هدايت الهي


در منطق قرآن، حيات و زندگي، در آثار ظاهري آن از قبيل تنفس و حرکت و... نيست، بلکه در نور ايمان و شناخت خدا و پيامبر و اعتقاد به معاد و دين مي باشد. به همين دليل قرآن کريم، منکرين حقائق ديني را مرده و ناشنوا و ساکنان ظلمت قلمداد مي نمايد و مي فرمايد: و ما يستوي الاعمي و البصير و لا الظلمت و لا النور و لا الظل و لا الحرور و ما يستوي الاحياء و لا الاموات ان الله يسمع من يشاء و ما انت بمسمع من في القبور. نه کور و بينا مساوي اند و نه تاريکيها با نور، و نه سايه و گرما و نه زندگان با مردگان، بدرستي که خداوند هر که را بخواهد شنوا مي کند ولي تو نمي تواني ساکنان قبرها را شنوا کني. [1] بدين جهت، فرزند مومني که به تقدير خدا از خانواده اي کافر متولد شده است، مصداق: يخرج الحي من الميت. [2] .



[ صفحه 50]



است. يعني او زنده اي است که از مرده يعني از کافر و بي دين بيرون آمده است. [3] لذا است که در روايات اهل بيت عليهم السلام، حيات حقيقي زمين، در ظهور امام زمان حضرت مهدي عليه السلام و گسترش حکومت آن حضرت بر سر تا سر زمين قلمداد شده است. قرآن کريم مي فرمايد: اعلموا ان الله يحي الارض بعد موتها. بدانيد که خداوند زمين را بعد از مرگش زنده خواهد گردانيد. [4] امام باقر عليه السلام درباره آيه فوق فرموده اند: يحييها الله عز و جل بالقائم عليه السلام بعد موتها، بموتها: کفر اهلها و الکافر ميت. خداي بزرگ، زمين را بعد از مرگش به حضرت مهدي عليه السلام زنده مي دارد. مرگ زمين، کفر ساکنان آن بوده و کافر مرده است. [5] با توجه به آنچه در فصول گذشته آمد، تنها کساني که به هدايت الهي، خلفاء رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم را شناخته، پيرو آن بزرگواران مي باشند، از نظر قرآن حيات داشته، منحرفين از طريق ولايت به مردگان مي مانند، زيرا قرآن کريم مي فرمايد: او من کان ميتا فاحيينه و جعلنا له نورا يمشي به في الناس کمن مثله في الظلمات ليس بخارج منها. آيا کسي که مرده بود و ما او را زنده گردانيديم و براي او نوري



[ صفحه 51]



قرار داديم که با آن نور در ميان مردم حرکت مي کند، مانند کسي است که در تاريکي ها بوده از آن خارج نمي گردد؟ [6] و حضرت باقر عليه السلام در تفسير آيه فوق فرمودند: الميت الذي لا يعرف هذا الشان. مرده کسي است که به خلافت اهل بيت معتقد نيست. [7] بنابر اين، نوري که خداوند به وسيله آن، مردگان را زنده مي گرداند، امامت اميرالمومنين علي بن ابي طالب عليه السلام و ديگر فرزندان مطهر آن حضرت مي باشد. [8] پس ولايت آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم زنده کننده انسان بوده، انسان را از مرگ حقيقي نجات مي بخشد. امام صادق عليه السلام منظور از حيات در آيه شريفه زير را ولايت معرفي نمودند: يا ايها الذين ءامنوا استجيبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما يحييکم. [9] بنابر اين، معناي آيه بنابر تفسير آن حضرت اينگونه خواهد بود: اي افراد مومن، سخن خدا و رسول را اجابت کنيد آن زمان که پيامبر شما را به سوي ولايت علي بن ابي طالب که با آن زنده خواهيد شد، مي خواند. [10] .



[ صفحه 52]



بدين جهت آن کساني که از اين دعوت پيامبر، يعني امر او به تبعيت از ولايت و امامت حضرت اميرالمومنين عليه السلام اطاعت ننموده، به ولايت اهل بيت پشت کردند، از نور هدايتي که با قبول توحيد و نبوت، تا قبل از اين بر حيات آنان سيطره داشت بيرون رفته، در ظلمات گمراهي غرق شده، همراه با رهبران طاغوتي خويش در عذاب الهي جايگير خواهند شد. سند ما روايت ارجمندي است که در ذيل آيه زير نقل گرديده است. خداي متعال مي فرمايد: الله ولي الذين ءامنوا يخرجهم من الظلمات الي النور و الذين کفروا اولياوهم الطاغوت يخرجونهم من النور الي الظلمات اولئک اصحاب النار هم فيها خالدون. خدا سرپرست افراد با ايمان بوده آنان را از تاريکيها به سوي نور هدايت مي کند. و کساني که کافرند، تحت سرپرستي طغيانگرها هستند که اين رهبران طاغوتي، آنان را از نور به سوي تاريکي بيرون مي برند. اينان اصحاب آتشند که در آن جاودانه خواهند بود. [11] هنگاميکه عبدالله بن ابي يعفور در محضر امام صادق عليه السلام از حسن اخلاقي برخي مخالفين ولايت، و کج رفتاري پيروان اهل بيت ابراز شگفتي نمود، امام صادق عليه السلام غضبناک شده، با سخنان زير، ديد ظاهر بين او را اصلاح نموده، معيار درست ارزيابي را ابراز فرمودند: کسي که با پيروي از رهبري پيشوايي ظالم که خدا او را منصوب ننموده، خدا را بندگي کند، دين ندارد، و بر آن کس که به ولايت امام عادلي که از طرف خدا مي باشد معتقداست، سرزنشي نخواهد بود.



[ صفحه 53]



يعني قبل از اينکه به رفتار اين دو گروه بنگري، بايد عقيده آنها را بسنجي و ملاک و معيار اصلي، اعتقاد درست بوده، در مرحله بعد، عمل قرار دارد. آنگاه امام عليه السلام، در توضيح مطلب فوق، به آيه شريفه استناد نموده، فرمودند: خدا سرپرست افراد با ايمان بوده، آنها را از تاريکيها به سوي نور هدايت مي کند. يعني آنان را از تاريکي گناهان به سوي نور توبه و مغفرت رهنمايي مي کند زيرا آنان پيرو ولايت پيشوايان عادلي هستند که خدا آنان را منصوب فرموده است. سپس سخن را به قسمت ديگر آيه معطوف داشته، اينگونه دنبال کردند: و کساني که کافرند تحت سرپرستي طغيانگر هستند که اين رهبران طاغوتي انان را از نور به سوي تاريکي ها بيرون مي برند. زيرا آنان، بر نور اسلام بودند، ولي هنگامي که از ولايت پيشوايان ظالمي که از جانب خداي بزرگ نبودند پيروي نمودند، با اين اعتقاد، ازنور اسلام به سوي تاريکي کفر بيرون رفتند، پس خداوند، آتش جهنم را همراه با کفار بر آنان واجب ساخت، پس آنان اصحاب آتشند که در آن جاودانه خواهند بود. [12] پس اگر ما طالب حيات واقعي و هدايت الهي هستيم، در زمان حاضر، راهي جز توسل به ذيل ولايت امام زمان عليه السلام و معرفت آن حضرت و پيوند قلبي با آن حضرت ندارد. زيرا قرآن دستور مي دهد: فامنوا بالله و رسوله و النور الذي انزلنا و الله بما تعملون خبير.



[ صفحه 54]



پس بخدا و پيامبرش و به نوري که نازل کرديم ايمان آوريد که خدا به آنچه شما انجام مي دهيد، آگاه است. [13] امام باقر عليه السلام در ذيل آيه فوق، منظور از عبارت نوري که نازل کرديم، را نور ائمه عليهم السلام در همه اعصار دانسته اند. [14] پس آن نور الهي که مردم اين زمان مامور به ايمان به او هستند و در پي اعتقاد به او، هدايت يافته و زنده خواهند شد، امام زمان حضرت مهدي عليه السلام مي باشد.



[ صفحه 55]




پاورقي

[1] سوره فاطر: 22 - 19.

[2] سوره روم: 19.

[3] تفسير الميزان 162:16 طبع بيروت.

[4] سوره حديد: 17.

[5] کمال الدين:668 ح 13.

[6] سوره انعام: 122.

[7] تفسير عياشي 376:1 و 375 ح 89 و 90.

[8] همان مدرک.

[9] سوره انفال: 25.

[10] تفسير صافي 655:1.

[11] سوره بقره: 257.

[12] کافي 376:1 و 375 ح 3 - الغيبه نعماني:133 و 132 ح 14.

[13] سوره تغابن: 8.

[14] کافي 194:1 ح 1.