آله حضرت فرمود که اي کابلي بدرستيکه اولي الامريکه خداي تعالي ايشان را امامان مردم قرار داده و واجب فرموده بر مردم فرمانبرداري ايشان را اميرالمومنين آنگاه عم من حسن پس از آن منتهي شده امر امامه بما و آن جناب پس گفتم اي سيد من روايت کرده اند براي ما از حضرت اميرالمومنين عليه السلم که زمين خالي نميماند از حجتي که خداي را باشد بر بندگانش پس کيست حجه و امام بعد از تو فرمود پسرم محمد که نامش در صحف اولي باقر است خواهد شکافت علم را شکافتني او حجت و امام است بعد از من و بعد از محمد پسر او جعفر که نامش نزد اهل آسمان صادقست گفتم اي سيد من چگونه است که نام او صادق شده است و حال آنکه همه شماها صادقانيد فرمود که حديث کرد مرا پدرم از پدرش که پيغمبر صلي الله عليه و آله فرمود که چون فرزندم جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن علي بن ابيطالب عليهم السلام متولد گردد او را صادق نام کنيد که پسر پنجمين از فرزندان او که نامش جعفر باشد دعواي امامه خواهد کرد از روي تجري و دليري بر خداوند و دروغ بستن بر او پس او در نزد خداي تعالي جعفر کذابست که افترا زننده است بر خداي تعالي و دعوي کننده چيزيکه اهل آن نيست و مخالف پدر خود و حسد دارنده بر برادر خود و او کسي است که قصد خواهد کرد کشف سر خداوند عز و جل را در نزد غيبت ولي خداوند آنگاه آن حضرت سخت گريست آنگاه فرمود گويا ميبينم جعفر کذاب را که واداشته طاغيه زميان خود را بتفتيش امر ولي الله و پنهان شده در حفظ خدا و موکل گردانيدن بحرم پدر آن حضرت از روي جهليکه برتبه ولي خداوند دارد و حرص نقبل او اگر ظفر بيابد بر او طمعيکه دارد بميراث برادر خود که بگيرد آن ميراث را بغير حق ابو خالد گفت گفتم اي فرزند رسول خدا اين امور واقع شدني است فرمود بلي بيرورد کارم سوگند بدرستيکه اين امور نوشته شده است نزد ما در کتابيکه در آن کتاب ذکر مختهائي است که جاري ميشود بر ما بعد از رسول خدا صلي الله عليه و آله ابوخالد گفت گفتم اي فرزند رسول خدا بعد از آن چه واقع خواهد شد فرمود بعد از آن پنهان بودن امتداد خواهد يافت بولي خدا که دوازدهمين از اوصياي رسول خدا صلي الله عليه و آله و دوازدهمين است از امامانيکه بعد از رسول خدا بنده اي ابو خالد بدرستيکه اهل زمان غيبت او که قائلند بامامه او و منتظرند ظهور او را افضلند از اهل هر زمان بمنزله جهاد کنندهگان بشمشير در پيشروي رسول خدا صلي الله عليه و آله ايشانند مخلصان از روي حق و شيعيان از روي صدق و داعيانند بسوي دين خداوند عز و جل در نهاني و آشکار و فرمود انتظار فرج از بهترين فرجها است.